به گزارش آسوشیتدپرس این موفقیت که دو گروه از متخصصان آزمایشگاهی از دو قاره آن را در دو مقاله شاخص گزارش کردهاند، ممکن است باعث شود که بتوان بدون نیاز به انجام اقدام بحثبرانگیز همانندسازی یا کلونسازی رویان انسانی منبعی برای سلولهای بنیادی یافت.
انتشار این مقالات پایان رقابت شانهشانهای است که پنج ماه پیش هنگامی که دانشمندان اعلام کردند که توانستهاند سلولهای پوست موش را به سلولهای بنیادی بدل کنند، بین این گروهها آغاز شده بود.
تکنیک جدید "برنامهدهی مستقیم" که این دو گروه به کار بردهاند، دیگر با موانع اخلاقی، سیاسی و عملی که در برابر تلاشها برای تولید سلولهای بنیادی از رویانهای کلون سازی شده وجود دارد، روبرو نیست.
دانشمندانی که با این کار آشنا هستند میگویند هنوز پرسشهای عمدهای باقی مانده است، و هنوز دنبالکردن راهبرد کلونسازی اهمیت دارد ولی در هر حال این کار جدید را باید رقیبی بزرگ برای آن به حساب آورد.
رابرت لانزا، پژوهشگر ارشد در موسسه تکنولوژی پیشرفته سلولی که در تلاش برای استخراج سلولهای بنیادی از رویانهای کلونشده انسانی بوده است در این باره میگوید: "این کار بیانگر یک نقطه عطف مهم علمی است- معادل زیستشناختی اولین هواپیمای برادران رایت".
لانزا در حالی که این احتیاط را ابراز میکند که این کار هنوز تا نتیجهدهی پزشکی فاصله بسیار دارد، میگوید: "این کار مانند آموختن چگونگی تبدیل سرب به طلا است."
اما این شیوه جدید مشکل خاص خود را هم دارد.این تکنیک نیاز به هم ریختن DNA سلولهای پوست دارد، که بالقوه ممکن است زمینه را برای ایجاد سرطان آماده کند.
بنابراین استفاده از این شیوه ممکن است در اغلب مواردی که امید میرود سلولهای بنیادی به دست آمده رویان در آن به کار برده شود، غیرقابلقبول باشد،یعنی ایجاد بافتهای پیوندی که به طور نظری بتواند برای درمان بیماریهایی مانند دیابت، پارکینسون و قطع نخاع به کار رود.
اما بههم ریختن DNA تنها یک نتیجه فرعی این تکنیک است و کارشناسان معتقد هستند که میتوان از ان اجتناب کرد.
این پیشرفت جدید در دو مقاله به صورت آنلاین در نشریههای Cell و Science منتشر شده است.
مقاله نشریه Cell از گروهی از پژوهشگران به رهبری شینیا یامانکا از دانشگاه توکیو است و مقاله نشریه Science از گروهی به سرپرستی جونینگ یو در آزمایشگاه جیمز تامسون – یکی از پیشگامان تحقیق درباره سلولهای بنیادی - از دانشگاه ویسکانسین- مدیسون است.
هر دوی این گروهها از سلولهای پوستی انسان سلولهایی را ایجاد کردهاند در رشتهای از تستهای آزمایشگاهی مانند سلولهای بنیادی عمل کردهاند.
گروه یاماناکا در سال 2006 هنگامی مورد توجه قرار گرفت که گزارش داد که با برنامهریزی مستقیم در موشها سلولهای شبیه سلولهای بنیادی رویانی ایجاد کردهاند، گرچه تفاوتهای قابلتوجهی هم با آنها داشتهاند.
در ماه ژوئن امسال این گروه و دو گروه دیگر اعلام کردند که سلولهای موشی را تولید کردهاند که تقریباً از سلولهای بنیادی غیرقابل تشخیص هستند.
در این کار جدید این دو گروه از دو نوع سلولانسانی از یک فراهمآورنده بافتی استفاده کردند. یاماناکا سلولهای پوستی از صورت یک زن 36 ساله را دوباره برنامهدهی ژنتیکی کرد و گروه تامسون از سلولهای حشفه یک نوزاد استفاده کردند.
در اصل هر دو گروه کار مشابهی را انجام دادهاند. آنها از ویروسها برای انتقال چهار ژن به درون سلولهای پوستی استفاده کردهاند. این ژنهای خاص توانایی خاموش و روشن کردن ژنهای دیگر را دارند، اما این که چگونه این ژنها سلولهایی را تولید کردند که مشابه سلولهای رویانی هستند، هنوز ناشناخته است.
دانشمندان سلولهای بنیادی رویانی را مهم میشمارند چرا که این سلولها می توانند تقریبا به هر نوع سلول دیگری در بدن تبدیل شوند.
در رویکرد کلونسازی یا همانندسازی- که تا به حال تنها در موشها و میمونها به انجام رسیده است- باید قادر باشد که سلولهای بنیادی تولید کند که از لحاظ ژنتیکی مشابه فردی باشد که سلولهای بدنش را برای کلون سازی اهدا کرده است.
این امر به معنای ان است که بافت به دست آمده از این سلولها بدون ترس از رد پیوند قابل پیوند زدن به آن فرد است. اما دانشمندان تاکید دارند که تا چنین کاربردی ممکن است هنوز فاصله زیادی باقیمانده باشد،و اینکه منافع پزشکی فوری در حال حاضر از پژوهشهای پایه در آزمایشگاه به دست میآید.
در واقع بسیاری از دانشمندان میگویند که تکنیکهای کلونسازی در شکل کنونی بیش از حد گرانقیمت و پیچیده است که بتواند به طور روزمره سلولهای بنیادی برای پیوند را فراهم کند.
کار جدید نشان میدهد که تکنیک برنامهدهی مستقیم نیز میتواند سلولهایی همهفنحریف تولید کند که از لحاظ ژنتیکی با فرد دهنده سلول تطبیق دارند. اما به این ترتیب از بسیاری از مشکلاتی که رویکرد کلونسازی با آن روبرو است، اجتناب میشود.
در کلونسازی باید از تخمکهای لقاحنیافته انسانی استفاده کرد که به دست آوردن آنها مشکل است و زنان برای گرفتن تخمک باید تحت جراحی قرار گیرند. از طرفی این مشکل اخلاقی نیز به وجود میآید که آیا به این زنان پولی پرداخت یا نه.
در کلونسازس این تخمکها برای ساختن رویانها (جنینهای اولیهای) به کار میروند که سلولهای بنیادی از آنها برداشت میشوند. اما این کار این باعث نابودی رویان های انسانی می شود و همین قضیه است که از جانب کلیسای کاتولیک، یا جرج بوش، رئیس جمهور آمریکا و گروههای مشابه مورد مخالفت قرار میگیرد.
در هر حال پرسشهای علمی درباره سلولهای تولیدشده از راه برنامهدهی مستقیم که سلولهاس iPS نامیدهمی شوند باقی میمانند و یکی از آنها این است که این سلولها در مقایسه با سلولهای بنیادی رویانی از لحاظ رفتار و خصوصیات بالقوه چگونه هستند.
یاماناکا میگوید بررسی گروه او تفاوتهایی را از لحاظ فعالیت ژنی نشان داده است.
اگر این سلولها متفاوت باشند، ممکن است برای کاربردهای علمی بهتر باشند و سلولهای بنیادی کلونسازی شده برای کاربردهای دیگر مرجح باشند.
برای مثال دانشمندان ممکن است با استفاده از سلولهای iPS به بررسی ژنتیک ریشه بیماریها و غربالگری تاثیر درمانهای دارویی بالقوه بپردازند.