سردار شهید شعبان نصیری، انسانی مومن، عارف، ساده زیست، راستگو، پرتلاش و عاری از هرگونه ریا و تظاهر و برخوردار از نگرشی الهی و جهانی به حقایق هستی، بود.
او طی نزدیک به 40 سال مبارزه بی امان با ظلم، زور و سلطه و دفاع از حریم جمهوری اسلامی ایران و جبهه فرا ملیتی مقاومت اسلامی که آنرا نمیتوان با رنگ ملیت بیان نمود، اوج معرفت و مهربانی و در عین حال جدیت در مبارزه با ظلم و بی عدالتی را مشی دائمی زندگی خود قرار داد.
جنس شهید، بلند نظری و حرکت در فراسوی مرزهاست، در واقع شهید برای استقرار حق و عدالت، با ظلم و بی عدالتی مبارزه می کند.لذا باید شهداء را قهرمانان حقوق بشر نام نهاد. شهداء همه از اندیشه و آرمان متعالی برخوردارند و عملشان خالص برای خداست ولی در میان آنها بعضی از بعضی دیگر برگزیده ترند. و این شهید بزرگ قامت یعنی شعبان نصیری را باید از برگزیدهترین شهدا نام نهاد که به مولایش امام حسین علیه السلام که اسطوره مبارزه و شهادت در راه خداست، اقتداء کرده بود.
شهید شعبان نصیری که از همان دوران نوجوانی متفاوت بود و آثار کار برای خدا در سادگی و پیوستگی و دوری از خودخواهی و نفسانیت او آشکارا خود نمایی می نمود. او شهیدی است متمایز، با حضوری طولانی در میدان مبارزه که مجاهدت او همواره بدور از صحنه های تبلیغاتی و خودنمائی های دنیا گرایانه بوده و در این مسیر از دوستی صمیمی و عمیقی با همه جنبش های حق طلبانه از ملیت های مختلف بهره مند بود. راه او، مبتنی بر راه الهی بود و در این مسیر با هر گونه تبعیض اجتماعی و بیعدالتی مبارزه می کرد .
شخصیت شهید شعبان نصیری لایه های پیچیده و به ظاهرا متناقضی را در خود جمع کرده بود. ارتباط او با نوجوانان، میان سالان و پیران جامعه عمیق، جذاب و ماندگار بود. می توان امروز از چندین نسل نام برد که در تعالیم و مکتب فکری او، دوران جوانی خود را در مسیر سازنده، مومنانه و خلاقانه طی کرده اند. او که چریکی توانا و استراتژیست بود، به سادگی متقاضیان را وارد عرصه جنگ نمی کرد و همواره آنها را در فرایند تصمیم آگاهانه، بدور از احساسات و هیجانات لحظه ای بسوی پخته شدن سوق میداد.
رفاقت او با ملت عراق به دوران جنگ هشت ساله ایران و عراق باز می گشت، زمانی که او و چند نفر ایرانی دیگر در لشکر بدر با مجاهدان عراقی گرد هم امدند و مسیر شکست صدام را دنبال نمودند. او خندان بود و دردمند، او ایرانی بود ودوست وفادار سایر ملیت ها، او سردار بود و در عین حال یک پاسدار و بسیجی ساده، او در دنیا بود اما دل به آخرت سپرده بود و خوب می دانست که دنیا فرصت بزرگی برای عمل صالح و چالش جدی برای پاگیر شدن و دلبسته شدن به جنبه فانی و دانی است. او پیرو ولایت و رهبری حکیم جمهوری اسلامی ایران بود و در عین حال رصد کننده نگاه با نفوذ رهبری بود. او از مکتب امام خمینی (ره) خوب آموخته بود که تحجر و تکفیر در یک مسیر قرار دارند، لذا بخش مهمی از عمر ارزشمند خود را در مسیر مبارزه با تحجر و تکفیری های داعش سپری کرد. خود عاری از عصبیت متحجرانه بود و یک نوع بصیرت و حکمت نهادینه در شخصیت او موج میزد.
این شهید بزرگ را که به دلیل ارتباطات گسترده و صحنه های متنوع جهاد و مبارزه باید "شهید بینالمللی" نام نهاد چند خصیصه برجسته را در شخصیت الهی خود جمع کرده بود که مایلم بعضی از آنها را در این مختصر بیان کنم:
1. پیوند عمیق با خدا: آرامش شعبان، ریشه در پیوند با آرامش بخش هستی یعنی رب العالمین داشت. در بحران ها، پیچیدگی ها، ناملایمات زندگی و ابتلاء و مصیبت و در زمان مجروحیت و محرومیت و همچنین در تنگناها و کاستی های مسیر جنگ، همواره از چهره ای آرام و در عین حال بی قرار برای دست یافتن به حقیقت الهی برخوردار بود. آری، شهداء خدا را می بینند که امور دنیوی در نزدشان کوچک می شود و از یک روح بلند و فراگیر برخوردار میشوند.
2. ساده زیستی و ثبات قدم: زندگی شخصی و خانواده گی شهید نصیری هرگز وارد یک مسیر دنیا گرایانه، حرص مال و حتی توسعه حلال دارایی ها نشد. او با همین سادگی و سلامتش همه عمر فعال اجتماعی و سیاسی خود را تا مرز شهادت استمرار بخشید. شعبان نصیری 57 با شعبان نصیری 96 تفاوتی در حکمت، سلامت و عزت نداشت و هرگز دنیای رنگارنگ، رنگ الهی او را تغییر نداد. زندگی او رنگ الهی داشت و سیره عملی او منادی این حقیقت بود "که چه رنگی زیباتر از رنگ خداست"، صبغه الله و من احسن من الله صبغه و نحن له عابدون - رنگ خدایی و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت می کنیم (بقره - 138). شهید نصیری در فشارها و سختی های بی امانی قرار گرفته بود و آخرین دور امتحان او مجروح شدن او در خرداد سال گذشته در فلوجه بود که منجر به جراحت عمیق پا و کتف او شد. او در حالی که درد جسمانی امانش نمی داد و در دوران نقاهت و عمل جراجی بود، دوباره برای یاری فکری سلحشوران عراقی به عراق رفت که فتح الفتوح موصل در جریان بود و زمانی تن به رضایت شهادت داد، که آخرین سنگرهای تروریست های داعشی فرو می ریخت و مردم عراق از امنیت پایدارتری برخوردار شدند. او سردار بی درجه بود و باید گفت او سردار درجه ساز بود.
3. حکمت گرایی و عقلانیت الهی: حکمت ظرفیتی است برای ایجاد تمایز بین حق و باطل و عمل کردن با رویکرد آگاهانه و جهل زداینده و در عین حال ممانعت کننده از ظلم و بی عدالتی است. بعضی تصور می کنند که عقلانیت صرفا ماهیتی مادی و دنیاگرایانه دارد و محاسبات عقلانی امری است که منجر به قدرت، توسعه و پیشرفت و توانائی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی می شود. در اندیشه الهی، عقلانیت امری است که تامین کننده و تدبیر کننده امور مبتنی بر توحید و عدالت باشد. انسان حکیم و عاقل در چارچوب قوانین الهی حرکت می کند و مسیر را به گونه ای تدبیر می کند که تامین کننده سلامت و سعادت این جهانی و آن جهانی باشد. حکیم کسی است که از توانایی تشخیص حق از باطل و عدم اغتشاش حق و باطل برخوردار باشد و در مسیر مستقیم الهی حرکت کند. شهداء در یک مخاطره بزرگ جان خود را پای حکمت و عقلانیت خرج می کنند و با نگاهی به " عقلانیت پایدار"، از پایدارترین عقلانیت برخوردارند. "شهید شعبان نصیری سردار عقلانیت و حکمت" بود. او با دانش و اندیشه، صحنه عمل را در یک پهنه گسترده مورد توجه قرار می داد. این حکمت روزگاری او را مشغول تمرکز بر تربیت نوجوانان می کرد و کار را به اوجی می رساند که الگوی فرهیخته ای از کار فرهنگی و تربیتی را رقم می زد و نسل های متنوعی از جامعه کارگری، طبقه متوسط و حتی فرزندان جامعه متمول و پولدار را گرد هم می آورد، او چتر مهربانی و هدایت برای همه ی نسل جوان بود، همه را کنار هم قرار می داد و مثل خطابات الهی عموم مردم را مخاطب قرار می داد. حکمت شهداء، احترام به همگان و از خودگذشتگی برای عزت همگان است. از این رو شهداء را نباید، شهید بخشی از مردم و نه بخش دیگر دانست. شهید چراغ راه همگان است، همچنان که در حیات و با ایثار جانش گواه هدایتش بود. همین "حکمت شعبانی" بود که او را در جنگ با عراق، نه تنها به چیره شدن بر دشمن موفق نمود که این توفیق را به او داد که در کنار عراقی های حق طلب در لشکر بدر، و بعد ها در جبهه مبارزه با داعش و تروریسم جهانی یاریگر باشد. شهید سردار شعبان نصیری بی قرار حق بود، لذا روزگاری در ایران، روزهای دیگر در عراق و سوریه و زمانی در سومالی و خلاصه هر کجا که خلأی برای حکمت دیده می شد، او حاضر بود.
4. عشق الهی و انسان دوستی: سردار نصیری عاشق انسان ها بود، چون عشق الهی در قلب او موج زد. عاشق خدا نمی تواند نسبت به سلامت و آسایش انسان ها بی تفاوت باشد. شهداء را باید سرداران عشق نام گذاری کرد و بطور حتم بیشترین دردمندی را می توان در میان شهداء پاک سیرت مشاهده کرد. آثار این عشق در عشق متقابل انسانها ظهور پیدا می کند. شهید سردار نصیری عزادارانی چند ملیتی داشت؛ بطور حتم ملت و سلحشوران عراق، سوریه، سومالی و ایران و بسیاری دیگر از ملت های جهان در فراق او سوختند و دردی عمیق را احساس کردند. او حتی دلسوز دشمنان اسلام و ایران بود و تلاش می کرد فرصتی برای هدایت و نجات آنها فراهم کند.
به نظرم ناگفته های زیادی از این شخصیت بزرگ وجود دارد که حقیر اشرافی بر آنها ندارم ولی تا گرفتار مرور زمان نشده است، باید تاریخی شفاهی زندگی او توسط همرزمان و دوستان نزدیک ایشان ثبت شود تا الگویی برای ره پویان الهی باشد.
سردار نصیری روز جمعه 5 خرداد 1396 در آخرین روز ماه شعبان، در مسیر آزاد سازی غرب موصل به شهادت رسید، شهادت پایان امر نیست، بلکه آغاز جلوه گری های هدایت بخش، مقاومت ساز و تقویت کننده ایمان بازماندگان است و آغاز شهد شیرین ورود به زندگی جاودانه در سایه بهجت الهی است.
آخرین پیامی را که در همان روز شهادت برای برادر و بعضی از دوستانش ارسال کرد، پیام حکیم انقلاب اسلامی حضرت آیه الله خامنه ای در ششم دی ماه 1372 بود که "هر کجا هستید وظیفه دارید مردم را امیدوار کنید" او خود اهل امیدواری به خدا و در جذبه امید الهی همواره امیدبخش زندگی همگان بود. هرآینه مسیر شهداء مسیر امیدواری و تلاش برای رفع ظلم از جهان و برقراری صلح پایدار و آرامش بخش برای همگان است. امید که مصلح جهانی با ظهور خود طعم شیرین و چهره زیبای راستی و درستی همگانی، اعتماد و برادری، حمایت از یکدیگر و استقرار جهانی عدالت را محقق سازد.
- سعید رضا عاملی - استاد گروه ارتباطات و مطالعات آمریکای دانشگاه تهران
نظر شما