صباح زنگنه تحليلگر مسائل بينالملل در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد با تيتر«چند نكته در باب حمله موشكي سپاه»نوشت:
عمليات يكشنبه شب سپاه و شليك موشك به مواضع تروريستها در سوريه آثار زيادي در داخل و خارج از كشور و همچنين در سطح منطقه از خود برجاي گذاشته است و نكاتي را به همراه دارد.
نكته اول در كليت اين اقدام است. اين نخستينبار است كه جمهوري اسلامي ايران اقدام به پرتاب موشك در خارج از مرزهاي خودش كرده است و اين اتفاق مهمي در جهان شمرده ميشود. در واقع عمليات سپاه به جهان نشان داد تمام توليدات صنايع نظامي كشور عملياتي است و به راحتي ميتواند مورد استفاده قرار گيرد و قدرت و اقتدار نظامي ايران را نشان ميدهد. ما به جهان نشان داديم موشك براي ما يك سلاح دفاعي و در عين حال يك سلاح بازدارنده است و امروز در دفاع از سلامت و امنيت مردم ايران و منطقه مورد استفاده قرار گرفته است. از سوي ديگر اين عمليات يك اقدام بازدارنده نسبت به تكرار برخي حوادث در داخل كشور است. جمهوري اسلامي اعلام كرد كه اين اقدام را در تلافي عمليات تروريستها در تهران انجام داده است و اگر تروريستها بخواهند به اقدامات خرابكارانه خود ادامه دهند بايد بدانند با پاسخ محكم و قاطع ايران رو به رو خواهند شد.
نكته دوم در زمانسنجي و هماهنگي و نظم و انضباط لازم اين عمليات است. در نگاه اول هدف اين عمليات جريانهاي تروريستي به عنوان يك مجموعه است اما در واقع اين عمليات يك هشدار به حاميان تروريست نيز بود. بر كسي پوشيده نيست كه تروريستها به عنوان يك مجموعه بدون حمايت برخي نهادهاي مالي و نظامي برخي كشورها نميتوانستند آنقدر پيشروي داشته باشند و آتشگستري كنند و منطقه را به آشوب بكشند. جمهوري اسلامي ايران با اين عمليات به كشورهاي حامي تروريسم هشدار داد كه دوران استفاده از تروريسم براي تحميل ارادهشان بر كشورهاي منطقه گذشته است و جمهوري اسلامي كه تا امروز هزينههاي زيادي در اين مورد داده و صبورانه و نجيبانه از ملت خود و ملتهاي منطقه حمايت كرده است به اين رويه پايان خواهد داد و از اين پس هيچ اقدام خرابكارانهاي كه امنيت ملتش را تهديد ميكند را بيپاسخ نخواهد گذاشت.
نكته سوم اما منطقهاي است كه مورد هدف موشكهاي سپاه قرار گرفته است. در واقع اين عمليات سرعت عمل نيروهاي نظامي ايران را به رخ كشيد و براي درك بهتر اين موضوع بايد به يك مساله توجه كرد. همانطور كه ميدانيم امروز گروههاي تروريستي در سوريه در محاصره نيروهاي ارتش اين كشور قرار گرفتهاند و از مهمترين مناطق اين كشور به عقب رانده شدهاند و امروز تنها محدود به رقه هستند. همين فشارها سبب شده تا تروريستها دست به نقل و انتقال نيروهايش بزنند و نقاط ديگري را براي تجمع خود در نظر بگيرند. در واقع ديرالزور يكي از مهمترين مناطق تروريستها محسوب ميشد كه برنامه مهمي براي آن داشتند. به بيان ديگر سپاه پاسداران با هدف قرار دادن ديرالزور نشان داد كه سرعت عمل لازم در مبارزه با تروريست را دارد و با هدف قرار دادن اين منطقه از تبديل شدن اين منطقه به پايتخت ديگري براي تروريستها جلوگيري كرد.
- صدای سیلی
حسين شريعتمداري در ستون سرمقاله روزنامه كيهان نوشت:
شلیک موفق و دقیق موشکهای میانبرد- و نه دور برد و... - سپاه به محل استقرار تروریستهای داعش در دیرالزور سوریه، با فاصله کوتاهی پس از شلیک به «خبر اول دنیا» تبدیل شد، این اقدام مقتدرانه با توجه به فضای حاکم برعرصه سیاسی جهان - که به آن اشاره خواهیم کرد - به اندازهای برای محافل سیاسی و مجامع خبری دنیا، غیرمنتظره و باور نکردنی بود که دقایق اولیه را به کسب اطمینان از وقوع آن اختصاص دادند و پس از آن، سیل پرحجمی از تحلیلها و گزارشها را روی خروجی رسانههای خود فرستادند. اهمیت این رخداد و دامنه تاثیر آن را نمیتوان در محدوده دیرالزور و حتی گستره پرماجرای منطقه غرب آسیا به ارزیابی نشست، چرا که موشکهای یکشنبه شب سپاه به قلب نامعادلات جهانی شلیک شده و سقف سیاه آن را شکافته بود. داعش در حد و اندازهای نبوده و نیست که هدف شلیک چند فروند موشک سپاه باشد. نه این که شلیک موشک به محل استقرار آنها ضروری نبوده است! بلکه در استفاده از موشک برای سرکوب آنها، ارسال پیام به اهداف مهمتری از داعش نیز مورد نظر بوده است. و اگر ارسال این پیامها نبود، شاید نیازی به شلیک موشک هم نبود، مگر رزمندگان و سرداران ما، تروریستهای تکفیری و مورد حمایت آمریکا و اسرائیل و آلسعود را در سوریه و عراق بدون استفاده از موشک قلع و قمع نکردهاند؟
اما، استفاده از موشک نه فقط لازم، بلکه فراتر از واجب بود و گزارشهای رسیده و شواهد مستند موجود حکایت از آن دارند که موشکهای یکشنبه شب سپاه، توانستهاند پیام ایران اسلامی را بدون کمترین خدشه و ابهام به مخاطبان مورد نظر برسانند. پیامی که ارسال آن بدون موشک امکانپذیر نبود. خبرگزاری «اسپوتنیک» درست فهمیده بود که در اولین گزارش خود آورده بود؛ «سیلی را داعش خورد تا صدایش را دیگران بشنوند. ایران با این اقدام خود خواسته است این پیام را بدهد، کشوری نیست که با تهدید عقبنشینی کند و از این پس تهدید را با تهدید پاسخ خواهد داد».
و اما، درباره مخاطبان پیام جمهوری اسلامی ایران میتوان از موارد زیر با قاطعیت و اطمینان بیشتری یاد کرد.
1- آمریکا بیتردید اصلیترین مخاطب حملات موشکی یکشنبه شب سپاه بوده است، این پیام نه فقط از آن جهت که آمریکا از حامیان شناخته شده داعش است، بلکه از آن روی که طی چند سال اخیر و مخصوصا در دوران دولت یازدهم، ضمن رجزخوانیهای پی در پی علیه کشورمان، دست به توطئههای بسیاری نیز زده است که کلاه گشاد برجام و فاجعهای که به دنبال داشت فقط یکی از آن بسیارهاست.
آمریکا، شاید به این توهم افتاده بود که در ایران اسلامی با برخی از جریانات واداده که تعدادی از مسئولیتها را نیز برعهده دارند، طرف است و از این روی با تهدید میتواند امتیاز بگیرد.
حرکت قدرتمندانه سپاه به آمریکا فهماند که در ایران با جماعتی طرف نیست که به قول «رکس تیلرسون» وزیرخارجه ترامپ؛ «آماده همکاری با آمریکا برای تغییر نظام اسلامی هستند»!
آمریکا و متحدانش به این واقعیت نیز پی بردند که جمهوری اسلامی برای تهدیدات هر از چندگاه آنها درباره روی میز بودن گزینه نظامی علیه ایران، پشیزی ارزش قائل نیست و اگر غیر از این بود نباید از درون خاک خود با شلیک چند موشک به محل استقرار تروریستهای تحت حمایت آمریکا در دیرالزور حمله کند.
2- تحریمهای بیسابقه آمریکا علیه ایران اسلامی که با 98 رأی موافق از رأی 100 سناتور عضو سنا به تصویب رسیده و در انتظار تصویب مجلس نمایندگان و سپس امضای نهایی دونالد ترامپ است، از یکسو نه فقط نقض برجام بلکه به مثابه پاره کردن آن است و از سوی دیگر در صورت عملیاتی شدن میتواند عرصه اقتصادی کشورمان را با برخی از دشواریهای جدی روبرو کند. این مصوبه علاوه بر آن که با برجام و قطعنامه پشتیبان آن - 2231 - در تضاد است و از این جهت، مغایر قوانین شناخته شده بینالمللی است، به گونهای آشکار در تقابل با جبهه گسترده مقاومت در منطقه نیز هست. حمله موشکی سپاه برای آمریکا و متحدان اروپایی و منطقهای آن به وضوح حاوی این پیام است که اگر منطقه برای فعالیت اقتصادی و تجاری ایران ناامن شود، هیچ دلیل و توجیه منطقی و عقلایی وجود ندارد که برای دشمنان تابلودار غربی و عربی و عبری ایران اسلامی، امن باشد و بدیهی است که هزینه این ناامنی باید به دشمنان جمهوری اسلامی ایران نیز تحمیل شود. این نکتهای است که شبکه تلویزیونی الجزیره و روزنامه آمریکایی واشنگتن پست - نزدیک به پنتاگون- به درستی آن را درک کرده و خبر داده بودند که؛ «اقدام ایران در شلیک موشک به محل تجمع داعش در شرق سوریه حاوی این پیام است که ایران آماده است در صورت لزوم از تمامی خطوط قرمز عبور کند». همین جا، اشاره به پیشبینی حضرت امام رضوانالله تعالی علیه ضروری است که در اوج مظلومیت نظام اسلامی و دستهای تقریبا خالی رزمندگان اسلام از سلاحهای پیشرفته، خطاب به آمریکا و اروپا فرمودند؛
«همیشه اینگونه نیست که هواپیماهای مسافربری ما توسط ناوهای جنگی شما سرنگون شود که ممکن است فرزندان انقلاب، ناوهای جنگی شما را به قعر آبهای خلیجفارس بفرستند»... و امروز با توجه به اقتدار مثالزدنی جمهوری اسلامی ایران و تسلیحات مدرن و پیشرفتهای که به همت فرزندان انقلابی خود- از جمله شهید بزرگوار سردار حسن طهرانیمقدم پدر موشکی ایران- در اختیار دارد، همان روزهاست که امام راحل ما خبرش را داده بود و خلف حاضر او با تأکید بر سیلی به آمریکا از آن یاد میکنند.
3- رژیم اشغالگر قدس یکی دیگر از اصلیترین مخاطبان پیام حمله موشکی یکشنبه شب سپاه است. در اینباره گفتنی است که متاسفانه برخی از پیامهای ضعفی که دولت یازدهم با مواضع و عملکرد خود به بیرون ارسال کرده بود، رژیم اشغالگر قدس را به توهم انداخته بود که ایران اسلامی در مقابل تجاوزگریها و توطئههای پی در پی این رژیم جعلی راه مماشات درپیش گرفته است و زمان را برای دست زدن به اقدامات خصمانه آشکار علیه کشورمان، مناسب و دلخواه تلقی میکرد. تا آنجا که از حمایت آشکار تروریستهای داعش با انگیزه اعلام شده تقابل با جمهوری اسلامی ایران، ابا و امتناعی نداشت. اسرائیل ضمن حمایت تدارکاتی از تروریستهای تکفیری و آموزش نظامی آنها، بیآن که مانند گذشته وحشتی از ایران اسلامی به خود راه بدهد، تروریستهای مجروح را در بیمارستانهای تلآویو و حیفا بستری و مداوا کرده و نتانیاهو در کنار آنها عکس یادگاری و تبلیغاتی گرفته و در رسانهها منتشر میکرد و...
پیش از این رهبرمعظم انقلاب به صراحت اعلام کرده بودند که اگر اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران دست به حماقت بزند، تلآویو و حیفا را با خاک یکسان خواهیم کرد.
حمله موشکی دقیق و مقتدرانه سپاه به محل استقرار داعش در دیرالزور برای صهیونیستهای کودککش این پیام آشکار را داشت که تهدید رهبرمعظم انقلاب جدی است و ایران اسلامی به همان آسانی که تروریستهای داعش را موشکباران کرد، میتواند و آماده است تلآویو و حیفا را با خاک یکسان کند و دلیلی هم ندارد که نکند.
روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» به روشنی این پیام را دریافت کرده بود که نوشت «ایران با حمله موشکی به داعش خود را به عنوان قدرت جهانی مطرح کرد» و هاآرتص نوشت: «انتقام موشکی ایران، قدرتنمایی و پیامی به آمریکا و اسرائیل است و نشان میدهد ایران اهل کوتاه آمدن نیست».
گفتنی است فاصله ایران با مرزهای رژیم اشغالگر در خط مستقیم نزدیک به 940 کیلومتر است که به آسانی در تیررس موشکهای میانبرد و دوربرد ما قرار دارد، ضمن آن که این فاصله از برخی نقاط دیگر به مراتب کوتاهتر نیز هست که بماند!
روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز از جمله رسانههایی بود که این پیام را به روشنی دریافت کرده و انعکاس داده بود. نیویورکتایمز مینویسد؛ «حملات موشکی ایران که از فاصله قابل توجهی صورت گرفته، ممکن است به منظور ارسال این پیام برای دشمنان ایران در منطقه از جمله اسرائیل و عربستان سعودی و همچنین ایالات متحده باشد، کشوری که دارای پایگاههای نظامی در خاورمیانه است».
4- آلسعود و کشور فکسنی عربستان بدون تردید یکی از گیرندگان پیام موشکهای یکشنبه شب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. ماه گذشته دونالد ترامپ در سفر به ریاض و فراخوان کشورهای عربی و سرکیسه کردن 500 میلیارد دلاری آلسعود، اقدام به تأسیس تشکل به اصطلاح «ناتوی عربی» کرد و رسما اعلام شد که این تشکل برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است! این تشکل اگرچه بلافاصله با خروج قطر و پاکستان و بیرغبتی چند کشور اسلامی دیگر، قبل از شکلگیری فرو پاشید ولی اقدام یاد شده یکی از بزرگترین اشتباهات آلسعود بود و اکنون حکام آلسعود به یقین از حمله موشکی سپاه این پیام روشن را دریافت کردهاند که اگر دست از پا خطا کنند، خیلی زودتر از موعد مقرر به جهنم خواهند رفت. بدیهی است که تسلیحات 110 میلیارد دلاری که از آمریکا خریداری کردهاند هرگز به کارشان نخواهد آمد. چرا که حتی درگیری نظامی آلسعود با یمن مظلوم و بیپناه نیز نشان داده است که نظامیان آلسعود در آوردگاههای نظامی فقط 3 گزینه پیش روی دارند؛ هلاکت، فرار یا اسارت.
خدا بر درجات امام راحل ما بیفزاید که وقتی در گرماگرم جنگ تحمیلی خبر دستیابی صدام به سلاحهای جدید منتشر شد، فرمودند از این مسئله خوشحال هستیم چون این سلاحها نهایتا به دست رزمندگان ما و مردم مظلوم عراق خواهد افتاد و دیدیم که افتاد.
5- و بالاخره یکی دیگر از مخاطبان اصلی پیام موشکی یکشنبه شب سپاه، برخی از جریانات واداده داخلی هستند که «وحشت از آمریکا» ترجیعبند مواضع و اظهاراتشان بود، تا آنجا که با ترساندن مردم از سایه جنگ در پی جمعآوری آراء آنان بودند. این جریان، حتی نمایش کریدور موشکی زیرزمینی سپاه را نیز که نشانه اقتدار ملی بود، برنمیتافت و آن را باعث حساسیت دشمن - آنهم دشمنی که از هیچ اقدام خصمانه علیه کشورمان کوتاهی نکرده بود - میدانست و...
این جریان که رکس تیلرسون با صراحت به همراهی برخی از آنان با آمریکا برای فروپاشی نظام یاد کرده بود باید این پیام روشن را دریافت کرده باشد که دیپلماسی التماسی، فقط باعث جریتر شدن دشمن میشود و برخلاف نظر آنان، نه فقط سایه جنگ را از سر ملت دور نمیکند، بلکه برای نظامیان دشمن فرش قرمز هم پهن میکند!... و این قصه سر دراز دارد که باز هم به آن خواهیم پرداخت.
- راهکار گذر از هجمه مخالفان روحاني
فرشاد مؤمني . اقتصاددان در ستون سرمقاله روزنامه شرق نوشت:
اقتصاد ايران از طيف متنوعي از مشکلات و کاستيها و نابسامانيها در رنج است. شايد از جنبه دروناقتصادي، مهمترين مشکلات اين است که يک نظام آمار و اطلاعات قابل اعتماد در حدنصاب نداريم و با کمال تأسف، برخورد سياستزدهاي که با آمار و اطلاعات کشور در يک ابعاد بيسابقه از سال ١٣٨٤ شروع شد، هنوز هم با شدت و ضعف متفاوت، ادامه دارد. نداشتن تصوير روشن و واقعنما از اقتصاد ايران، و عدم شفافيتها و فقدان وفاق جمعي درباره صورت مسائلي که کشور با آن روبهروست، يکي از بسترهاي مهم آشفتهکننده فضاي قاعدهگذاري کشور به حساب ميآيد.
تنگناي بسيار مهم ديگر، اين است که يک فهم نظري روشمند و قابل دفاع هم در بالغ بر ٢٥ سال گذشته، هرگز در دستور کار مديريت اقتصادي کشور قرار نداشته است. تقريبا همه دولتها از سال ١٣٦٨ تا امروز، يک شيوه التقاطي و نامنسجم و فاقد پايههاي قابل دفاع علمي در دستور کار قرار دادهاند. بنابراين در غياب يک فهم نظري قابل قبول و با کيفيت حداقلي، مناقشهها بر سر منافع و سليقهها و کشمکشهاي از اين ناحيه، جايگزين يک فهم نظري قابلقبول شده و به سهم خود، در آشفتگيهاي حيطه اقتصاد نقشآفريني کرده و ميکند. اما مسئله اساسيتر اين است حتي کساني که داعيههاي مشخصي به صورت نظري داشتهاند هم در همين مدت دو دهه نه بر اصول خود ايستادگي کردند و نه مسئوليتي در قبال جهتگيريهای اتخاذشده از خود نشان دادهاند. بنابراين آميزهاي از هرجومرج فکري و مسئوليتگريزي نظاممند، دشواريهای موجود را پديد آورده است.
در کنار اين نابسامانيها شوکهاي منفي ضدتوسعهاي که از بيرون اقتصاد به ساحت اقتصادي جامعه ما وارد شده، بهمراتب شکنندهتر و خسارتبارتر بوده است. براي مثال، در دوران اوجگيري بهاي نفت و در چارچوب مناسبات غيرشفاف، علمگريزانه، قانونگريزانه و برنامهگريزانه دولت احمدينژاد، حس ملي درباره مسئله اقتصاد، جاي خود را به حس رانتجويي بيمهار و آزمندي پايانناپذير داد و گروههاي پرنفوذ و ذينفع، فقطوفقط در چارچوب منطق حذف رقباي بالقوه و تشديد پنهانکاريها، فضاي عملکرد اقتصادي را به نفع بخشهاي غيرمولد و به ضرر عامه مردم و توليدکنندگان، جلو بردهاند.
درعينحال فضاي رانتي، گستره و عمق فساد را در اقتصاد ايران در ابعاد بيسابقهاي افزايش داد و آميزه عدم شفافيتها، رانتجوييهاي فزاينده و فساد رو به افزايش، همه انواع شناختهشده نابرابريها را هم در ابعاد بيسابقهاي به سمت هنجارشکني و پيشبينيناپذيري مناسبات اقتصادي هدايت کرد. تلاشهايي که در دوره سالهاي ٩٢ تا امروز صورت گرفت، فقط در بخشهايي توانست به کنترل شدت بحران کمک کند و دولت روحاني در بازگرداندن حس ملي و مهار نابرابريهاي رو به افزايش و ضدتوسعهاي، توفيقي نداشت و تا امروز هم در اين زمينه برنامهاي ارائه نشده است.
با کمال تأسف به نظر ميرسد طيف رقيب روحاني که طعم رانتهاي چند صد ميليارددلاري به ذائقه آنها در هشت سال مديريتشان خوش آمده است.....هنوز در رؤياي آن ايام قرار دارند. آنان بدون توجه به سرنوشت ملي، گونههايي از مخالفت و نارضايتي را دامن ميزنند که لااقل در برخي تريبونهاي اين طيف، کاملا جنبه براندازانه به خود گرفته است. چنين به نظر ميرسد که آنها صرفنظر از بهايي که کشور در دوران سرخوشي نفتي و در اثر رانتجويي بيسابقه آنان پرداخته، بهگونهاي رفتار ميکنند که گويي نميخواهند شرايط اضطراري کشور را درک کنند. به طور طبيعي آنان حق دارند با زبان کارشناسي و از موضع شفقت و اعتلابخشي، جهتگيريهايي را که نميپسندند، نقد کنند اما آنچه ما امروز شاهد هستيم بيشتر به تخريب شباهت دارد. با کمال تأسف، تذکرات بايسته از سوي نهادهاي نظارتي هم تا امروز شامل حال اين طيف پرنفوذ نشده و چنين به نظر ميرسد که آنها در پی آن دارند از طريق کوبيدن بيامان بر طبل مطالبات- درحاليکه ميدانند يک اقتصاد نيمهورشکسته را تحويل روحاني دادهاند- هدفي در استاندارد جبران ناکاميهاي سياسي چند سال اخير در انتخابات مجلس آينده را دنبال ميکند.
بايد اهل خرد و نصيحت از موضع رسمي و غيررسمي، به آنان تذکر دهد اول بايد کشوري باقي بماند تا امکان رسيدن به اهداف سياسي براي اين طيف معنادار باشد. آنچه دولت روحاني در چنين شرايطي ميتواند انجام دهد، ارائه يک برنامه ملي شفافسازي فرايندهاي تصميمگيري و تخصيص منابع و به موازات آن، يک برنامه ملي مبارزه با فساد به صورت پيشگيرانه و ارائه يک برنامه منسجم براي بازگرداندن اعتماد ازدسترفته توليدکنندگان است. نگارنده با اينکه فشارهاي سياسي غيرمتعارف بر دولت را درک ميکنم، اما مشفقانه متذکر ميشوم اين فشارها در کنار تمايل گسترده اهل انديشه و خرد و بهويژه دانشگاهيان براي کمک به دولت در راستاي ارتقاي بنيه سياستگذاري، فرصت بزرگي است که تاکنون حسن روحاني و همکارانش به نحو بايسته قدر آن را ندانستهاند.
تصور ميکنم طراحي و تدوين مشارکتجويانه آن سه برنامه در کنار طراحي يک برنامه توسعه عادلانه که نابرابريهاي غيرموجه موجود را به حداقل برساند، کاري است که حس ملي را دوباره زنده و بالنده کرده و افراد منصف و خردورز طيف سياسي مخالف دولت را نيز به نحو شايستهاي در خدمت تحقق اهداف ملي قرار خواهد داد.
نظر شما