یک نفر معلولی را که روی ویلچر نشسته است از بلندی به وسط جاده پرتاب میکند و همه ماجراها با مصدوم شدن و مرگ مغزی معلول گمنام شروع میشود این سکانس نقطه آغاز خوبی برای داستانی با مضمون مرگ مغزی و اهداء اعضا است.
حمید فرخ نژاد که دیدنش مخاطب را به یاد بازیهای حرفهای و ماندگارش در ارتفاع پست و.. میاندازد ،حالا در نقش روح این معلول در بیمارستان میچرخد و سرگردان است و روایت داستان جوری است که بعد از یکی دوقسمت و به کندی می فهمیم که او روح همان معلول
مرگ مغزی است و خواسته و هدفش از تعقیب خانم دکتر جوان بازگشت به زندگی است و نمی خواهد با اعلام مرگ، اعضای بدنش را به کس دیگری بدهند.
چند قسمت اول سریال به معرفی طولانی شخصیتها و موقعیت داستان و فضاسازی ماجرا در بیمارستان می گذرد در اتاقی دربسته روابط و دیالوگهای بین دکترها را میبینیم که با میزانسنی کمی تئاتری اجرا شده اند و هنوز خط اصلی داستان معلوم نیست و حتی تا چند قسمت اول دقیقا نمی دانیم موضع سریال و کارگردان در برابر موضوع مرگ مغزی و پیوند اعضاء چیست.
ماجرای سریال در این قسمت ها و حتی قسمت های بعدی دوگانگی جالبی دارد که مخاطب را هم به نوعی در قضاوت درست و غلط بودن جریان اصلی با ظرافت به چالش میکشد تاکید بر نجات جوان معصومی از مرگ در اثر نارسایی قلبی از یک سو و به تصویر کشیدن روح معلول مرگ مغزی که نمی خواهد بمیرد از سوی دیگر کشمکش ظریف و خوبی را نشان می دهد. حسن سریال تا اینجا همین نگاه متفاوت حاتمی کیا به چنین مضمونی است اینکه ما حرفهایی را از زبان روح انسانی که دچار مرگ مغزی شده است میشنویم .
چیزی که در عالم واقع هرگز اتفاق نمی افتد و در این شرایط این دیگران هستند که درباره موجودی انسانی که در این شرایط به سر میبرد تصمیم میگیرند و تکلیف تعیین میکنند این روح که هنوز بدنش نفس می کشد نمی خواهد او را مرده حساب کنند و نمیخواهد اعضایش را ببخشد.
این دیدگاه جالبی است که تا امروز در هیچ فیلم و سریال یا حتی متنی به آن اشاره نشده است و هرگز کسی این روی سکه را نگاه نکرده است و صرفا به جنبه فداکارانه این موضوع توجه می شود بدون در نظر گرفتن تردید در این باره که شاید این موجود قابل برگشت به زندگی باشد.
البته چیزی که مسلم است هنوز خط و ربط دقیق داستان و نتیجه گیری آن معلوم نیست و هنوز زود است و نمیتوان درباره بازیگران و یا روایت آن در کل، نظر داد .اما مسلما وقتی پای یک سریال امضای کارگردانی مثل حاتمی کیا باشد توقع همه از کل کار صد چندان
خواهد شد و همه انتظار دارند با سریالی کاملا بی نقص طرف باشند.
هنوز برای قضاوت درباره سریال زود است و سریال تازه دارد وارد قالب اصلی ماجرا می شود و روایت آن شکل میگیرد و حتی این که بالاخره سرنوشت جوان و معلول چه می شود تعلیق خوبی به داستان بخشیده است البته باید منتظر ماند تا ببینیم حاصل کار چه میشود.
هر چه باشد این سریال ساخته کارگردان با تجربهای مثل حاتمی کیاست که تا کنون علاوه بر مدیوم سینما در رسانهای مثل تلویزیون هم موفق عمل کرده است.