اگر الان اين دو سطر را كه نه وزن دارد، نه قافيه و نه معناي درست و درمان، در اينترنت جستوجو كنيد، دهها سايت زير آن نوشتهاند: شعري از قيصر امين پور. سطرهاي ديگر اين چيزي كه به نام شعري از قيصر امين پور منتشر شده از همين قبيل است؛ پر از غلطهاي وزن و قافيه با معنايي سخيف و آشفته. تا اين جاي كار، چندان عجيب نيست زيرا فضاي مجازي پر است از جعليات، اما شگفتي آنجاست كه هيچكس نميپرسد در سرزميني كه شعر، هنر اول آن است، چگونه اين همه آدم تشخيص نميدهند كه اين سطرها شعر نيست و زبان و وزن و قافيه و معنايش اختلال دارد؟
باري از اين شگفتتر هم داريم؛ ناشري پرآوازه، كتاب كنكور ادبيات منتشر ميكند در شمارگان بسيار بالا و در آموزش زبان و ادب فارسي براي دهها هزار داوطلب كنكور، همين جعليات را به نام شعر، آن هم شعر قيصر امينپور در كتاب ميآورد؛ يعني كتابي كه وظيفهاش آموختن قواعد شعري و از جمله وزن و قافيه و دستور زبان است، بهدست كساني تهيه ميشود كه سادهترين قواعد شعر و زبان فارسي را نميدانند.
اما نكته قابل تأملتر اين است كه چگونه به جاي آن همه شعر خوب و خواندني قيصر امينپور، اين سطرهاي آشفته اين همه توجه اين و آن را به خود جلب كرده است؟بهنظر من، علت اصلي اين است كه اينگونه نوشتهها، حرفهاي دلخواهِ عوامانه را بازگو ميكنند؛ آن هم با زبان و بياني كه چندان نيازي به تمركز و تأمل نداشته باشد. من اسم اينگونه حرفها را گذاشتهام «حكمت جعلي»، مثل اسكناس جعلي كه ظاهرش شبيه اسكناس واقعي است اما بيارزش. درباره اين حكمتهاي جعلي و كساني كه آنها را ميسازند و منتشر ميكنند، تاملاتي دارم كه بهتدريج در همين يادداشتها خواهم نوشت.
- شاعر، طنزپرداز و مدرس دانشگاه
نظر شما