دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۵۶
۰ نفر

سیاوش فلاح‌پور : علی هاشم ازجمله خبرنگاران شناخته‌شده جهان‌ عرب است که کار خود را از شبکه المنار لبنان آغاز کرده و تا به امروز، مسیر حرفه‌ای پرفراز و نشیبی را با حضور در بزرگ‌ترین شبکه‌های عرب‌زبان ازجمله بی‌بی‌سی عربی، الجزیره و المیادین در کارنامه خود به ثبت رسانده است.

علی هاشم

در پي آغاز بحران سوريه، اختلافات وي و ساير همفكرانش با رويكرد شبكه الجزيره، منجر به خروج آنان و در نهايت تاسيس شبكه الميادين شد؛ شبكه‎اي كه با وجود همسويي با محور مقاومت، با ساير شبكه‌هاي نزديك به اين جريان، تفاوت‌هاي چشمگيري دارد. با علي هاشم، به‌عنوان رئيس دفتر شبكه الميادين در تهران، درباره مسيري كه الميادين را به جايگاه امروز اين شبكه رسانده است، گفت‌وگو كرديم.

  • با گذشت 5سال از تاسيس تلويزيون الميادين، اين شبكه جايگاه ويژه‌اي در صحنه رسانه‌اي جهان عرب پيدا كرده است. علل اين رشد سريع و چشمگير را، آن هم در سايه حضور رسانه‌هاي قدرتمند رقيب، چه مي‌دانيد؟

بدون شك اصلي‌ترين علت به رويكرد الميادين برمي‌گردد. الميادين شبكه‌اي خاكستري نيست، بلكه همواره در پي آن بوده تا مجموعه‌اي از رنگ‌ها را براي مخاطبان خود به نمايش بگذارد.البته الميادين نظر و ديدگاه خاص خود را نسبت به تمام آنچه پيرامون ما در جريان است، دارد اما از سوي ديگر، اجازه حضور و طرح «ديدگاه مقابل» براي ما امري مقدس به شمار مي‌آيد.

طي 5سال گذشته، همواره تلاش ما اين بوده كه صدا و ديدگاه‌هاي ديگر را هم به گوش مخاطب خود برسانيم و مخالفان مواضع كلي الميادين، فرصت حضور و طرح آراي خود را در صفحه اين تلويزيون داشته باشند.
اين رويكرد به هيچ‌وجه به‌معناي عدول از مباني و اصول شبكه نيست. الميادين به صراحت حامي مقاومت و مخالف اشغالگران صهيونيستي است؛ اينها اصولي است كه از ابتداي كار الميادين بر آنها پافشاري كرده‌ايم و در ادامه راه نيز همواره با ما خواهند بود.

  • بنابراين برخلاف آنچه امروزه در بسياري از رسانه‌هاي هر دو طرف در منطقه مشاهده مي‌كنيم، در الميادين خبري از مونولوگ نيست، بلكه مي‌توان انتظار ديالوگ و گفت‌وگو ميان نماينده‌هاي تفكرات و مواضع سياسي مختلف را داشت.

بله دقيقا، ما تأكيد داريم الميادين فرصتي براي گفت‌وگو باشد.
نكته دوم به حضور الميادين در خط مقدم تمامي بحران‌ها و جنگ‌ها برمي‌گردد. ما هيچگاه نخواسته‌ايم الميادين صرفا نامي در كنار نام ساير شبكه‌هاي خبري، روي فهرست ماهواره باشد. بر اين اساس است كه خبرنگاران، عكاسان و برنامه‌سازان الميادين، همواره در خط مقدم همه جنگ‌هاي منطقه حضور داشته و تلاش مي‌كنند از قلب حادثه، اخبار را منتقل كنند؛ از آخرين نقطه‌اي كه حضور در آن ممكن است.
در همين هفته گذشته، برنامه مترو (برنامه‌اي هفتگي در شبكه الميادين كه به موضوعات اجتماعي و فرهنگي روز مي‌پردازد)، تيم خبري الميادين در نبرد موصل را براي بيان خاطرات و حواشي حضور آنها در خط مقدم نبرد عليه داعش دعوت كرده بود.
نكته مهم آن است كه حضور در خط مقدم نبرد موصل، تنها محدود به خبرنگاران، عكاسان و برنامه‌سازان الميادين نبود، بلكه در مقطعي، غسان بن‌جدو، مدير الميادين نيز در كنار آنان حاضر شده و از نزديك، شاهد مراحل پاياني آزادي موصل و همچنين فعاليت منحصر به فرد تيم خبري شبكه بود.

چنين عملكردي، اعتماد ويژه‌اي را در ميان مخاطبان الميادين نسبت به اين شبكه به‌وجود آورده است؛ به‌گونه‌اي كه به دريافت اخبار دست اول از الميادين مطمئن هستند.در برخي مراحل از عمليات موصل كه حضور تيم‌هاي خبري و خبرنگاران منطقه‌اي و بين‌المللي براي پوشش درگيري‌ها بسيار سخت يا ناممكن شده بود، حتي رسانه‌هاي محلي عراق هم اخبار عمليات را به نقل از شبكه الميادين منتشر مي‌كردند.

اين در حالي است كه حضور الميادين در خط مقدم درگيري‌ها، منحصر به موصل نبوده و در تمامي عمليات‌هاي عراق، بحران سوريه و حتي جنگ‌هاي اخير غزه نيز به همين ترتيب، خبرنگاران ما جزو نخستين گروه‌هاي پوشش‌دهنده حوادث بوده‌اند.من شخصا طي چند سال گذشته، براي پوشش اخبار عراق و همچنين ساخت برنامه‌هاي مستند، بارها به عراق سفر كرده و در مناطق مختلف اين كشور براي مدت‌زمان‌هاي متفاوتي حضور داشته‌ام.

در سوريه نيز كادر الميادين همواره در خط مقدم درگيري‌ها بوده و حتي در سال 2014، يكي از همكاران ما در اين راه شهيد شد.
بنابراين دومين علت موقعيت فعلي الميادين را، حضور هميشگي اين شبكه در نقطه‌اي كه خبر اتفاق مي‌افتد، مي‌دانم.
ما هيچگاه نخواسته‌ايم صرفا همانند ساير شبكه‌ها، به پوشش عادي و يا متعارف اخبار بسنده كنيم و همواره ميل مضاعف براي اقدامات بيشتر در ميان خبرنگاران و برنامه‌سازان الميادين وجود داشته است.

علت سوم، حضور و فعاليت الميادين در امتداد جهان عرب و اسلام است.شبكه الميادين تأكيد دارد كه تمركز خبري خود را بر حوادث مهم و توجه‌برانگيز كشورهايي همچون عراق و سوريه محدود نكند؛ چراكه از ديد ما، تمامي شهروندان عربي و مسلمان، بايد قادر باشند خود و بازتاب حوادث پيرامونشان را در الميادين مشاهده كنند.

بر اين اساس، دفاتر خبري و خبرنگاران ما در كشورهايي همچون موريتاني، سومالي، الجزاير، مغرب، تونس، ليبي، مصر و... بسيار فعال هستند.

  • به‌عنوان خبرنگاري كه پيش از تاسيس الميادين در بسياري از شبكه‌هاي عرب‌زبان مشغول به فعاليت بوده‌، علت تمايل به تك‌صدايي و عدم‌ اراده براي گفت‌وگو را چه مي‌دانيد؟

ابتدا بايد بگويم از ديد من، عملكرد تمام شبكه‌ها محترم و باارزش است. به هر حال، هر شبكه و پايگاه خبري‌اي، برنامه‌ها و رويكردهاي خاص خود را دارد. ممكن است برخي در راه انتقال خبر و واقعيت به مخاطب، براي خود مرزهايي قائل باشند؛ مرزهايي كه بدون شك مرتبط با چارچوب‌هاي حاكم بر اين شبكه‌هاست اما از سوي ديگر، عده‌اي همواره به‌دنبال عبور از اين مرزها به هر شكل ممكن هستند.

شايد آنچه در اين زمينه موجب تمايز الميادين از ساير شبكه‌ها شده، آزادي از برخي از اين قيد و بندهاست؛ درحالي‌كه ما هميشه نياز به فضاي عمل و آزادي بيشتر را به‌طور جدي احساس مي‌كنيم.بدون شك چنين رويكردي موجب شده است كه امروز، بخش قابل‌توجهي از اسلام‌گرايان، چپ‌ها، ملي‌گراها يا ليبرال‌ها به‌طور همزمان مخاطب الميادين بوده و حتي آن را شبكه خود به‌حساب مي‌آورند.

تنوع موجود طيف مخاطبان الميادين، ابتدا در صفحه تلويزيون اين شبكه شكل گرفته است؛ براي مثال، اگر ما برنامه‌اي در مورد وضعيت روابط ايران و عربستان‌سعودي داشته باشيم، بدون شك زمينه را براي حضور كارشناساني فراهم مي‌كنيم كه از مواضع هر دو كشور در برنامه دفاع كنند؛ به اين ترتيب مي‌توان يك نقطه را از تمام زواياي موجود براي مخاطب به نمايش گذاشت تا در نهايت، قادر به درك واقعيت، آنچنان كه هست، باشد.

نبايد فراموش كرد كه ما اهالي خبر و رسانه، امانتي به نام واقعيت در اختيار داريم كه بايد آن را به مخاطبان خود منتقل كنيم؛ بنابراين در الميادين تلاش كرده‌ايم كه تنها مرز ما، پايبندي به واقعيت باشد.

  • به حضور الميادين در جهان عرب اشاره كرديد و از دفاتر اين شبكه در كشورهاي شمال آفريقا نام برديد. اما آيا واقعا الميادين داراي حضور و سطح فعاليت يكساني در قبال تمام بخش‌هاي جهان عرب و اسلام است؛ براي مثال به‌نظر نمي‌رسد آنطور كه شبكه شما اخبار بحران عراق و سوريه را پوشش داده، به حوادث ليبي توجهي نشان داده باشد.

بدون شك از جانب الميادين، هيچ تمايزي ميان حوادث مهم در سرتاسر منطقه و جهان عرب وجود ندارد اما اگر تفاوتي در عملكرد ما براي پوشش اخبار اين مناطق مختلف مشاهده شده، بايد كمي هم به شرايط حاكم بر مناطق نام‌برده و اصولا امكان حضور خبرنگاران توجه داشت.

ما هيچ مشكلي براي پوشش لحظه به لحظه اخبار نبرد با تروريسم در كشور ليبي نداريم و حتي چندين‌بار تيم‌هاي خبري خود را به اين كشور اعزام كرده‌ايم اما آشوب و هرج و مرج موجود در ليبي تا حد زيادي حتي اجازه برداشتن گام‌هاي اوليه را نيز به ما نداده است.

از سوي ديگر، متأسفانه بايد بگويم از آنجا كه عده‌اي، بدون درنظر گرفتن عملكرد الميادين، اين شبكه را پايگاه رسانه‌اي جرياني خاص قلمداد مي‌كنند، طبيعتا نسبت به حضور ما در مناطق تحت سيطره خود حساس بوده و به‌عبارت ساده‌تر، ما را دشمن خود به‌حساب مي‌آورند.

به اين ترتيب، حضور كادر الميادين در چنين مناطقي، مي‌تواند خطرات جدي را براي اعضاي اين شبكه به‌دنبال داشته باشد.
عملكرد خبرنگاران الميادين در جنگ‌هاي عراق، سوريه و غزه، روحيات و اراده آنان را براي پوشش چنين اخباري، بدون ترس از عواقب احتمالي، ازجمله شهادت، نشان داده است.

اما درخصوص پوشش اخبار مربوط به كشوري همچون ليبي، اين دغدغه وجود دارد كهتيم‌خبري ما، خارج از شرايط طبيعي منطقه جنگي و به نحو ديگري، امنيت يا حتي جان خود را از دست دهد.منطقه ما تحمل فتنه‌ها و مصيبت‌هاي جديد را ندارد و بر اين اساس، ما هميشه در نهايت، شرايط موجود را به‌عنوان واقعيت غيرقابل‌انكار پذيرفته‌ايم.

همچنين ذكر يك نكته ديگر را هم لازم مي‌دانم؛ اگرچه شرايط فعلي كشورهاي عراق و سوريه، موجب پررنگ شدن اخبار اين مناطق در الميادين شده اما نبايد فراموش كنيم درهرحال، اولويت الميادين، فلسطين است و اگر حجم برنامه‌ها، مصاحبه‌ها، مستندها و... پخش شده از روز اول در شبكه الميادين را مورد بررسي قرار دهيد، متوجه محوريت مسئله فلسطين خواهيد شد.

  • الميادين، در كنار مسائل جاري منطقه، توجه ويژه‌اي نسبت به تحولات كشورهاي آمريكاي جنوبي نشان مي‌دهد؛ تا جايي كه سايت شما به 2زبان عربي و اسپانيايي در اختيار كاربران قرار گرفته است. هدف شما از اتخاذ رويكرد چيست؟

منطقه آمريكاي جنوبي شباهت‌هاي متعددي با مناطق اسلامي و عربي ما دارد. در آنجا نيز ملت‌ها در مبارزه‌اي مستمر براي حفظ آزادي و استقلال خود به‌سرمي‌برند و ارزش‌هايي همچون مبارزه براي آزادي و انقلابي‌گري، از اهميت چشمگيري نزد افكار عمومي برخوردار است.

براي مثال در آمريكاي جنوبي، همسويي و حمايت قابل‌توجهي از حقوق ملت فلسطين ديده مي‌شود؛ واقعيتي كه از توجه ملت‌هاي ما دور مانده است. بخش قابل‌توجهي از افكار عمومي در كشورهايي نظير ونزوئلا، كوبا، برزيل و... حامي آرمان‌هاي فلسطين هستند.
تمام اينها در حالي است كه بيش از 10ميليون مهاجر عربي، در آن مناطق ساكن بوده و زندگي مي‌كنند.بنابراين، از ديد ما، صداي موجود در اين كشورها، مستحق آن است كه به گوش مخاطبين الميادين و ملت‌هاي منطقه برسد و ما تا حدي كه امكاناتمان اجازه داده، شرايط اين امر را مهيا كرده‌ايم.

  • شما تا پيش از آغاز بحران سوريه در شبكه الجزيره مشغول بوديد. آيا مي‌توانيد كمي درباره مسائلي كه منجر به خروج شما از اين شبكه و به‌تدريج، تاسيس شبكه الميادين شد، توضيح دهيد؟

واقعيت اين است كه من تا حد زيادي از آن مسائل عبور كرده‌ام و آنها را متعلق به گذشته مي‌دانم؛ از اين رو، تمايل چنداني به بررسي تفصيلي و مجدد آن مسائل ندارم.اما به هر حال، محوريت اختلافاتي كه در آن زمان ميان من و مديريت شبكه الجزيره شكل گرفته بود، به رويكردهاي متفاوت درباره نحوه بازتاب آنچه در داخل سوريه جريان داشت، برمي‌گشت و من به لحاظ حرفه‌اي به نقطه‌اي رسيدم كه احساس كردم ديگر فضا و آزادي عمل لازم، براي بازتاب صدا و ديدگاه مقابل در الجزيره وجود ندارد.

  • اكنون شاهد شكل‌گيري نوعي تقابل بي‌سابقه ميان برخي نهادهاي قدرت و رسانه‌ها هستيم، براي مثال دولت جديد آمريكا نسبت به فعاليت رسانه‌هاي اين كشور حساسيت‌هاي زيادي از خود نشان مي‌دهد يا در بحران اخير كشورهاي خليج‌فارس، شاهد تلاش‌هاي جدي براي تعطيلي يك شبكه خبري بوديم. آينده رسانه‌ها، ازجمله الميادين را در سايه افزايش اينگونه فشارها، چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

به صراحت مي‌توانم بگويم دوران فشار بر رسانه‌ها تمام‌شده است؛ چراكه ديگر نهادهاي قدرت مانند گذشته، امكان فشار بر رسانه‌ها را در اختيار ندارند.

امروز همه كشورها و نهادهاي قدرت به‌خوبي مي‌دانند با حذف يك شبكه از روي ماهواره، بايد با برنامه‌هاي آن در وب‌سايت مقابله كنند و اگر اين كار را هم كردند، بايد خود را براي مهار اين شبكه در شبكه‌هاي اجتماعي آماده كنند. امروز راه و روش‌هاي بسيار متعددي پيش‌روي رسانه‌ها، براي انتقال صدا و پيام به مخاطب وجود دارد.

اين در حالي است كه حتي تأثير و بازدهي روش‌هاي جديد به‌مراتب بيشتر از امكانات ارتباطي قديمي، مانند ماهواره‌هاست؛ براي مثال حضور جدي در فيس‌بوك، توييتر يا يوتيوب، امكانات به‌مراتب بيشتري از ماهواره در اختيار يك شبكه خبري قرار مي‌دهد.
بنابراين به باور من، با وجود فضايي كه به آن اشاره كرديد، فشارها عليه رسانه‌ها روزبه‌روز بي‌تأثيرتر خواهد شد و ما به سوي عصر آزادي رسانه‌اي پيش مي‌رويم.

امروز، همه كساني كه در شبكه‌هاي اجتماعي حضور دارند، به‌سادگي امكان تغيير واقعيت را در اختيار دارند؛ بنابراين اشخاص و نهادهايي كه همچنان در تلاش براي بستن تلويزيون‌ها يا فشار بر رسانه‌ها به‌سرمي‌برند، دچار توهم بزرگي هستند.

همانطور كه مي‌دانيد، برخي از كشورها، بارها براي توقف فعاليت شبكه الميادين تلاش كرده‌اند؛ تا جايي كه اين شبكه را از ماهواره عرب‌ست حذف كردند اما آيا در نهايت، قادر به حذف واقعيتي به نام الميادين در سطح رسانه‌ها و افكار عمومي جهان‌عرب بوده‌اند؟
از اين‌رو شبكه الميادين نيز همگام با مسير جهاني آزادي اطلاعات پيش‌رفته و در اين راه، دستاوردهاي بي‌سابقه‌اي نسبت به فضاي رسانه‌اي موجود در منطقه داشته است.

براي مثال، ما در جريان نبرد موصل، يك روز كامل، پخش زنده از طريق فيس‌بوك داشتيم. به اين ترتيب كه برنامه‌هاي عادي تلويزيون الميادين از ماهواره مطابق معمول پخش مي‌شد اما پوشش همزمان تحولات موصل در خط مقدم، از طريق فيس‌بوك در اختيار مخاطبان قرار مي‌گرفت.

اين تجربه براي اولين‌بار در رسانه‌هاي منطقه رخ داد و با استقبال كم‌نظيري مواجه شد؛ امري كه نشان‌دهنده ظرفيت‌هاي موجود رسانه‌اي در سطح فضاي مجازي است.

اين رخدادي كم‌نظير است كه يك خبرنگار با تلفن همراه خود، خط مقدم نبرد را از فاصله چندصدمتري نشان دهد و درحالي‌كه در مقابل او انفجاري رخ مي‌دهد، مخاطبان شبكه زير آن پست با يكديگر گفت‌وگو كرده، نظرات خود را منتشر كنند و حتي همزمان با خبرنگار مذكور وارد گفت‌وگو ‌شوند.

ما به‌طور جدي به‌دنبال ادامه اين راه هستيم و البته پوشش خبري جنگ‌هاي منطقه، تجربيات زيادي براي ما ايجاد كرده است.

  • به تلاش‌هاي عربستان‌سعودي براي مقابله با الميادين و حذف اين شبكه از روي ماهواره عرب‌ست اشاره كرديد. آيا از سوي اسرائيل نيز چنين اقداماتي تا به حال عليه الميادين صورت گرفته است؟

مخالفت اسرئيل با فعاليت‌هاي شبكه الميادين بر كسي پوشيده نسيت اما شخصا از اقدام عملي از سوي آنها عليه شبكه خبري ندارم.
البته امكان تلاش‌هاي پشت‌پرده از سوي صهيونيست‌ها براي فشار يا حتي حذف الميادين وجود دارد و اين طبيعي است.

  • با توجه به حساسيت‌هاي رسانه‌هاي عربي به حوادث امنيتي در كشورهاي منطقه، سكوت رسانه‌اي در قبال انقلاب بحرين را چگونه مي‌توان تفسير كرد؟

انقلاب بحرين، متأسفانه از ديد من انقلابي مظلوم است و همه ما در اين ظلم عليه ملت بحرين به نوعي شريك هستيم.
باز هم متأسفانه بايد بگويم اصولا بهار عربي يا بيداري اسلامي مظلوم بود. اين بهار، توسط تفكر تكفيري، گروه‌هاي تندرو و كشورهاي حامي اين جريانات، ذبح و قرباني شد و اينگونه بود كه به پايان رسيد.

ما اميدهاي بسياري به آينده انقلاب مصر يا تونس و حتي جنبش مردمي سوريه كه در ابتداي راه، خواستار برخي اصلاحات و آزادي‌هاي بيشتر بود، داشتيم اما صحنه به‌تدريج تغيير كرد و اين حركت‌ها وارد مسير ديگري شد و به جايي رسيد كه امروز و در نتيجه اين انقلاب‌ها، ديگر نمي‌توان از كشوري با نام و آوازه ليبي سخن گفت؛ چراكه حتي مشخص نيست چه‌كسي بر اين كشور حاكم است!

در چنين فضايي، تا حدي طبيعي است كه انقلاب بحرين به حاشيه‌اي از اين متن تلخ تبديل شود. وقتي برخي كشورهاي منطقه در آستانه تجزيه و نابودي هستند، تا حدي مي‌توان انتظار داشت كه حتي دوستان انقلاب بحرين هم به حوادث اين كشور توجه لازم را نداشته باشند و بر اين اساس است كه مي‌گويم انقلاب بحرين مظلوم واقع شد.

البته اين بيانگر تمامي واقعيت نيست و دشمنان انقلاب بحرين، نقش مهمي در خاموشي اين حركت مردمي داشتند؛ چراكه از ابتدا آن را حركتي طايفه‌اي جلوه دادند؛ به‌عبارتي شورش شيعيان بحرين عليه اقليت حاكم سني، درحالي‌كه واقعيت اينگونه نبود.
تمامي اين امور دست به‌دست هم داد تا زمينه براي قلع و قمع خشونت‌بار ملت بحرين فراهم شود؛ اكنون مي‌توان انقلاب بحرين را «انقلاب سايلنت (بي‌صدا)» ناميد؛ مانند تلفن همراهي كه در حالت سايلنت قرار گرفته است. ممكن است گاهي لرزه‌هايي ماننده ويبره در آن حس شود اما ديگر صدايي از آن بلند نمي‌شود.

  • همانطور كه اشاره كرديد، انقلاب‌هاي عربي در ابتدا با حركت‌هاي مردمي شهروندان طبقه متوسط عربي همراه بود كه خواهان بهبود شرايط زندگي و آزادي‌هاي بيشتري بودند اما اين موج در سايه ظهور جريانات تروريستي به كلي به حاشيه رفته است. در چنين فضايي، آينده طبقه متوسط را در كشورهاي عربي چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

ببينيد، مشكل اين است كه امروز، شهروندان عربي ناچارند ميان 2گزينه، آينده خود را انتخاب كنند؛ امنيت يا افراطي‌گري! و طبيعي است كه مردم امنيت را برمي‌گزينند؛ چراكه افراطي‌گري، امنيت، آرامش، آزادي، خدمات اجتماعي و همه‌‌چيز را از مردم مي‌گيرند.
بر اين اساس است كه مردم و به‌ويژه طبقه متوسط عربي كه شامل كارمندان،

كارگران، دانشجويان، صاحبان مشاغل كوچك و... مي‌شوند، صرفا خواهان بازگشت به زندگي متعارف پيش از اين انقلاب‌ها هستند؛ زندگي‌اي كه همه‌چيز در آن سير عادي داشت، جوانان مطابق معمول رشد مي‌كردند، بيشتر به‌دنبال آن بودند كه تحصيل كرده و خانه كوچكي براي خود دست و پا كنند تا بتوانند ازدواج كنند و... . دوران آرزوهاي بزرگ براي ملت‌هاي منطقه ما به سر آمده است. امروز آنان تنها به‌دنبال زندگي در صلح و امنيت هستند.

البته نبايد فراموش كنيم مراد ما از صلح، صلح ميان جوامع عربي است، نه با صهيونيست‌ها! امروز منطقه ما شاهد تحركات بي‌سابقه‌اي براي تبديل اسرائيل از دشمني تاريخي به دوست كشورهاي عربي و اسلامي است تا مسئله تاريخي ملت فلسطين، صرفا به يك بحران كوچك تبديل شود.

اصلي‌ترين دغدغه امروز براي ملت‌هاي منطقه و جهان اسلام آن است كه مسئله فلسطين، مجددا در مركز توجه و اهميت قرار بگيرد. زماني كه اين امر محقق شود، ما قادر به پيروزي بر افراطي‌گري و ايجاد وحدت ميان ملت‌ها هستيم. اگر فلسطين اصلي‌ترين آرمان ما باشد، به‌راحتي مي‌توانيم از تناقضات و اختلافات ميان خود عبور كنيم.

  • ارزيابي شما از وضعيت فعلي رسانه‌هاي ايران چيست؟ چه پيشنهادهايي براي بهبود فضاي رسانه‌اي داخل اين كشور داريد؟

رسانه‌هاي ايراني، به‌ويژه رسانه‌هاي مكتوب اين كشور، امروز موقعيت بسيار مناسبي نزد مخاطبان خود دارند. كساني كه با رسانه‌هاي اين كشور آشنايي داشته باشد به‌وجود طيف‌هاي گسترده كه جريانات سياسي اجتماعي متعدد را نمايندگي مي‌كنند، اعتراف خواهد كرد.

البته من در جايگاه ارزشگذاري رسانه‌هاي ايران قرار ندارم و صرفا به‌عنوان يك ناظر بيروني سخن مي‌گويم؛ برخي رسانه‌هاي داخل ايران درخصوص نقل اخبار غيرصحيح و شايعات، به‌دليل تعجيل در امر انتقال خبر، دچار مشكلاتي مي‌شوند كه بدون شك تكرار اين اشتباهات اعتبار رسانه‌ها را خدشه‌دار مي‌كند.

از سوي ديگر، ممكن است برخي رسانه‌هاي ايران براساس مواضع سياسي و ارزشي خود با اخبار برخورد كنند؛ يعني اخباري كه موردپسند ماست بازتاب داده شود، بدون در نظر گرفتن اعتبار منبع خبر.همانطور كه مي‌دانيد، متأسفانه در منطقه خاورميانه و به‌ويژه در مناطق بحراني ازجمله عراق و سوريه، حجم گسترده‌اي از اخبار نادرست و جعلي وجود دارد و كار رسانه‌هاي معتبر، ناديده گرفتن اين اخبار و انتقال واقعيت به مخاطبان خود است.

از سوي ديگر، شنيدن صدا و ديدگاه طرف مقابل، همواره به موقعيت رسانه‌ها كمك خواهد كرد. زيبايي يك باغ پر از گل، به‌وجود رنگ‌هاي متعدد در آن است، نه صرفا كميت گسترده‌اي از يك رنگ.

کد خبر 379242

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha