در گذشته ديپلماسي شايد تنها به مناسبات سياسي ذيل وظايف يك سفير در كشور خارجي تعريف ميشد اما امروز در جهان اين مسئله جوانب متعددي پيدا كرده است. سياست خارجي امروزه ديگر در چارچوب رفتارهاي سنتي تعريف نميشود. ديپلماسي امروز به بخشهاي مختلفي ازجمله ديپلماسي عمومي، ديپلماسي حرفهاي، ديپلماسي فرهنگي و ديپلماسي اقتصادي تقسيم ميشود. اخيرا وزير خاجه كشورمان هم گفته است اگر كشورمان به زنجيره اقتصادي كشورهاي دنيا اضافه شود حذف ما از ساختار جهاني دشوار ميشود. در همين خصوص بايد نكاتي را مدنظر قرار داد:
1-كشورهاي مختلف براساس مولفههاي خود مناسباتي را تعريف ميكنند كه ذيل آن مناسبات اقتصادي هم تعريف ميشود. اين مناسبات اقتصادي براساس منافع مشترك تعريف ميشود. ديپلماسي اقتصادي بخشي از اهداف روابط خارجي است. كشورهاي دنيا براي آنكه بتوانند سهمي از بازارهاي طرف ديگر را در اختيار بگيرند دست به تبادلات تجاري ميزنند و در اين رابطه هر چه تبادلات و مناسبات اقتصادي خود با كشورهاي قدرتمندتر را بيشتر برقرار كنند، مسلما مولفههاي قدرت خود را نيز افزايش ميدهند.
2-نگاهي به تغييرات سياسي شكلگرفته در ساختار جهاني ازجمله تغيير دولت آمريكا و روي كارآمدن دونالد ترامپ نشان ميدهد كه ضريب دشمني ايالات متحده با ايران افزايش هم يافته است.بنابراين لازم است با توجه به اقتدار دروني شكلگرفته از توان بومي كشور، روابط سياسي و اقتصادي با ساير قدرتهاي جهاني نيز افزايش يابد. در اين حالت وقتي قدرتهاي جهاني، منافع خود را در گرو ارتباط با ايران ببيند از ساختارهاي امنيتي كشورمان و برنامه جامع اقدام مشترك هم دفاع ميكنند و قدرت خود را با ما همراه ميسازند.
3-گسترش توان اقتصادي هر كشوري در گرو توجه به توان داخلي و مناسبات بينالمللي است. طبيعي است كه هركشوري تبديل به يك قدرت اقتصادي شود مولفههاي قدرت او ازجمله توان نظامي، امنيت ملي و حمايت مردم آن كشور هم به تناسب افزايش مييابد. توجه به اين نوع از مسائل، لزوم توجه به ديپلماسي اقتصادي را بيش از پيش نمايان ميكند. در واقع توجه به مولفههاي مهم امنيت ملي هم در اين رابطه ضروري است. امنيت، مولفههاي مختلفي دارد، ازجمله ظرفيتهاي فرهنگي و نظامي و امكان همسويي با ساير كشورهاي جهان. بديهي است كه توان اقتصادي هم از مولفههاي قدرت است كه در مناسبات بينالمللي افزايش هم مييابد.
4-با توضيحاتي كه داده شد لازم است به گذشته هم نيم نگاهي داشته باشيم. قبل از توافق برجام، آمريكا كشورهايي كه مناسبات اقتصادي با كشورمان داشتند را مورد فشار قرار ميداد و برخي از شركتهاي تجاري آنها را جريمههاي سنگيني ميكرد. امروز ساختار حقوقي برجام امكان اين رويكرد را نميدهد، پس بديهي است كه كشورهاي اروپايي، چين، روسيه و برخي كشورهاي بزرگ مثل ژاپن و كره از اين توافق دفاع كنند. در واقع حوزههاي «همپوشي» مناسبات كشورمان با ساير كشورها افزايش يافته است و اين موجب دفاع كشورهاي ديگر از ما ميشود. البته آمريكا در گذشته از ابزارهايي مثل «ايرانهراسي» براي انزواي ايران و تحريمهاي ظالمانه استفاده ميكرد و اين بدان معنا نيست كه بعد از اين آمريكا راهي براي فشار به ايران نداشته باشد. كماكان ايالات متحده آمريكا ميتواند از ابزارهاي سياسي، بدون توجه به راهحلهاي حقوقي براي فشار به ايران استفاده كند.
- استاد روابط بينالملل
نظر شما