هیچکس گمان نمیکرد او بتواند رودرروی خسرو شکیبایی و محمدرضافروتن اینقدر مسلط بازی کند؛ اگرچه او پیش از این در فیلم «عصر جمعه» مونا زندحقیقی هم همه نظرها را جلب کرده بود.
صدیقیان برای «عصر جمعه» نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. حالا بعد از 2 سال او با «اتوبوس شب» گام مهمی برداشته است.
چطور وارد سینما شدید؟
علاقه من به سینما از دوران کودکی باعث شد که به شکل غیرحرفهای در تئاترهای مدرسه بازی کنم و همیشه پیگیر مجلهها و روزنامههای سینمایی باشم. سال84، آگهی فراخوان بازیگری را در یکی از مجلات دیدم و برای تست بازیگری فیلم «عصر جمعه» به دفتر آقای کوثری رفتم و در تست بازیگریای که در حضور خانم مونا زندی و آقای جهانگیری از من گرفته شد، برای نقش «امید» در «عصر جمعه» انتخاب شدم. بعد از آن چند پیشنهاد کاری داشتم که باب میلم نبود و با اینکه خطر حذف شدنم وجود داشت، آنها را قبول نکردم تا یک سال بعد که کار با آقای پوراحمد را شروع کردم.
همکاریتان با کیومرث پوراحمد و پروژه «اتوبوسشب» چطور شروع شد؟
اولین بار از طریق دوستانم باخبر شدم که آقای پوراحمد برای فیلم اتوبوس شب مشغول گرفتن تست بازیگری هستند و برای بازیگر نقش اول فیلمشان به یک پسر حدودا 17ساله احتیاج دارند. از شنیدن این خبر بسیار هیجانزده شدم و 2 ساعت زودتر از زمان قرار، قبل از اینکه خود آقای پوراحمد بیایند در دفتر ایشان حاضر شدم. به آقای پوراحمد گفتم که قبلا در یک فیلم بازی کردهام، بنابراین آن روز از من تست نگرفتند و قرار شد فیلم قبلیام را ببینند. حدود 400نفر برای این نقش تست داده بودند که از میان 4 نفری که در مرحله دوم تست دادند، آقای پوراحمد مرا انتخاب کردند.
کار با آقای پوراحمد چطور بود؟
بازی در فیلم اتوبوس شب در ابتدا بسیار برایم دلهرهآور و پراسترس بود اما کمکم که وارد کار شدم و در جریان قرار گرفتم همه چیز خوب شد. با آقای پوراحمد بسیار راحت بودم و حرف ایشان را خوب میفهمیدم. آقای پوراحمد با بیان بسیار ساده من را توجیه میکردند و این موضوع باعث شد که جلوی دوربین بسیار راحت بازی کنم.
بازی مقابل خسرو شکیبایی چطور بود و چقدر به بازی شما کمک میکرد؟
بازی مقابل بازیگران حرفهای باعث کسب تجربه میشود. آقای شکیبایی حتی در صحنههایی که بازی نداشت، پشت دوربین میایستاد و کمکهای ایشان باعث میشد که اعتماد به نفس داشته باشم. 3 – 2 روز اول خیلی استرس داشتم اما بازی مقابل شکیبایی آرامشی به من داد که باعث شد بقیه روزها را با خیال راحت جلوی دوربین بروم.