دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۶ - ۰۵:۴۹
۰ نفر

همشهری آنلاین: مذاکرات هسته‌ای، برجام و ... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های دوشنبه-۲۷ شهریور- جای گرفتند.

روزنامه رسالت در ستون سرمقاله‌اش با تيتر« راه حل دولت براي مقابله با تحريم هاي جديد چيست؟»، نوشت:

روزنامه رسالت،۲۷ شهریور

1- آمريکايي ها در خصومت ورزي با ملت ايران ترديد ندارند. آنها تاکنون راه هاي گوناگون و متفاوتي را براي دشمني با ايران طي کرده اند که از راه اندازي جنگ داخلي تا برپايي يک جنگ تمام عيار که هشت سال طول کشيد را در برمي گيرد. آنها در جنگ نرم هم دو عمليات به فاصله 10 سال بر ملت ايران تحميل کردند. اکنون در ادامه اين خصومت ورزي ها در مسير تحريم هاي فلج کننده، مي روند تحريم هاي جديد را 25 مهر ماه که معروف به «کاتسا» است اجرا کنند. قرارداد الجزاير و توافق برجام نتوانست اين خصومت ورزي را متوقف کند. آنها همچنان بر طبل انواع جنگ با ملت ايران در قالب تحريم ها، در پنج قاره مي کوبند و انتظار دارند دنيا يا به تعبير آنها جامعه جهاني همراهي شان کند. ملت ايران درک درستي از اين دشمني دارد. لذا شعار «مرگ بر آمريکا» لحظه اي از اجتماعات عظيم سياسي ملت ما طي چهار دهه گذشته حذف نشده است. اما متأسفانه برخي از دولتمردان در اين سال ها با بستن چشم خود به روي اين دشمني ها، در رؤياي سر عقل آوردن يا آشتي با دشمن ديرينه ملت ايران به سر مي برند و فکر مي کنند معاني صلح، دوستي، آشتي و احترام متقابل در ادبيات ديپلماتيک و روابط خارجي آمريکا جايي دارد و مي شود به آن تکيه کرد!

2- قرار بود با توافق برجام، همه تحريم هاي هسته اي و غير هسته اي برداشته شود. مقامات ما اطمينان داشتند چنين اتفاقي خواهد افتاد، لذا قول آن را به مردم دادند، اما چنين اتفاقي هرگز نيفتاد و هزينه هاي سنگيني به کشور وارد شد. ما بر اساس اعتمادي که به آمريکا کرديم، چهارده هزار سانتريفيوژ را اوراق کرديم، اندوخته يک دهه غني سازي اورانيوم را به خارج فرستاديم، در قلب رآکتور اراک بتن ريختيم و صنعت هسته اي را به صورت نيمه تعطيل درآورديم. اما طرف مقابل با سونامي عهدشکني به هيچ يک از تعهدات خود عمل نکرد. ميلياردها دلار طي سه دهه اخير در صنعت هسته اي سرمايه گذاري کرديم، اما با پذيرش تعهدات يک سويه در برجام همه اين سرمايه گذاري ها را ضايع و تلف کرديم. با اين وجود، باز هم هيچ علامتي از طرف آمريکايي براي کاهش خصومت ورزي و دشمني، پديدار نشده است! دولت، شعار «انرژي هسته اي، حق مسلم ماست» را از دستور کار مردم در سطح ملي خارج کرد، اما تحريم ها نه تنها برداشته نشد بلکه افزايش يافت و اکنون نمي خواهيم برگرديم به ماقبل برجام، بلکه آمريکايي ها

ما را در 25 مهر مي خواهند به شرايط بدتر از ماقبل برجام دعوت کنند! ترامپ با پررويي تمام، ايران را متهم به نقض برجام مي کند، در حالي که هيچ سندي در دست ندارد.

وزير خزانه داري آمريکا مرتب مصاحبه مي کند، بر فهرست تحريم ها مي افزايد و با وقاحت اعلام مي کند به تحريم هاي ايران ادامه مي دهيم. مجلس نمايندگان آمريکا فروش هواپيما به ايران را ممنوع مي کند، در حالي که مطابق ماده 22 برجام و پيوست هاي 2 و 5 آن بايد تحريم فروش هواپيماي مسافربري و قطعات آن به ايران، همان روز اول اجراي برجام برداشته مي شد، اما نشد!

واکنش ها در برابر خباثت آمريکا از سوي رئيس جمهور و تيم هسته اي ايران بسيار تأسف بار است. گاهي گفته مي شود؛ «حتي در صورت خروج آمريکا از توافق برجام، ايران متعهد به آن خواهد بود»! برجام بدون کدخدا چه فايده اي دارد؟ رعاياي آمريکا در اروپا پس از خروج آمريکا، پشيزي براي برجام قائل نيستند.

آمريکايي ها در سوريه و عراق و افغانستان و لبنان کم آورده اند، مي خواهند از طريق شل و سفت کردن برجام، مشکل خود را حل کنند. آمريکايي ها در آسيا در برابر چين کم آورده اند، در برابر کره شمالي به بن بست رسيده اند، مي خواهند آن را با قبض و بسط برجام تنظيم کنند، در حالي که اين موضوع اصلاً به برجام و ملحقات آن مربوط نيست. صدر اعظم آلمان با پررويي مي گويد؛ مي خواهيم تجربه برجام را در گفتگو با کره شمالي اعمال کنيم! فکر مي کنند نيرنگ و حقه بازي آنها در مناقشات با کره جواب مي دهد.

آمريکا و اروپا اکنون زير چکش هسته اي کره شمالي و هژموني اقتصادي چين قرار دارند. چيني ها خوب بلدند در اين وادي با برگ کره چگونه بازي کنند. حماقت آمريکايي ها باعث خواهد شد يا تسليم شوند يا ريسک يک نبرد اتمي را بپذيرند. در هر دو صورت، يک بازي دوسر باخت را شاهد خواهند بود.3- در باره اين بدمستي آمريکايي ها چه بايد کرد؟ هيئت نظارت بر اجراي برجام تا کنون جز حرف، اقدام ديگري نکرده است! پاسخگويي مجلس در برابر رجزخواني کنگره آمريکا ضعيف است! دولت هنوز اميدوار است زيارتگاه برجام برخي دردها و مرض هاي اقتصادي را شفا دهد، سيل سرمايه گذاري ها به کشور سرازير شود، آمريکايي ها سر عقل بيايند و براي تأديب تندروها در ايران ميانه روها را تقويت کنند و...!

دستگاه قضائي براي احکام ظالمانه آمريکا در مصادره اموال بي زبان ايران در آمريکا تحرک جدي ندارد و اقدام مقابله به مثل نمي کند!افکار عمومي در ايران انتظار دارد که جلوي تحريم ها گرفته شود و هزينه هاي آن به آمريکا تحميل گردد، اجماع ملي براي مقابله به مثل حاصل شود و چون دولت در مقابله به مثل کارآمد نيست و تعلل دارد، پرونده هسته اي به جمعي از نخبگان ملي سپرده شده و برخورد فراتر از قوه مجريه، مديريت شود. مردم مي گويند پاسخ بدعهدي، وفاي به عهد و پيماني که چيزي از آن باقي نمانده و يک سويه مي باشد، نيست. بايد امتيازات واگذار شده را پس بگيريم و مسيري را برويم که آمريکا از بدعهدي و نقض پيمان پشيمان شود. اين پشيماني را اکنون در چهره آمريکايي ها در مواجهه با بحران کره شمالي به خوبي مي توان ديد. به آمريکايي ها بايد تفهيم شود همه چيز با زور و تحريم، حل شدني نيست. سبد گزينه هاي روي ميز ايران تهي نيست. حد اقل آمريکايي ها طي چهل سال گذشته شاهد بوده اند که دست ايران خالي نيست.

سفر رئيس جمهور به نيويورک، فرصتي است که در اعلام مواضع عمومي آقاي روحاني در سازمان ملل و ملاقات هاي ديپلماتيک در واشنگتن تفهيم کند ملت ايران تواناتر از هر زماني براي پاسخگويي به تهديدات و مقاومت در برابر شرارت هاي آمريکا، آماده است. ديروز آيت الله خامنه اي رهبر انقلاب اسلامي در مراسم دانش‌آموختگي دانشجويان دانشگاه علوم انتظامي فرمودند :«هر حركت غلط در برجام با عكس‌العمل جمهوري اسلامي مواجه خواهد شد». دولت بايد خود را براي اين مواجهه آماده كند.مواضع روحاني در سفر به نيويورك بايد نمادي از مواجهه باشد.

  • چرخ برجام چرا نمی‌چرخد؟

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

روزنامه کیهان،۲۷ شهریور

این حکمت از امیر مومنان علیه‌السلام در خطبه 103 نهج‌البلاغه است که فرمود «الْعَالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ وَ كَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَلَّا يَعْرِفَ قَدْرَهُ». یکی از وجوه تمایز دانا با نادان این است که قدر و جایگاه خود را می‌شناسد. امیرمومنان در کلمه 149 از کلمات قصار نهج‌البلاغه، ما را به حکمت دیگری رهنمون شد و فرمود «هَلَکَ امْرُء لَمْ یَعْرِفْ قَدْرَهُ. آن کس که قدر و منزلت خویش را نشناخت، هلاک شد». برهمین منهج و مسلک، امام موسى بن جعفرعلیه‌السلام می‌فرماید «ما جَهِلَ وَ لا ضاعَ امْرُء عَرَفَ قَدْرَ نَفْسِهِ. کسى که قدر خود را شناخت، نادان و تباه نشد». بقا و بالندگی یا قهقرا و نابودی هر فرد و جامعه زنده به این است که درک درستی از قدر و قدرت و منزلت خود دارد یا نه. آنچه در عرصه سیاست خارجی ما و موفقیت‌ها یا ناکامی‌های آن می‌گذرد، حاصل فعالیت دو مشرب سیاسی عالم یا جاهل و غافل نسبت به موقعیت قدرتمند جمهوری اسلامی است.

روزگاری نه چندان دور (شهریور 1320) ایران ما از شدت بی‌کفایتی حاکمان، به‌اشغال بیگانگان در ‌آمد و تبدیل به ترانزیت تامین جبهه متفقین در نبرد سرنوشت ساز شد اما سران آمریکا و انگلیس و شوروی که در تهران گرد هم آمده بودند، شاه پهلوی را آدم حساب نکردند تا حتی در نشست خود راه دهند. این وضعیت رقّت‌بار در طول دوره قاجار و پهلوی، تبدیل به مظنّه سیاست ایران شده بود تا اینکه انقلاب اسلامی بر مبنای وقوف ملت ما به شان و جایگاه خود، عزت و اقتدارش را باز یافت.

آن اقتدار تا جایی فزونی گرفت که به ویژه در یک دهه اخیر، مهم‌ترین تحولات منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) غالبا بر اساس اراده سازنده جمهوری اسلامی و بر خلاف اراده بدخواهانه مثلث صهیونیسم مسیحی (آمریکا و انگلیس و اسرائیل) پیش رفته است.آخرین و پیچیده‌ترین نقشه صهیونیسم مسیحی را که ادامه نقشه شکست خورده «خاورمیانه جدید» بود ، می‌توان در ماجرای پیدایش و پیشروی برق آسای داعش در سوریه و عراق دید که مانند سرطان، این دو کشور را درنوردید. چیزی نمانده بود که دمشق و بغداد هم سقوط بکند و جنگ نیابتی صهیونیسم مسیحی، به سرانجام مدنظر آنها منتهی شود.

لشکر تا بن دندان مسلح و پشتیبانی شده داعش، تا چند ده کیلومتری مرزهای ایران هم آمد؛ درست زمانی که مذاکرات ایران و غرب به اوج حساسیت رسیده بود و آمریکا نیاز به برگ برنده داشت. یادمان نرفته که اوباما ( رئیس‌دولت پرورش دهنده داعش) تلویحا حق را به داعش داد و مدعی بود پیدایش و پیشروی این گروه، حاصل سرکوب سنی‌ها توسط دولت نوری مالکی است. (کسی هم نگفت تروریست‌های تاجیک و چچن و سعودی و انگلیسی و فرانسوی و... چه حقی در سرنوشت سوریه یا عراق دارند؟!)

در این شرایط دشوار، مردانی به غایت دانشمند و با شرف و شعور در تراز قاسم سلیمانی و حسین همدانی و هزاران گمنام مجاهد عراقی و لبنانی و سوری، کاری کارستان کردند. حکمت کار معجزه آسای فرزندان مقاومت که فراتر از داعش و جبهه النصره و احرار الشام، کمر صهیونیسم مسیحی را شکست، این بود که قدر و منزلت ایران عزیز و جبهه مقاومت اسلامی را شناختند و به لوازم این ایمان پایبند ماندند. بی‌خود نبود نشریه معتبری در تراز آمریکن اینترست در پایان سال 2016 میلادی از قول استراتژیست‌های غرب نوشت « ایران در طلیعه سال 2017 به هفتمین قدرت بزرگ دنیا تبدیل شده است». این نفوذ و اثرگذاری ایران انقلابی بود که خود را به عنوان امر واقع و غیر قابل سانسور، به راهبردپردازان غرب تحمیل می‌کرد.

با تاسف می‌توان گفت در برخی مذاکرات یا مواجهات دیپلماتیک مقابل آمریکا و غرب، این موقعیت منحصر به فرد قدرت جمهوری اسلامی از سوی برخی نمایندگان ما ناشناخته ماند و در تراز آن رفتار نشد. دقیقا از همین نقطه بود که مثلا برجام در تدوین و اجرا برخلاف منافع ما رقم خورد. طرف مقابل با پالس‌هایی که از برخی سطوح سیاسی یا دیپلماتیک ما دریافت می‌کرد، به این ادراک خطا رسید که طرف ایرانی خود را دست کم گرفته و در موضع ضعف می‌بیند؛ چنانکه به عنوان یکی از صدها سند ، وبسایت رادیو فرانسه 19 مهر 92 نوشت «ارزیابی غرب از دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی می‌بیند. بر پایه این جمع‌بندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر می‌کند و در همان حال قیمت فروش را کمتر خواهد کرد»! مشابه همین لا‌طائلات را وزیر خارجه فرانسه در سفارت این کشور در تهران به تجار فرانسوی گفت. چرا چنین وقاحتی دست می‌داد؟ چون مثلا درست هنگامی که فقط در یک قلم سوء مدیریت و فساد، 8‌هزار میلیارد تومان از اموال صندوق ذخیره فرهنگیان مورد دستبرد قرار می‌گرفت، دولتمردی مدعی بود خزانه و صندوق‌ها خالی است!

اخیرا همزمان با تمدید تعلیق تحریم‌ها برای ۱۲۰ روز دیگر، دولت و مجلس نمایندگان آمریکا، تحریم‌های جدیدی را علیه ایران تصویب یا اجرا کردند. نظیر ممنوعیت فروش هواپیما که جزو تصریحات برجام است. بدین ترتیب همان معدود دستاوردهای محتمل توافق هم منتفی شده است؛ حال آنکه اولویت ما در ازای امتیازات واگذار شده در توافق، هواپیما نبود. این اتفاق، ادامه روند سیستماتیک نقض برجام است که با تصویب قانون محدودیت ویزا (علیه اتباع 38 کشور که به ایران سفر کنند) در کنگره و ابلاغ آن از سوی اوباما کلید خورد. نفس این قانون ، فاتحه دعوت سرمایه گذار خارجی به ایران را می‌خواند. سپس با تصویب تمدید 10 ساله قانون ایسا و همچنین تحریم‌های جامع «قانون ۲۰۱۷ مقابله با اقدامات بی‌ثبات‌کننده ایران» روبرو شدیم که یقینا چیزی از امتیازهای نسیه واگذار شده به ایران در برجام باقی نمی‌گذارد. در همین دوره 20 ماهه، اعمال تحریم‌های جدید و متعدد علیه شرکت‌ها و افراد مرتبط با ایران، مصادره دارایی‌های ایران در آمریکا و اروپا ( 1/6 میلیارد دلار در لوکزامبورگ) و کارشکنی علیه شرکت‌ها و بانک‌ها و سرمایه گذاران طرف همکاری با ایران مواجه شده‌ایم.

اگر قرار بود آمریکا چنین رفتار عهدشکنانه‌ای داشته باشد - که از قرائن هم معلوم بود- چرا دولت و تیم مذاکره‌کننده ، امتیازات نقد یکجا ( در کمتر از 3 ماه) دادند و وعده‌های نسیه‌ای گرفتند که بعد از 20 ماه نه تنها نقد نشده، بلکه زیر ساخت تحریم‌های جدید هم چیده شده است؟ آیا از تیم ما زمان گرفتند تا بتوانند شبیخون بزنند؟ چرا تضمین کافی گرفته نشد؟ چرا در معامله با شیطان بزرگ به بدیهیات هر قرارداد مانند « توازن» و «همزمانی اجرا» و «برگشت‌پذیری تعهدات» (در صورت نقض عهد طرف مقابل) و «اخذ تضمین و ضمانت اجرا» و « مکانیسم حقوقی معتبر در صورت اختلاف و شکایت» اهتمام نشد تا امروز حریف نتواند ضمن حفظ پوسته برجام که به نفع اوست، آن را از درون بتراشد و بی‌محتوا کند؟ آیا طراحان ایرانی برجام، با وجود همه هشدار‌ها و انذارها، چنین روز‌هایی را پیش‌بینی کرده بودند یا نه؟!

سراغ مسائل پیچیده نرویم. کسانی که ادعا می‌کردند می‌خواهند به اندازه 100 تا 200 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی به کشور بیاورند، چگونه شرط «تمدید هر 4 ماه یک بار تعلیق تحریم‌ها» را پذیرفتند؟ با احتمال عدم تمدید تحریم‌ها در هر 4 ماه یکبار، کدام سرمایه‌گذار ریسک همکاری 5 یا 10 ساله را می‌پذیرد؟ چگونه چنین شرطی را قبول کردند، در حالی که خود تعهدات 8 تا 15 ساله می‌دادند؛ تعهداتی که لا‌اقل برای چند سال بازگشت‌پذیر نیست؟ بدتر از همه اینکه رسانه‌های زرد زنجیره‌ای از تمدید 4 ماهه تعلیق تحریم‌ها اظهار ذوق‌زدگی کردند و تصویب ممنوعیت فروش هواپیما به ایران برخلاف متن برجام را سانسور کردند. گویا به ظاهر‌سازی انتخاباتی به واسطه سلفی گرفتن با چند هواپیما به عنوان سمبل لغو تحریم‌ها نیاز داشتند و حالا ککشان هم نمی‌گزد که نقدترین وعده برجام، نسیه از آب در آمده است. این جریان زبان دراز و پرگو حالا ساکت است و درباره آبکش شدن برجام با رگبار انواع تحریم‌ها هیچ اعتراضی نمی‌کند. حداکثر تیتر می‌زنند «دنیا چشم به راه ملاقات احتمالی ظریف - تیلرسون»! یا از کنسرت گرفته تا حضور زنان در ورزشگاه و... برای مردم سرگرمی می‌سازند.

از محافل ماموریت‌دار که بگذریم، متاسفانه گویا صورت مسئله نزد برخی مدیران هم گم شده است. حقوق ما در برجام در حال تضییع است، آن و قت آمریکا طاقچه بالا می‌گذارد و طلبکاری می‌کند. اگر چنانکه برخی دولتمردان وانمود می‌کنند، بازگشت یا تشدید تحریم‌ها برایشان بی‌اهمیت است، پس اصلا چرا زیر بار هزینه‌های گزاف توافق کج و معوج برجام رفتند؟! اینکه مدیرانی در تراز آقایان صالحی و ظریف بگویند « حتی در صورت خروج آمریکا از برجام ، به تعهدات خود در برجام پایبند می‌مانیم» و «اروپایی‌ها به ما گفته‌اند حتی اگر آمریکا از برجام خارج شود، به برجام ادامه خواهند داد»، یا آقای روحانی پیش از سفر به نیویورک بگوید « کشورهای مخالف برجام اگر اخلاق بدشان را کنار بگذارند می‌توانند کنار سفره برجام باشند»، دادن خاطر جمعی به طرف بدعهد و گستاخ‌تر کردن او به عهدشکنی بیشتر است.

گرفتن عکس یادگاری با امثال موگرینی ، چک بی‌محل است؛ هیچ جای دنیا ، آب نبات چوبی هم به این تصاویر و قول و قرارها نمی‌دهند. براستی اتحادیه اروپا یا فرانسه و آلمان کجا هستند؟ شاید بگویند چین و روسیه کجا هستند و درست هم بگویند؛ پاسخ همه این پرسش‌ها در یک پرسش اساسی‌تر نهفته است و آن اینکه دولت و وزارت خارجه ما کجاست؟ اگر طرف مالباخته مانند طرف راضی کلاهبرداری رفتار کند، توقعی نیست دیگران کاسه داغ‌تر از آش شوند. آنچه در ماجرای برجام - برخلاف روند کلی اقتدار جمهوری اسلامی- آزمودیم، تجربه‌ای گرانبهاست که اگر محترم شمرده شود، با همه خسارت‌هایش، برای کشور سودمند است. اما اگر متولیان امر بخواهند همچنان در بیراهه ره بسپارند، آنگاه با ملامت در پیشگاه تاریخ روبرو خواهند شد.

باید از کرختی بیرون آمد و ضمن برخورد پیشدستانه و نامتقارن‌، خباثت‌های حریف را هزینه‌دار کرد. این تنها راه مجرب در برابر گستاخی دشمن است. بالاترین مصلحت، انقلابی عمل کردن است. این به مفهوم بی‌هزینه بودن رفتار انقلابی نیست اما چنین هزینه‌ای بسیار کمتر از هزینه نشناختن اقتدار خویش و رفتارمنفعلانه است. به تعبیر رهبر انقلاب « اگر کوتاه بیاییم، دشمن جلوتر خواهد آمد؛ برجام را ببینید؛ آمریکا هر روز یک جلوه‌ای از شرارت خود را نشان می‌دهد و حرف امام را که آمریکا شیطان بزرگ است، اثبات می‌کند... مسئولان باید به سردمداران فاسدِ رژیم ایالات متحده آمریکا اثبات کنند که به مردم خود متکی هستند... ملت ایران بر مواضع شرافتمندانه و قدرتمندانه خود خواهد ایستاد. در مسائل مهمِ مربوط به منافع ملی، عقب‌نشینی در قاموس جمهوری اسلامی معنی ندارد و پیش خواهد رفت. ملت ايران محکم ايستاده است و هر حرکت غلط نظام سلطه در قضیه برجام، با عکس‌العمل جمهوری اسلامی مواجه خواهد شد».

  • دست بالای ظریف مقابل تیلرسون

جاوید قربان‌اوغلی-مدیرکل وزارت خارجه دولت اصلاحات در ستون سرمقاله روزنامه شرق نوشت:

روزنامه شرق،۲۷ شهریور

١) چهار سال قبل در چنین روزهایی، نیویورک شاهد برگزاری اولین دور مذاکرات هسته‌ای در دوران پسااحمدی‌نژاد و روی‌کارآمدن کسی بود که «تعامل با جهان» و «چرخیدن هم‌زمان سانتريفیوژها و چرخ اقتصاد کشور» را شعار انتخاباتی خود قرار داده بود. در این مذاکرات که اندک‌زمانی پس از پیروزی روحانی در انتخابات یازدهمین دوره ریاست‌جمهوری ایران در سال ٩٢ رقم خورد، در یک سو وزرای خارجه شش قدرت جهانی موسوم به ١+٥ و در سوی دیگر، هيئت ایرانی به ریاست دکتر ظریف، وزیر خارجه جدید، حضور داشتند. گفت‌وگوهای آن روز نیویورک، پس از صد روز منجر به توافق پایه ژنو (برنامه عمل) و بعد از ٢٢ ماه به توافقی منجر شد که بعدها  به‌عنوان بزرگ‌ترین دستاورد دیپلماسی در معیار جهان در چند دهه گذشته نامیده شد. اگرچه حل‌وفصل مشکلات هسته‌ای یک سال قبل از انتخاب روحانی در دیدارهای غیرعلنی نمایندگان ایران و آمریکا با واسطه‌گری پادشاهی عمان کلید خورده بود، ولی انتخاب روحانی فرصت بی‌نظیری را برای حل‌وفصل دیپلماتیک معضل هسته‌ای کشورمان فراهم کرد تا مهم‌ترین رویداد سیاسی چند دهه اخیر رقم بخورد و کشورمان از سرنوشت‌سازترین کارزار دیپلماتیک پس از ماجرای ملی‌شدن نفت در ٦٠ سال گذشته، با کارنامه‌ای افتخارآمیز بیرون بيايد.

٢) بر کسی پوشیده نیست که آمریکا بازیگر اول در مجموعه ١+٥ بود و نقشی کلیدی در پیشبرد مذاکرات داشت. باراک اوباما راهبرد اصلی سیاست خارجی خود را «حل‌وفصل چالش هسته‌ای ایران از طریق دیپلماسی» قرار داده بود. او برای تحقق این هدف، جان کری را به ‌جای هیلاری کلینتون که تحت لابی صهیونیست‌ها با او همراه نبود، به عنوان مذاکره‌کننده آمریکا رودرروی ظریف نشاند. از این مهم‌تر، تمام تلاش‌های بنیامین نتانیاهو برای به‌نتیجه‌نرسیدن مذاکرات را ناکام گذاشت تا‌ جایی که برای اولین‌بار در تاریخ روابط آمریکا و اسرائیل، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در سفر به واشنگتن موفق به دیدار با رئيس‌جمهور آن کشور نشد و اوباما به‌صراحت اعلام کرد تا قبل از به‌نتیجه‌رسیدن مذاکرات با «نخست‌وزیر نتانیاهو ملاقات نخواهم کرد». برخی از اعضای تیم مذاکره‌کننده ایرانی در مصاحبه‌هایی بر اهمیت و نقش آمریکا و انعطاف جان کری در مذاکرات هسته‌ای تأکید کرده‌اند. متأسفانه فرصت‌های فراوانی را در دوره اوباما برای اجرای بهتر برجام و حتی مذاکره در برخی از چالش‌های سیاست خارجی کشور در منطقه و جهان از دست دادیم که فعلا از موضوع این یادداشت خارج است و باید در فرصتی دیگر به آن پرداخت.

٣) روی‌کارآمدن ترامپ به خودی خود فاجعه‌ای برای برجام بود. از یاد نبرده‌ایم او در جریان مبارزات انتخاباتی با چه الفاظی از این توافق یاد کرد و برجام را «بدترین توافقی که در عمر خود دیده‌» برشمرد. با این رویکرد قابل پیش‌بینی بود که در دوره جدید و تحت زعامت ترامپ و تیم نظامی- امنیتی او اجرای برجام با دست‌اندازهایی روبه‌رو خواهد شد. با وجود این ترامپ برای اجرای وعده‌هایش در برخورد با برجام با محدودیت‌های جدی روبه‌رو بود. تیم همراه ترامپ از هیچ کوششی برای ایجاد موانعی جدی در اجرای این توافق فروگذار نکردند. با وجود این همگان می‌دانستند که برجام توافق دوجانبه ایران و آمریکا نیست که یک‌طرفه قابل نقض باشد؛ برجام از پشتوانه‌ای محکم و حمایت پنج کشور بزرگ دنیا (غیر از آمریکا) و مهم‌تر از آن قطع‌نامه ٢٢٣١ شورای امنیت سازمان ملل متحد برخوردار بود.

1) چهار سال قبل در چنین روزهایی، نیویورک شاهد برگزاری اولین دور مذاکرات هسته‌ای در دوران پسااحمدی‌نژاد و روی‌کارآمدن کسی بود که «تعامل با جهان» و «چرخیدن هم‌زمان سانتريفیوژها و چرخ اقتصاد کشور» را شعار انتخاباتی خود قرار داده بود. در این مذاکرات که اندک‌زمانی پس از پیروزی روحانی در انتخابات یازدهمین دوره ریاست‌جمهوری ایران در سال ٩٢ رقم خورد، در یک سو وزرای خارجه شش قدرت جهانی موسوم به ١+٥ و در سوی دیگر، هيئت ایرانی به ریاست دکتر ظریف، وزیر خارجه جدید، حضور داشتند. گفت‌وگوهای آن روز نیویورک، پس از صد روز منجر به توافق پایه ژنو (برنامه عمل) و بعد از ٢٢ ماه به توافقی منجر شد که بعدها

به‌عنوان بزرگ‌ترین دستاورد دیپلماسی در معیار جهان در چند دهه گذشته نامیده شد. اگرچه حل‌وفصل مشکلات هسته‌ای یک سال قبل از انتخاب روحانی در دیدارهای غیرعلنی نمایندگان ایران و آمریکا با واسطه‌گری پادشاهی عمان کلید خورده بود، ولی انتخاب روحانی فرصت بی‌نظیری را برای حل‌وفصل دیپلماتیک معضل هسته‌ای کشورمان فراهم کرد تا مهم‌ترین رویداد سیاسی چند دهه اخیر رقم بخورد و کشورمان از سرنوشت‌سازترین کارزار دیپلماتیک پس از ماجرای ملی‌شدن نفت در ٦٠ سال گذشته، با کارنامه‌ای افتخارآمیز بیرون بيايد.

٢) بر کسی پوشیده نیست که آمریکا بازیگر اول در مجموعه ١+٥ بود و نقشی کلیدی در پیشبرد مذاکرات داشت. باراک اوباما راهبرد اصلی سیاست خارجی خود را «حل‌وفصل چالش هسته‌ای ایران از طریق دیپلماسی» قرار داده بود. او برای تحقق این هدف، جان کری را به ‌جای هیلاری کلینتون که تحت لابی صهیونیست‌ها با او همراه نبود، به عنوان مذاکره‌کننده آمریکا رودرروی ظریف نشاند. از این مهم‌تر، تمام تلاش‌های بنیامین نتانیاهو برای به‌نتیجه‌نرسیدن مذاکرات را ناکام گذاشت تا‌ جایی که برای اولین‌بار در تاریخ روابط آمریکا و اسرائیل، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در سفر به واشنگتن موفق به دیدار با رئيس‌جمهور آن کشور نشد و اوباما به‌صراحت اعلام کرد تا قبل از به‌نتیجه‌رسیدن مذاکرات با «نخست‌وزیر نتانیاهو ملاقات نخواهم کرد». برخی از اعضای تیم مذاکره‌کننده ایرانی در مصاحبه‌هایی بر اهمیت و نقش آمریکا و انعطاف جان کری در مذاکرات هسته‌ای تأکید کرده‌اند. متأسفانه فرصت‌های فراوانی را در دوره اوباما برای اجرای بهتر برجام و حتی مذاکره در برخی از چالش‌های سیاست خارجی کشور در منطقه و جهان از دست دادیم که فعلا از موضوع این یادداشت خارج است و باید در فرصتی دیگر به آن پرداخت.

٣) روی‌کارآمدن ترامپ به خودی خود فاجعه‌ای برای برجام بود. از یاد نبرده‌ایم او در جریان مبارزات انتخاباتی با چه الفاظی از این توافق یاد کرد و برجام را «بدترین توافقی که در عمر خود دیده‌» برشمرد. با این رویکرد قابل پیش‌بینی بود که در دوره جدید و تحت زعامت ترامپ و تیم نظامی- امنیتی او اجرای برجام با دست‌اندازهایی روبه‌رو خواهد شد. با وجود این ترامپ برای اجرای وعده‌هایش در برخورد با برجام با محدودیت‌های جدی روبه‌رو بود. تیم همراه ترامپ از هیچ کوششی برای ایجاد موانعی جدی در اجرای این توافق فروگذار نکردند. با وجود این همگان می‌دانستند که برجام توافق دوجانبه ایران و آمریکا نیست که یک‌طرفه قابل نقض باشد؛ برجام از پشتوانه‌ای محکم و حمایت پنج کشور بزرگ دنیا (غیر از آمریکا) و مهم‌تر از آن قطع‌نامه ٢٢٣١ شورای امنیت سازمان ملل متحد برخوردار بود.

بنابراین همان‌طور که جهان شاهد است تلاش تیم جدید حاکم بر کاخ سفید برای برهم‌زدن توافق یا مذاکره مجدد درباره مفاد آن با ناکامی و مخالفت جدی دیگر اعضای ١+٥ و همچنین دیگر کشورهای جهان روبه‌رو شده است. مهم‌تر از آن جهان اکنون برجام را «الگویی برای حل‌وفصل مناقشات» در دیگر موضوعات بین‌المللی نیز به رسمیت شناخته و این مدل از دیپلماسی را برای چالش‌های جهانی توصیه می‌کند.

٤) روحانی و ظریف روز گذشته برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل عازم نیویورک شدند. براساس اخبار منتشره قرار است در حاشیه اجلاس مجمع، نشست وزرای خارجه ١+٥ برای پیگیری برجام برگزار شود. این اولین بار است که وزیر خارجه جدید آمریکا در چنین نشستی حضور خواهد داشت. اگر خواسته باشیم مقایسه‌ای بین این نشست که قرار است در چند روز آینده در نیویورک برگزار شود، با نشست اولین دور مذاکرات پس از روی‌کارآمدن روحانی در شهریور ١٣٩٢ در همان مکان داشته باشیم، شاید بتوان موقعیت و جایگاه کاملا متفاوت ایران و آمریکا در این دو نشست را به سهولت مشاهده کرد. در نشست چهار سال قبل ظریف در شرایطی رودرروی شش کشور دیگر نشسته بود که ایران با تحریم‌های ظالمانه و فلج‌کننده ناشی از قطع‌نامه‌های شورای امنیت مواجه بوده، با اجماع جهانی علیه خود روبه‌رو بود و بسیاری از کشورها یا اصلا حاضر به مراوده با ایران نبودند یا برای هرگونه تعامل با کشورمان خواستار امتیازاتی بودند که همه اینها به واسطه سیاست‌های ناصواب و رویکردهای ویرانگر دولت معجزه هزاره سوم شکل گرفته بود. اما اینک ظریف در شرایطی به دیدار همتایان خود می‌رود که یوکیو آمانو دبیرکل سازمان انرژی اتمی مکرر در گزارشات بر پایبندی ایران به توافق هسته‌ای تأکید کرده است. جهان بر پایبندی ایران صحه گذاشته و از آن حمایت می‌کند و در مقابل، رویکردهای غیرمنطقی و ماجراجویانه ترامپ آمریکا را در بن‌بست قرار داده و منزوی کرده است. به جرئت می‌توان گفت برای اولین بار در تاریخ مناسبات جهانی، آمریکا در یک موضوع بین‌المللی در انزوا قرار گرفته است. ایران حمایت حداقل پنج کشور از شش کشور ١+٥ با خود و مخالفت جدی آنان با رویکردهای ضدبرجامی آمریکا را در کنار خود دارد.

٥) در جایی نوشتم مذاکرات ظریف با ١+٥ با حضور وزیر خارجه آمریکا شکست تابویی بود که بیش از ٣٠ سال بر روابط دو کشور سایه افکنده بود و شاید مهم‌تر از آن مکالمه تلفنی اوباما با روحانی بود که در صدر اخبار جهان قرار گرفت. ملاحظه کردیم نه آن مکالمه تلفنی از هیبت انقلاب کشور کاست و نه در آن نشست ظریف «مقهور» جان کری شد. بلکه برخلاف ادبیات رایج دلواپسان، قدرت مذاکراتی و چانه‌زنی تیم ایران مورد ستایش جهان و حتی آمریکایی‌ها قرار گرفت و همان‌گونه که ذکر آن رفت مهم‌ترین دستاورد دیپلماتیک را به دنبال داشت. روشن است که ترامپ و تیم نظامی- امنیتی او برای برهم‌زدن برجام آب در هاون می‌کوبند. حضور تیلرسون در این نشست فرصت مناسبی است که ظریف «حقانیت برجام و غیرقابل مذاکره‌بودن مجدد آن را» نه‌فقط در مذاکره با گروه ١+٥ بلکه در ملاقاتی دوجانبه با رکس تیلرسون به نمایش بگذارد. چالش هسته‌ای کشور از طریق دیپلماسی به سرانجام رسید. در جریان ٢٢ ماه مذاکرات ایران با کشورهای ١+٥ ظریف و جان کری بارها گفت‌وگوهای دوجانبه و خصوصی داشتند. هیچ دلیل موجهی بر تکرار چنین مذاکراتی بین ظریف و تیلرسون وجود ندارد و به یقین ملحوظ‌کردن ملاحظات داخلی در چنین موقعیتی خلاف منافع کشور است. تردید ندارم که هوش و ذکاوت ظریف و احاطه و اشراف او بر مباحث برجام می‌تواند تیلرسون را هم تحت تأثیر قرار دهد. دنیای سیاست، دنیای منافع است که براساس واقعیت‌ها بنا نهاده می‌شود. به گفته یکی از سیاست‌مداران نامدار جهان در چنین دنیایی دوست و دشمن دائمی وجود ندارد و آنچه هست منافع دائمی کشورهاست.

کد خبر 382509

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار رسانه و روزنامه‌نگاری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha