در وهله اول باید از این زاویه گزارش 16 نهاد امنیتی آمریکا را نگاه کنیم که مرجعی که نظامی بودن یا غیرنظامی بودن برنامه هستهای ما را تأیید میکند نه آمریکا، بلکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که صلح آمیز بودن برنامه هستهای ایران را پیشتر تأیید کرده است.
تردیدی نیست که همه ما از اذعان نهادهای مختلف بینالمللی بر صلح آمیز بودن برنامه هستهای خودمان خرسند میشویم اما این خوشحالی نباید باعث عزل مرجع اصلی و نهاد قانونی بینالمللی مرتبط با مسائل هستهای شود. مرجع آژانس است. این نهادی است که قدرت حقوقی و قانونی اش بسیار بالاتر از بنیادهای امنیتی آمریکاست.
دوم اینکه آنچه ما باید در گزارش اخیر آمریکاییها درباره برنامه صلح آمیز هستهای خودمان مد نظر داشته باشیم توجه به اغراضی است که دولت بوش همیشه در بحث پرونده هسته ایران داشته است.
آمریکاییها همیشه ادعا میکردند که نیت هستهای ایران نیت خیری نیست و به همین دلیل هم بود که وقتی گزارش دبیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی منتشر شد، به همراه فرانسه فهرستی از سؤالات را خطاب به البرادعی طرح و تلاش کردند که فضای مثبت شکل گرفته نسبت به ایران را تحت الشعاع این سؤالات قرار دهند. چه بسا اینکه کاخ سفید نشینان از موضع خود برنگشته و در گزارش سرویسهای اطلاعاتی آمریکا نیز اشارهای به تداوم فشارهای بینالمللی بر ایران شده است.
سوم اینکه اعتراف سرویسهای اطلاعاتی آمریکا اگر چه جهت گیری افکار عمومی جهان را نسبت به ما و برنامه هستهای ما مثبت میکند اما براساس آنچه منافع آمریکا ایجاب میکند در موضوع هستهای ایران عقبنشینی نخواهند کرد. آمریکا میخواهد مسئله هستهای ایران را دور بزند.
آنچه مسلم است این است که سیاستمداران کاخ سفید چون بعد از7 سال نتوانستند موضوع هستهای ایران را بهعنوان ابزاری برای متفق کردن جامعه بینالمللی برای فشار همه جانبه به ایران استفاده کنند گزارش اخیر را منتشر کردهاند. این گزارش نباید بهعنوان مرجع تصمیمگیری ما قرار بگیرد اگرچه میتوان بر اساس فضایی که در پی انتشار گزارش و واکنش رسانههای جهان پیش آمده پیشبینی کرد که مدخلی از تعاملات مثبت و جدید با ایران شکل خواهد گرفت.
* عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس