در واقع ارکستراسیون امکان گفتوگوی وسیعتری را به موسیقیدان میدهد تا بتواند به اشکال مختلف هنرش را ارائه دهد. در واقع نیاز به رنگآمیزی صوتی و سؤال و جوابهای موسیقایی چیزی است که امروزه بسیار مورد توجه است و امکانات خاص خودش را میطلبد. بیشک روز به روز این نیاز بیشتر احساس خواهد شد، همانطور که این موج از کلنل وزیری آغاز شد و هرچه به سالهای اخیر نزدیک شد، شکل ایرانیتری به خود گرفت.
به هر حال نوازندههای موسیقی ایرانی و نوازندههای آن در سالهای اخیر به قابلیتهای فراوان خود پی بردهاند و اگر در یک همنشینی با سازهای کلاسیک هم قرار بگیرند، یک حضور مستقل دارند.
در این زمینه ما خیلی پیشرفت کردهایم ولی متاسفانه در زمینه آهنگسازی پیشرفت چندانی نداشتهایم. البته این جمله نقض توانایی نوازندههای ما نیست. ارکسترها اجرای خوبی دارند اما آثار درخور توجهی در سالهای اخیر برای اجرا با ارکسترهای بزرگ خلق نشده است.
بسیاری از کسانی که دست به ساخت آهنگ میزنند، موسیقی ایرانی را خوب نمیشناسند.
یعنی درک درستی از جملهبندی موسیقی ایرانی ندارند. نمیدانند یک جمله که شروع میشود تا وقتی که به پایان میرسد، باید چه مراحلی را طی کند. در واقع یادگیری زودگذر آنها و تامل نکردن روی اجزای موسیقی ایرانی سبب شده که آنها نتوانند احساس نهفته در موسیقی ایرانی را به خود و در نتیجه به مخاطب انتقال دهند. به همین دلیل آثار ماندگار نمیشوند. شما ببینید در 30سال اخیر چند ملودی و تصنیف ماندگار خلق شده است ارقام خیلی کم است. دست کاردان در کار نیست.
فکر میکنم بخش عمدهای از این نقیصه به عدم حمایت دستگاههای دولتی و موسسات توانمند برمیگردد.در سالهای اخیر جوانان بسیار با استعداد و با ذوقی را دیدم که آثار خوبی خلق کردهاند اما به دلیل حمایت نشدن از سوی حامیان بزرگ از گردونه خارج شدهاند. کارهای درخشانی را در پایاننامههای دانشجویی میبینیم که انتشار آنها فرصت مناسبی برای معرفی استعدادهاست. از طرف دیگر، فکر میکنم همنسلان ما راهها را برای جوانان بستهاند و اجازه نمیدهند آنها به میدان بیایند.
*سرپرست گروه خورشید