ظاهرا این اوضاع که به طور میانگین سالانه 60 هزار زن را در جرگه مطلقهها قرار داده است، حکایت از آغاز شیب صعودی طلاق بر نمایشگرهای مسئولان ذی ربط و کارشناسان امر دارد!
نخستین وظیفه هنجارهای اخلاقی یک جامعه تنظیم روابط 2 جنس مرد و زن بر پایههای مناسب است. انسانیترین عمل تنظیم این روابط، همان ازدواج است که میتوان آن را بهعنوان اتحاد زن و مرد برای بهبود و پیشرفت آینده تعریف کرد. ازدواج توافق و پیوندی است بین زن و مرد که زیر بنای آن یک نیاز بیولوژیکی و زیستی است و پیدایی خانواده معلول نیاز به دیگران و تداوم آن در گرو کارکردهای آن است.
تعریف طلاق از نظر حقوقی و قانونی
طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها کردن است. در فقه اسلامیدر تعریف طلاق گفتهاند طلاق عبارت است از زائل کردن قید ازدواج با لفظ مخصوص.
بعضی از استادان حقوق فرانسه طلاق را چنین تعریف کردهاند: «طلاق قطع رابطه زناشویی به حکم دادگاه، در زمان حیات زوجین، به در خواست یکی از آنان یا هر 2 است».
در حقوق امروز ایران طلاق ممکن است به حکم دادگاه یا بدون آن واقع شود و در تعریف آن میتوان گفت: طلاق عبارت است از انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد یا نماینده او، بنابراین طلاق ویژه نکاح دائم است و انحلال نکاح منقطع (متعه) از طریق بذل یا انقضای مدت صورت میگیرد.
ماده 1139 قانون مدنی در این باره میگوید: «طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه با انقضای مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج میشود».
در اسلام طلاق را میتوان به 4 نوع تقسیم کرد:
1 - طلاق رجعی: آن است که بعد از طلاق و قبل از سر آمدن مدت عده مرد میتواند بدون عقد به زن خود رجوع کند.
2 - طلاق بائن: طلاقی است که مرد بعد از طلاق حق رجوع به زن خود بدون عقد مجدد را ندارد.
3 - طلاق خلع: به طلاقی گویند که زن به شوهرش مایل نیست و با گرفتن مال یا بخشیدن کابین خود، از شوهر میخواهد تا او را طلاق دهد.
4 - طلاق مبارات: نوعی از طلاق است که زن و شوهر که از یکدیگر بیزار شدهاند و در نتیجه، قرار میگذارند که زن قسمتی از مهر و کابین خود را به مرد ببخشد وطلاق بگیرد و مرد نیز از آنچه که قبلا ً به زن داده صرفنظر کند بر خلاف طلاق خلع که در آن زن برای تحقق طلاق میتواند همه داراییش را ببخشد در طلاق مبارات فقط میتواند از مهریه خود صرفنظر کند.
دلایل رشد سریع طلاق
1 - نگرش نسبت به طلاق، در معرض تغییر قرار گرفته بهطوری که، طلاق را بهعنوان یک راه حل قابل تحمل و آسانتر مورد توجه قرار داده است. بنابراین ازدواجهای ناخوشایند با طلاق پایان میپذیرد.
2 - نقش زنان در جامعه تغییر یافته است. تعداد زنان شاغل افزایش یافته و در نتیجه استقلال مادی، آنان را قادر ساخته به ازدواجهای نا خوشایند پایان دهند.
3 - به خاطر اینکه ازدواج با نگرانی در مورد آینده فرزندان همراه است، و والدین بهطور گسترده، ترجیح میدهند برای جلوگیری از حاملگی از قرصها و داروهای خوراکی ضد حاملگی استفاده کنند: این امر باعث شده که ازدواجهای بدون فرزند و در نتیجه طلاق آسانتر شود.
مراحل طلاق
1 -حاد: زمان بعد از جدایی یا طلاق را مرحله حاد طلاق مینامند، که بلافاصله بعد از طلاق شروع میشود، و معمولا ً تا 2 سال بعد از آ ن ادامه مییابد. اعضاء متوجه میشوند که آرزوها و انتظارات آنها با شکست روبهرو شده است. بسیاری از روابط قطع و سامانههای حمایتی حذف شده است ؛ و در این دوره نوجوانان با رفتارهای جدید و سر در گم والدین مواجه میشوند.
2 - مرحله انتقالی: این مرحله، با پذیرش مسئولیت و اداره زندگی به وسیله یکی از والدین مشخص میشود. در این مرحله تغییرات زندگی کودکان ادامه دارد و آنان در تصمیمگیری، دخالت بیشتری میکنند.
3 - مرحله بعد از طلاق که در آن ثبات نسبی برقرار است.
گفته میشود طلاق بدان سبب مسئله غامضی است که همزمان 6 بعد را در نظر میگیرد و از آنجا که جامعه، هنوز وسایل مؤثر کمک به مردمیکه بتوانند از عهده چنین تجربههایی برآیند را دارا نیست، بررسی مسئله طلاق نیز مشکل است. آنچه که 6 وضعیت طلاق مینامند عبارتند از:
1 - طلاق عاطفی: زن و شوهر عواطف خود را از یکدیگر دریغ میدارند و روی از هم بر میتابند، زیرا اعتمادشان به یکدیگر و جذابیتشان برای هم به پایان رسیده است.
2 - طلاق اقتصادی: وقتی خانوادهای از هم میپاشد، تصفیه اقتصادی یعنی تقسیم اموال و دارایی آنها در 2 سهم ضرورت پیدا میکند.
3 - طلاق قانونی: در دادگاه پایان رسمیازدواج و همراه آن شرایط اجازه ازدواج مجدد برای طرفین اعلام میشود.
4 - طلاق توافقی والدین: تصمیماتی که درباره حضانت فرزند، دیدار بعدی آنان، مسئولیتهای هر یک از والدین از نظر مالی و تربیت کودکان و غیره اتخاذ میشود (مسئله نگهداری کودکان و حق ملاقات آنان).
5 - طلاق اجتماعی: تغییراتی است که در رابطه با دوستان و آشنایان اتفاق میافتد به این معنا که چون از وقوع طلاق اطلاع پیدا می کنند، هر یک به گونهای واکنش نشان میدهند.
6 - طلاق روانی: وقتی ازدواجی گسسته شد، احساس همدلی از بین میرود و مفهومش تغییر میکند. در اینجا طرفین باید درک کنند که دیگر هیچکدام یک پیوند را تشکیل نمیدهند؛ زیرا هر یک خود را تنها میبیند و این تنهایی برای هر یک از آنان یک ضربه است.
پیامدهای جدایی
عواقب و پیامدهای احتمالی طلاق یا تأثیر آن در پدیدههای روانی و اجتماعی فرزندان طلاق را میتوان چنین بر شمرد:
1 - بزهکاری کودکان و نوجوانان، ناسازگاریها و رفتارهای ضد اجتماعی آنان.
2 - فحشا به ویژه در نتیجه فقر و ناآگاهی.
3 - اعتیاد زنان، مردان و کودکان و استفاده از کودکان در توزیع موادمخدر و دیگر فعالیتهای غیرمجاز.
4 - پرخاشگری و ناسازگاری کودکان، فرار از منزل و ولگردی آنان.
5 - افت تحصیلی، خودکشی زن یا شوهر و حتی کودکان.
6 - کاهش میل به ازدواج در دیگر افراد خانواده به ویژه بچههای طلاق.
7 - اهمال و مسامحه والدین در تعلیم و تربیت فرزندان، ایجاد آسیبهای روانی و اجتماعی برای آنان.
8 _ فرزندان پسر طلاق در همانندسازی مردانه دچار اشکالات زیادی خواهند شد و در بسیاری از موارد تمایلات هم جنس گرایانه از خود بروز میدهند و اتکای به نفس آنان نیز به شدت کم میشود.
9 - فرزندان طلاق با گذشت 5 سال به هیچ وجه نمیتوانند ثبات هیجانی و عاطفی خود را از دست دهند.
10 - بچههای طلاق آینده خوبی را برای خود تصور نمیکنند و اطمینان خود را به ارکان زندگی از دست میدهند و از آنجا که بیتوجهی خانواده را به مسائل و نیازهای خود لمس میکنند، در آینده نسبت به افراد پیرامون خود و در مقیاس بالاتر، اجتماع، به نوعی بیاعتنایی و بیتوجهی کشیده میشوند.
فرزندان طلاق
طلاق و فروپاشی خانواده ضمن بر هم زدن تعادل روانی - عاطفی افراد خانواده موجب بروز آسیبهای اجتماعی میشود. طلاق به هر دلیلی درست یا نادرست پیامدهایی برای فرد و جامعه دارد.تحقیقات نشان میدهد، که اثرات طلاق بستگی به سن کودک هنگام طلاق دارد. همچنین اثر طلاق بر کودک به جنسیت، شخصیت، میزان ناسازگاری و درگیری والدین و حمایت خانواده و دوستان کودک بستگی دارد.
جدایی پدر و مادر یک اثر آنی و زودگذر نیست؛ بلکه در تمامی مراحل زندگی فرزندان اثرات منفی و زیانباری را بر جای خواهد گذاشت. پراکنده شدن اعضای خانواده و محرومیت فرزندان از سرپرستی مشترک والدین، پس از فروپاشی و از هم گسیختگی خانواده آنان را از داشتن مواهب و مزایای زندگی خانوادگی محروم میکند و هویت فردی و خانوادگی فرزندان طلاق را مختل میکند.
آسیبشناسان اجتماعی براین باورند که پس از جدایی والدین، مسائل روحی و روانی بسیاری برای فرزندان ایجاد میشود. از جمله: بدبینی به جنس والد دیگر و بیخبر ماندن از روحیات و ساختار وجودی او که آسیبهای آن بعدها در ازدواج چنین فرزندانی آشکار میشود. مشکلات روانی و جسمانی، تربیتی، احساس گناه و سردرگمی، اختلال در هویت و احتمال گرایش به بزهکاری را میتوان از جمله آثار مخرب وزیانبار معنوی و مادی طلاق روی فرزندان برشمرد.
فرزندانی که براثر طلاق والدین، حامیان اصلی خود را از دست میدهند، بیش از دیگران در خطرند و به راحتی فریب ظاهر آراسته و سخنان فریبنده افراد را میخورند. طبق تحقیقات انجام شده، 70درصد افرادی که دچار آسیبهای اجتماعی میشوند فرزندان طلاق هستند. از اینرو توجه به مقوله پیشگیری از طلاق اهمیت خاصی دارد.