كودكان خيلي از طبيعت دور شدهاند و به همان اندازه به دنياي ماشيني، نزديكتر؛ با اين شرايط ما از كودكانمان انسانهايي كامپيوتري ساختهايم كه قرار است آنها را به جامعه صادر كنيم.
- كودكان به ويتامينG نياز دارند
امروزه كودكان و خانوادهها، اغلب فرصتهاي محدودي براي ارتباط با محيط طبيعي دارند. زندگي خانوادهها در 2دهه اخير به طرز چشمگيري تغيير كرده و به جاي فعاليت فيزيكي در طبيعت، زمان بيشتري را صرف تماشاي تلويزيون و بازيهاي كامپيوتري ميكنند. در چند دهه گذشته مزاياي ارتباط با طبيعت در مطالعات تحقيقاتي و انتشارات علمي بهخوبي مستند شده است. اين تحقيقات در مجموع نشان ميدهد كه ارتباط روزانه كودكان با طبيعت، تأثير مثبتي بر سلامت اجتماعي، رواني، تحصيلي و جسماني آنها دارد كه شامل موارد زير است:
1- كمك به پرورش همهجانبه رشد: طبيعت براي پرورش رشد ذهني، عاطفي، اجتماعي، روحي و جسمي اهميت دارد.
2- تقويت خلاقيت و حل مسئله: بررسي كودكان حين بازي در فضاهاي سبز نشان ميدهد كه بازي در طبيعت، بر پرورش ظرفيت خلاقيت، حل مسئله و رشد ذهني، تأثير داشته و با همكاري بيشتري صورت ميگيرد.
3- افزايش تواناييهاي شناختي: نزديكي به طبيعت، ديدن و قرارگرفتن روزانه در معرض طبيعت، تمركز و تواناييهاي شناختي كودكان را افزايش ميدهد.
4- كاهش اختلال كمبود توجه(ADD): ارتباط با طبيعت ميتواند به طرز چشمگيري نشانههاي اختلال كمبود توجه را در كودكان پنجساله كاهش دهد.
5- كودكاني كه زمينهاي بازي با چيدمان ناب طبيعي متنوع را تجربه ميكنند، از نظر جسماني فعالتر هستند، به تغذيه خود اهميت بيشتري ميدهند، در برابر يكديگر مداراي بيشتري دارند و خلاقتر هستند.
6- بهبود تغذيه: كودكاني كه در طبيعت شاهد رشد گياهان، ميوهها و سبزيجات هستند، بيشتر به ميوهجات و سبزيجات علاقهمندند و عادات تغذيهاي سالمتري دارند.
7- بهبود بينايي: گذراندن ساعات بيشتر در فضاي باز با كاهش درجه نزديكبيني در كودكان، در ارتباط است.
8- بهبود روابط اجتماعي: كودكان زماني كه به صورت منظم فرصت آزادبودن و بازي سازماننيافته در فضاي باز را دارند، باهوشتر و تواناتر و در همراهي با ديگران، سلامتتر و شادتر خواهند بود.
9- بهبود نظم شخصي: دسترسي به فضاي سبز يا حتي ديدن چيدمان سبز باعث افزايش آرامش، خويشتنداري و نظم شخصي جوانان بهويژه دختران ميشود.
10- كاهش استرس: گياهان و فضاهاي سبز باعث كاهش تنش در كودكان و استرس آنها ميشود.
دسترسي به فضاهاي بازي طبيعي و مكانهايي با درختان بيشتر و چشمانداز سبزتر، نتايج قابل توجهي را نشان ميدهد(Wells&Evan,2003) و بالاخره كودكان به ويتامينG احتياج دارند. طبق گفته فرانس پينگكو ـ جامعهشناس، روانشناس رفتاري و محققي كه اثرات ارتباط بين سلامت انسان و طبيعت را ثبت ميكند ـ «فضاي سبز يكي از مولفههاي ضروري زيستگاه انسان سالم است». او در مقالات تحقيقاتياش، مزاياي حضور انسان در فضاهاي طبيعي و سبز مثل پارك، جنگل و باغ را نشان ميدهد و برعكس، درباره كساني كه دسترسي كمي به مكانهاي سبز دارند، به طور كلي نشانههاي بيماري بيشتر و سلامت كمتر را گزارش ميكند. كو از عبارت ويتامينG (از Green به معناي سبز) براي بهتصويركشيدن نقش طبيعت بهعنوان يكي از اجزاي اصلي سلامت زيستي استفاده ميكند. شواهد تأييد ميكند كه مقادير منظم و مكرر ارتباط با طبيعت و فضاي سبز، مانند ويتامين، مورد نياز بدن است.
زهره افشارلر
كارشناس روانشناسي و عضو انجمن كودكهمرهان همدان
- تكنولوژي و كودكان
در قرن بيستويكم ـ عصر تكنولوژيهاي جديد و تنوع ارتباطات ـ پرورش كودكان سالم، از دغدغههاي اصلي خانوادهها و جامعه محسوب ميشود. استفاده مناسب و بجا از وسايل و ابزار تكنولوژيك، لازمه فرهنگسازي و آموزش افراد جامعه به منظور آگاهكردن آنها در انتخاب برنامههاي مفيد است. تماشاي تلويزيون و استفاده از گوشي و تبلت بهمنظور انجام بازيهاي مختلف، به صورت يك نوع سرگرمي براي پركردن اوقات فراغت كودكان و خانوادهها درآمده است. افزايش بيرويه استفاده از اين ابزار، براي فرد، خانواده و سپس جامعه، يك زنگ خطر محسوب ميشود.
استفاده نامتعادل از هر چيزي، به صورت عادت مزمن و در نهايت، اعتياد درميآيد. مشكلات مذكور تنها مربوط به شهرها نيست؛ در روستاها نيز استفاده از گوشي و تبلت براي كودكان به يك مشكل جدي تبديل شده است. يكي از تكنولوژيهاي نهچندان جديد ديگر، تلويزيون است كه كاربرد مفيد چنداني ندارد. تماشاي تلويزيون و سريالهاي مختلف كه در بسياري موارد با سن كودك نيز منافات دارد باعث بلوغ زودرس كودك و ايجاد مشكلات و ناهنجاريهاي اجتماعي خواهد شد. در نظريه يادگيري مشاهدهاي (آلبرت بندورا) تأكيد بر اين است كه تماشاي برنامههاي تلويزيون و توجه زياد كودكان به صدا و حركت در بازيهاي رايانهاي، ميتواند منجر به يادگيري اخلاق ترويجشده در اين برنامهها شود. پرخاشگري، استرس و خشونت، از طريق اينگونه رسانهها كاملا قابل انتقال است و در رفتار كودك به صورت يك الگو، نمود پيدا ميكند. در دهه گذشته، رواج و افزايش ابزارهاي تكنولوژيك مانند گوشي و تبلت در بازار و استقبال از آنها و بازيهاي مختلف رايانهاي، منجر به مشكلات زيادي شده و اعتياد به تكنولوژي در كودكان را به همراه داشته است.
يكي از مقولات مهم در يادگيري يك رفتار، مرحله توجه و تقليد است كه در كودكان، اين امر با ديدن رفتار و اعمال پدر و مادر به وجود ميآيد. در جامعه روبهرشد حاضر، پدران و مادران اكثرا داراي تحصيلات عاليه هستند اما در مورد خيلي از مسائل به طور كامل ـ بدون جستوجوي اطلاعات و آگاهي در مورد هر مسئلهاي ـ تسليم ميشوند و فرزندان خانواده نيز به تبعيت از آنان، همين روند را در پيش ميگيرند. استفاده بيش از حد از تكنولوژي با ناراحتيهاي حركتي (مشكلات چشم و دردهاي عضلاني و چاقي) و ناراحتيهاي رواني (افسردگي، استرس، پرخاشگري، عصبانيت و...) و همچنين كاهش روابط اجتماعي در خانوادهها و خصوصا بين كودكان همراه است و باعث پذيرش فردگرايي و درخودفرورفتگي فرد خواهد شد. كودكان با عادتهاي مخرب استفاده از گوشي و تماشاي تلويزيون، از دنياي واقعي دور ميشوند و بهسختي ميتوانند واقعيتهاي اطراف خود را بپذيرند كه اين مورد به مسائل و ناهنجاريهاي اجتماعي دامن خواهد زد. در كشورهاي انگليس و استراليا مراكزي جهت ترك اعتياد به تكنولوژي ايجاد شده كه نشانگر وجود مشكلات جدي حاصل از اين مسئله در جوامع صنعتي است.
در جوامع جديد پدر و مادرها براي زندگي واقعي و درست، تربيت نميشوند بلكه هدف، افزايش نيروي كار در جوامع صنعتي است؛ جوامعي كه جامعه را مهمتر از فرد و نيازهايش ميدانند. پدر و مادرها مسئوليتپذير نيستند و زمان كافي براي توجه به فرزندان اختصاص نميدهند. آنها براي كاهش بار مسئوليت خود اقدام به خريدن هديهاي مثل گوشي يا تبلت ميكنند تا بتوانند زماني را در راحتي به سر ببرند. مسئوليتپذيرنبودن و ثباتنداشتن بزرگترها و نبودن قانون و برنامهاي مشخص در خانواده، منجر به ايجاد مشكلات روحي و رواني عصر جديد شده است. تا چند دهه قبل، بزرگترهاي خانواده رفتار متفاوتي با كودكان داشتند و روابط اجتماعي و بازيهاي گروهي، باعث افزايش حس استقلال و اعتمادبهنفس در كودكان ميشد. كودك و بزرگسال زمان زيادي براي باهمبودن داشتند، اشتغال جسمي و فكري وجود داشت و انرژي فرد به طور كامل تخليه ميشد اما در عصر جديد همه بايد در خدمت تكنولوژي باشند و دادن و گرفتن انرژي معناي چنداني ندارد.
تكنولوژي و تلويزيون، خلاقيت كودك را از بين ميبرد و برنامههاي پيشساخته را كه موجب ايجاد اختلال در تفكر كودك است، وارد ذهنش ميكند. كودك ديگر بعد از اين، خودش نيست و تصميم دارد به صورت يكي از شخصيتهاي خيالي بازي يا فيلم مورد نظرش درآيد.
استفاده از هر پديدهاي بدون آموزش و آگاهي به مشكل و مسئله خواهد انجاميد. تكنولوژيهاي جديد نيز نياز به آموزش دارند تا كودكان، استفاده بهينه از آنها را ياد بگيرند. به رغم معايب، تكنولوژي ـ در صورت استفاده درست از آن ـ مزاياي زيادي شامل امكان نصب برنامهها و بازيهاي مناسب آموزشي و كارتونهاي مفيد براي كودكان دارد كه ميتواند با نظارت بزرگسالان آموزشديده و آگاه، منجر به ترويج و يادگيري اخلاق و آداب اجتماعي درست در كودكان شود. در خانه و مؤسسات آموزشي بايد تدابيري انديشيده شود كه استفاده از تكنولوژي و تلويزيون تنها در حد نياز كودكي آنان باشد و نيازهاي بزرگسالي را در بر نگيرد.
ايجاد قانون براي استفاده از تكنولوژي براي همه اعضاي خانواده در حد نياز، مديريت زمان استفاده از اين ابزار به مدت حداكثر يك ساعت در روز بهخصوص براي كودكان بالاي 5سال (استفاده از تكنولوژي براي خردسالان كمتر از 4سال توصيه نميشود و تماشاي تلويزيون براي كودكان زير 2سال اصلا مفيد نيست)، ايجاد كتابخانهاي مفيد در خانه و مدرسه و همچنين تهيه كتابخانه مخصوص كودك در خانه (اختصاص ساعاتي از روز به مطالعه غيردرسي در خانه و مدرسه)، نصب برنامههاي كاربردي و مناسب آموزشي در تبلت و ساير ابزارهاي آموزشي تكنولوژيك، انجام بازيهاي اجتماعي(سنتي) در خانه و مدرسه و مديريت زمان جهت باهمبودن در خانواده و اختصاص زمان براي خود بهمنظور تنهايي و آرامش، از جمله راهكارهاي مؤثر در استفاده كودكان از تكنولوژي هستند.
آرزو ماماحمدي
كارشناس ارشد مديريت آموزشي و مدرس دانشگاه
نظر شما