حال با این وضعیت، چگونه میخواهد پس از سالها طی مسیر و پیچ و خمهای فراوان، به سرانجام برسد، خدا داند؟
اين همه در حاليست كه برنامه پزشك خانواده، تكليف قانوني برنامههای سوم، چهارم، پنجم و ششم توسعه ميباشد و چون قانون است، حتما باید تا كنون در سراسر كشور اجرا و فراگير ميشد.
خوب است كه بدانيم، بيش از 20 سال است كه مسئولان بهداشتي، درماني كشور، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و وزراي وقت و همينطور دكتر سيد حسن هاشمي، وزير بهداشت دولت يازدهم و دوازدهم، همه از اين برنامه، به عنوان يك برنامه اثر گذار در نظام سلامت كشور ياد و اعلام ميكنند كه مصمم بر اجراي اين برنامه بوده و هستند.
- شرحی بر حکایت طولانی پزشک خانواده درایران
در ایران پزشک خانواده، اولین بار در قانون بیمه خدمات درمانی همگانی در سال ۱۳۷۳ به تصویب رسید زمانی که علیرضا مرندی وزیر بهداشت کابینه هاشمی رفسنجانی بود. پزشک خانواده نه در زمان او و نه در زمان وزیر بعد از او که فرهادی بود اجرایی نشد و تا پایان سال ۱۳۸۳ که بودجه سال ۱۳۸۴ در حال تصویب در مجلس بود، این بیمه برقرار نشد. در زمستان ۱۳۸۳ مجلس شورای اسلامی با تغییر ردیفهای اعتباری، حدود ۳۰۰میلیارد تومان به اجرای بیمه روستاییان طبق ماده ۱۲ قانون برنامه خدمات درمانی همگانی و اجرای طرح پزشک خانواده اختصاص داد. سال ۸۴ آخرین روزهای مسئولیت مسعودپزشکیان، وزیر بهداشت دولت هشتم بودکه طرح پزشک خانواده در روستاها با استفاده از اعتبار ۵۰۰میلیارد تومانی که آن زمان برای اجرای این برنامه در اختیار وزارت رفاه و تأمین اجتماعی جوان قرار گرفته بود، در روستاها آغاز شد. قانون بودجه سال۸۴، سازمان بیمه خدمات درمانی را موظف کرده بود که دفترچه بیمه خدمات درمانی را برای تمام ساکنان روستاها و مناطق شهری زیر ۲۰هزار نفر تامین و بدین ترتیب امکان بهرهمندی از خدمات سلامت را در قالب برنامه نظام ارجاع وپزشک خانواده فراهم کند.
با روی کار آمدن دولت نهم، کامران باقری لنکرانی گرچه برنامه پزشک خانواده را در روستاها جدی تر دنبال کرد اما بین وزارت بهداشت و وزارت رفاه ، اختلاف وجود داشت؛ وزارت بهداشت از پرداختهای با تأخیر و زارت رفاه درباره حقوق پزشکان خانواده و تیمهای سلامت مستقر در روستاها ناراضی بود و وزارت رفاه هم اعلام می کرد که پزشکان خانواده، مطابق قرار داد، در روستاها فعالیت نمیکنند.
طرح مطابق با برنامه جلو نمیرفت اما قانون بودجه۸۸، وزارت بهداشت را مکلف کرد تا طرح پزشک خانواده و نظام ارجاع را در تمام شهرهای زیر ۱۰۰هزار نفر اجرا کند. هنگامی که مرضیه وحید دستجردی، وزیر بهداشت دولت دهم شد، ابتدا پزشک خانواده رااز مهمترین برنامههای وزارت بهداشت، دانست و قول داد که تا پایان سال ۹۱ همه روستاها و شهرهای کشور زیر پوشش این برنامه برود. در زمان او، این طرح در روستاها و شهرهایی با جمعیت زیر ۲۰ هزار نفر در ۲ استان فارس و مازندران به صورت پایلوت و طبق نسخه ۰۱ پزشک خانواده در ۳ استان خوزستان، چهارمحال و بختیاری و سیستان و بلوچستان در زمان او به اجرا درآمد. او خود را وزیر پزشک خانواده نامید وگفت: «تمام سعی خود را برای اجرای هرچه بهتر این برنامه انجام میدهیم. از این پس برای افتتاح برنامه پزشک خانواده، هفتهای یک مرتبه به استانهای مختلف کشور سفرخواهم داشت». نسخه ۰۲ پزشک خانواده شهری هم در زمان او رونمایی شد اما اجرا نشد. بعد از برکناری او، محمد حسین طریقت منفرد ، که میگفت: «حتی در ۶ دقیقه هم می توان کارهای بزرگ انجام داد. من با پزشک خانواده بزرگ شدهام و بدون پزشک خانواده نمیتوان کارهای بزرگ انجام داد.» او نسخه ۰۲ را اصلاح کرد و گفت که میخواهد پزشک خانواده را در دولت دهم وارد تهران کند.ثبتنام از پزشکان عمومی برای همکاری در این طرح آغازشد اما پزشک خانواده به تهران نرسید. دولت یازدهم هم چون دولتهای پیشین اجرای پزشک خانواده را جزو اولویتهای خود اعلام کرد. دکتر سیدحسن هاشمی وزیر بهداشت دولت یازدهم، چنین گفت:«پزشک خانواده تکلیف قانونی است، متوقف نخواهد شد و مصمم به اجرای آن اما به شیوه درست هستیم. قانون حکم میکند که اول به صورت آزمایشی اجرا کنیم تا اشکالات را ببینیم و بعد آن را توسعه دهیم.»
در هر حال، اگرچه وزرای دولتهای هشتم، نهم، دهم و یازدهم همواره اعلام کرده اند که اهتمام جدی بر اجرای این تکلیف قانونی دارند اما درعمل این طرح، همواره از برنامه عقب مانده است.
حال در دولت دوازدهم، چند روز قبل، عليرضا رییسی، معاون بهداشت وزير بهداشت، خبر از نصف شدن بودجه پزشك خانواده ميدهد و ميگويد. "در سال ۹۵ پزشک خانواده شهری بالغ بر ۲۰۰۰ میلیارد تومان بود که این اعتبار از محل یک درصد ارزش افزوده تامین میشود. متاسفانه این اعتبار در سال ۹۶ نصف شد و به حدود ۱۰۰۰ میلیارد تومان رسید. تاکنون هم که در اواخر برج ۹ هستیم، کمتر از ۳۰ درصد همین اعتبار را به ما تخصیص دادهاند. متاسفانه در لایحه بودجه سال ۹۷ هم همین رقم تکرار شده است و اعتبار ۱۰۰۰ میلیاردی را برای این حوزه تعیین کردهاند، علیرغم اینکه از ما انتظار دارند تا بتوانیم برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع را اجرا کرده و پرونده الکترونیک سلامت را مستقر کنیم، اما اعتبارمان را نسبت به سال ۹۵ نصف کردهاند. این موضوع قطعا ما را دچار یکسری چالشها خواهد کرد."
آنچه مسلم است برنامه پزشك خانواده در دولت يازدهم، پيشرفت خيلي خوبي داشت و زير ساختها در حال فراهم شدن بود، تقریبا اکثر زیرساختهای لازم شامل پایگاهها و مراکز جامع سلامت، آماده شدند. ۶۷ میلیون و ۸۰۰ نفر در سامانه سیب و حدود ۷ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در دو سامانه دیگر ثبت شدند. حال كه داشت جان ميگرفت و به سرانجام خوبي ميرسيد، باز به يكباره بودجه اش نصف شد.
اين همه در حاليست كه اجراي برنامه پزشک خانواده در بسياري از كشورها، سابقه 70 ساله دارد. انگلستان، یکي از پيشگامان برنامه پزشک خانواده است و مهمترین ركن نظام ارجاع در این كشور پزشکانعمومي هستند. بيماران تماسزیادي با پزشکان متخصص ندارند و تنها وسيله مراجعه به این دسته از پزشکان از طریق پزشکانعمومي است. در لندن ،هیچ فردی بدون مراجعه به پزشکعمومی، به پزشک متخصص مراجعه نمیکند.كانادا هم از اولين كشورهايي است كه سيستم همگاني مراقبت هاي بهداشتي و درماني را كه medicare ناميده ميشود، عرضه كرد .شيوه دسترسي از طريق پزشك خانواده و نظام ارجاع است.در آمريكا از سال ۱۹۶۹ بورد پزشك خانواده به رسميت شناخته شده و كشورهاي ديگري چون انگلستان، چين، ويتنام، تايلند، ژاپن، عربستان، فلسطين و ۶۰ كشور ديگر نيز چندي بعد با مدل آمريكايي آن به اين برنامه پيوستند.
سوال اينجاست: چرا و با چه توجيهي برنامه اي كه ميتوانست به نظام سلامت كشور بسيار كمك كند و هدفش دسترسی افراد به خدمات نظام سلامت، باهدف توزیع عادلانه سلامت بین همه اقشارجامعه است، بودجه اش نصف شد؟
اجراي برنامه پزشك خانواده، به بحث پيشگيري كمك بسيار ميكند. پزشك خانواده، كمك ميكند كه هر فرد از طريق يك برنامه ويژه خود مراقبتي، سالم بماند. براي پيشگيري از بيماريها، پزشك خانواده به افراد تحت پوشش خود مشاوره لازم براي تغيير در شيوه زندگي را ارائه ميدهد و انجام اين تغييرات را پيگيري ميكند و البته در شرايطي كه براي سلامتي افراد تحت پوشش لازم بيند، بيماران را براي تشخيص و درمان تخصصي به متخصصان مربوطه ارجاع ميدهد و يا با آنها مشاوره ميكند.
روي سخنم با برخي از نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي است كه بارها و بارها از دولت يازدهم و دوازدهم ميخواستند كه به پيشگيري بيش از درمان توجه شود. پزشك خانواده به تمام معنا، يعني پيشگيري، پيشگيري و پيشگيري. چرا بجاي آنكه بودجه اين برنامه را افزايش دهيد؟ بودجه برنامه پزشك خانواده را كم كرديد؟
نظر شما