به گزارش ایسنا، «فیونا شیلدز» تاکید میکند «به دنبال اصالت، کیفیت و تایید درستی یک عکس باشید و بالاتر از همه اینها، صداقت داشته باشید. »
مدیر سرویس عکاسی روزنامه و وبسایت «گاردین» درباره تغییرات عکاسی خبر در این روزها اظهار میکند «ما در حال حاضر فقط دو عکاس ثابت در گاردین داریم. اکثر همکاریهای ما با عکاسانی است که طبق یک قرارداد موقت فقط هفتهای چند روز مشخص با ما کار میکنند یا عکاسان آزادی که شناختهشده و قابل اعتمادند. »
او همچنین میگوید « اخیرا اینستاگرام را محل مناسبی برای شناسایی پروژههای مشخصی میبینم که میتوانم تحسینشان کنم و حتی ریسک انتشارشان را بپذیرم. همچنین اینستاگرام راهکار مناسبی برای عکاسان جهت نمایش روشهای زیباییشناسانه متفاوتی است که معمولا نمیتوانند در یک پروژه عکاسی کوتاهمدت به نمایش بگذارند، اتفاقی که میتواند آنها را از خستگی این پروژهها خارج کند. »
مدیر سرویس عکس گاردین را بیشتر بشناسیم
«فیونا شیلدز» به عنوان مدیر بخش عکس گاردین پوشش خبری بسیاری از تاریخیترین اتفاقات زمان ما را مانند حادثه ۱۱ سپتامبر، مرگ پرنسس دایانا، بهار عربی، حملات تروریستی لندن، جنگهای عراق و افغانستان و اتفاقات دیگر بر عهده داشته است.
او با بیش از دو دهه تجربه سردبیری عکس در روزنامههای مختلف به فرد معتبری در این حوزه بدل شده است. به عنوان مثال او داوری جوایز جهانی «عکس سونی» و جایزه پرتره «تیلور وسینگ» را برعهده داشته و کاندیدای جایزه «پریکس پیکت» بوده است.
وبسایت عکاسی «لنز کالچر» به بهانه اینکه «شیلدز» قرار است به عنوان یکی از اعضای هیات داوران جایزه «اکسپوژر لنز کالچر» حضور داشته باشد، با او مصاحبهای انجام داده که متن آن در ادامه میآید:
فیونا، چه چیزی در ابتدا شما را به سمت عکاسی سوق داد؟ آیا در لحظه خاصی چراغی در ذهنتان روشن شد و دریافتید باید در این حوزه کار کنید؟
من در اصل به عنوان خبرنگار حوزه چاپی آموزش دیدم، و در ابتدا آیندهام را بعنوان یک نویسنده میدیدم.
فکر میکنم علاقه من به عکاسی در آن زمان کاملا تفریحی بود؛ برای خودم عکس میگرفتم، اتاق تاریک کوچکی در آپارتمانم داشتم و به طور پارهوقت در یک فروشگاه دوربین عکاسی کار میکردم. اما وقتی به عقب نگاه میکنم، متوجه میشوم در واقع چیزی بیشتر از همه اینها در من وجود داشت.
یکی از اولین مصاحبههای من به عنوان یک دانشجو، گفتوگویی با «تیم پیج» عکاس جنگ ویتنام بود. او به من بینش شگفتانگیزی از مهارتش و طبیعت واقعی عکاسی خبری داد.
در اولین شغلم به عنوان مسئول امور جاری مجله به سرعت دریافتم بیشتر استعدادم در حوزه داستانگویی تصویری، صفحهبندی و ویرایش تصویر است تا ساخت یک داستان جذاب یا خبر فوری! بنابراین تلاشهایم را در این جهت متمرکز کردم و به نظر میرسد تصمیم خوبی گرفتم.
به عنوان رییس بخش عکس یکی از رسانههای اصلی، احساس میکنید که مسئولیت مشخصی در فضای رسانهای رو به تحول امروز، دارید؟
به طور قطع همینطور است؛ من احساس مسئولیت عمیقی برای نحوه ارائه داستانهایمان در گاردین دارم. در نظر گرفتن اینکه عکسهای ما چگونه بر انسانهایی که در عکسها هستند، تاثیر میگذارد موضوع مهمی است. اینکه این عکسها چطور موضوعات سیاسی را شکل دهد و تغییر به وجود بیاورد.
زمانی «گاردین» یک سازمان خبری در بریتانیا بود اما وبسایت ما اکنون توسط میلیونها نفر در سراسر جهان دیده میشود. فکر میکنم این موضوع قطعا انتخابهای ما را تحت تاثیر قرار میدهد که به نظرم یک فرایند رو به تکامل است. خوانندگان و بینندگان ما تشویق میشوند تا مشارکت کنند، نظرات و صدایشان را به اشتراک بگذارند. این موضوع یک همکاری ارزشمند در جهت تنوع در روزنامهنگاری ماست.
شما در پوشش خبری اتفاقات تاریخی بسیاری نقش داشتهاید؛ به نظر شما رویکرد ما به این موضوعات تغییر کرده است یا نه؟ میدانم که روش انتشار عکسها تغییر کرده مثل شبکههای اجتماعی، رسانه دیجیتال و غیره. اما کنجکاوم بدانم که آیا این تغییر در نحوه انتشار، پا به پای تغییر در طرز فکر جلو می رود یا خیر؟
تکنولوژی به سرعت انتشار اخبار سرعت بخشیده است، عکسها تقریبا بلافاصله بعد از وقوع یک حادثه به دست ما میرسند. به این معنا که قوه تشخیص یک سردبیر عکس، برای انتشار عکس مناسب به فاکتوری حیاتی تبدیل شده است.
درست نیست اخبار را سانسور کنیم، اما در عین حال انتشار تصاویر صریح و خشن (به طور مثال) میتواند جایگاه افرادی را که درگیر ماجرا هستند، در معرض خطر قرار دهد و خواننده یا بیننده را به جای درگیر کردن با داستان از آن دور کند.
علاوه بر این، در هر موقعیت خبر فوری، تصاویر به سرعت به شبکههای اجتماعی راه پیدا میکنند. ما به دنبال این هستم اخبار و گزارشها را هر دقیقه به شکل آنلاین به روز کنیم، اما ریسکی در انتشار شتابزده عکسها وجود دارد؛ ممکن است تصاویری که در ابتدا به عنوان مدرک و سند در نظر گرفته میشوند، بعدها به یک کلک تصویری یا ارائه نادرست اطلاعات تبدیل شوند.
ارزشش را دارد چند لحظه صبر کنید و به دنبال تایید صحت تصویر باشید.
آیا شما تغییرات حوزه شغلیتان را حس کردید؟ از دید من، بنظر میرسد تغییر مهمی در رابطه سازمانهای مهم خبری و عکاسان رخ داده است. بسیاری از عکاسان که عادت داشتند جزو کادر اداری باشند، اکنون ترجیح میدهند به طور آزاد فعالیت کنند. اشکالی در این تغییر میبینید؟ چه فایدههایی در آن وجود دارد؟
ما در حال حاضر فقط دو عکاس ثابت در گاردین داریم. اکثر همکاریهای ما با عکاسانی است که طبق یک قرارداد موقت فقط هفته ای چند روز مشخص با ما کار میکنند یا عکاسان آزادی که شناختهشده و قابل اعتمادند.
اعتماد یک فاکتور مهم در این رابطه است. هر عکاسی که از طرف ما مامور میشود، در واقع نماینده گاردین است. بنابراین اهمیت دارد که آنها متوجه جریانات باشند و در راستای ارزشهای سازمان عمل کنند.
این فهم و درک به هر آژانسی که با ما در حال فعالیت و همکاری باشد، قابل تعمیم است. همچنین ما باید اطمینان حاصل کنیم که هر عکس تایید شدهای، دارای اصول درست روزنامهنگاری باشد، یا دستکاری شده یا ساختگی نباشند. صادقانه بگویم، تشخیص یک عکس با دقت فتوشاپشده تقریبا غیرممکن است. بنابراین رعایت این اصول ضروری است و در یک لیست شرایط و ضوابط به تمام همکاران ما ارسال شده است.
دوست دارم نگاهی داشته باشیم به یکی از مجموعه عکسهایی که توسط گاردین منتشر شده است. میتوانید به یکی از ماموریتهای محبوب اخیرتان اشاره کنید؟ داستان چطور اتفاق افتاد؟ چطور عکاس را انتخاب کردید، چه ارتباطاتی با عکاس در طول فرایند پروژه داشتید و چرا در نهایت یکسری عکسهای خاص را انتخاب کردید؟
وقتی بحث پوشش پروژههای طولانیتر پیش میآید، تنوع بیشتری برای راههای ارائه موضوع در اختیار داریم. اخیرا کریستین سینیبالدی، یکی از عکاسان آزادی که همکاریهای منظمی با او داشتهایم، به همراه خبرنگاری به نام سیمون هتنستون و تصویربرداری بهنام الک هیلی بر روی موضوع پیچیدهای کار کردند تا بتوانند درک درستی از مردمی که در یک برج مسکونی در لندن در همسایگی ی برج گرنفل، جایی که آن حادثه آتشسوزی وحشتناک اتفاق افتاد، پیدا کنند.
داستان (اشاره به آتشسوزی برج گرنفل لندن) نیازمند یک رویکرد محتاطانه بود تا مردم ساکن آنجا حاضر شوند در خانههایشان را به روی تیم رسانهای ما باز کنند. بنابراین، عکاس با توجه به این نیاز و همچنین تواناییهایش در پرتره و رپرتاژ انتخاب شد. بنا شد که عکسها در نهایت در نسخه چاپی مجله آخر هفته ما کار شود، به علاوه ی عکسی برجسته برای روی جلد و یک مجموعه عکس که میتوانست مکمل تصاویر ویدئویی باشد که قرار بود آنلاین از آنها استفاده کنیم. در طول مدت تکمیل داستان کریستین به طور دائم با من، سیمون، تیم چندرسانهای و تیم مجله در تماس بود.
نتیجه نهایی حاصل همکاری، عکاسی و ارائه ظریف و بیانکنندهی داستان مهم آدمهایی بود که در زیر سایه گرنفل زندگی میکردند و موقعیتهای مشابهی را با رنجدیدگانِ این فاجعه تجربه میکردند.
چگونه از اتفاقات و رویدادهای مرتبط به عکاسی مطلع میشوید؟ خبرنامهها؟ اینستاگرام؟ مجلات؟
من نشریههای عکاسی را دنبال و از نمایشگاهها بازدید میکنم. همچنین به عنوان داور در مسابقات حاضر هستم و عکاسان، سازمانهای خبری و رقبایمان را در توییتر، فیسبوک و اینستاگرام دنبال میکنم.
اخیرا اینستاگرام را محل مناسبی برای شناسایی پروژههای مشخصی میبینم که میتوانم تحسینشان کنم و حتی ریسک انتشارشان را بپذیرم. همچنین اینستاگرام راهکار مناسبی برای عکاسان جهت نمایش روشهای زیباییشناسانه متفاوتی است که معمولا نمیتوانند در یک پروژه عکاسی کوتاهمدت به نمایش بگذارند، اتفاقی که میتواند آنها را از خستگی این پروژهها خارج سازد.
حالا که صحبت به اینستاگرام رسید باید بگویم که من هیچ وقت حدس نمیزدم که اینستاگرام بتواند چنین نقشی را در انتشار اخبار در جهان ایفا کند. قدم بعدی چیست؟ پیشبینی خاصی از آینده خبر/عکاسی دارید؟ هواپیماهای بدون سرنشین (شاتهای هوایی)؟ واقعیت مجازی؟
من خوششانسم که برای یک سازمان پیش رو در حوزه دیجیتال کار میکنم. ما همیشه در حال یافتن راههای جدید برای ارائه خبرهایمان هستیم. پروژههای هواپیماهای بدون سرنشین و واقعیت مجازی که دیگر همین الان که من و شما با هم صحبت میکنیم جزو ابزار مورد استفاده ما هستند. بسیاری از عکاسان ما همچنین تصویربرداران توانایی نیز هستند.
اما در کل حتی اگر در لحظاتی عکاسی بهترین راه ارائه خبری نباشد، هنوز میتواند جزو قویترین و در دسترسترین رسانهها برای داستانگویی تصویری باشد. عادتهای ما در حال تغییر در مسیری است باعث قدرتگرفتن عکس خوب شده است؛ به عنوان مثال دریافت و هضم اخبار در اندازه کوچک در موبایلهایمان!
چه توصیهای برای جوانان عاشق عکسی دارید که قصد دارند راه شما را دنبال کنند؟ فکر میکنید دبیران عکس/ مدیران عکاسی نیازمند ویژگیهای شخصیتی یا مهارت های خاصی هستند تا بتوانند موفق شوند؟
من در طی دو دههی اخیر رضایتبخشترین شغل ممکن را با مشارکت در گزارش اتفاقات تاریخی داشتهام. واقعا خوششانسم که کار چالشبرانگیز، جذاب و شگفتآوری را هر روز انجام میدهم. این امتیاز را داشتم که با بهترین عکاسان جهان همکاری کنم. هنوز عاشق دیدن عکسها هستم و همواره با دیدن یک رویکرد بدیع یا یک لحظه نبوغآمیز از عکاسی خبری شگفتزده و خوشحال میشوم. لحظهای در پیشنهاد دبیری عکس به دیگران به عنوان یک انتخاب شغلی مناسب تردید نمیکنم.
با همه اینها، یکسری تمرین خبرنگاری را توصیه میکنم زیرا چند اصول مهم است که باید به آنها آگاهی داشت. به عنوان مثال موارد حقوقی و اخلاق خبرنگاری همانقدر که شامل دنیای نوشتار می شود به همان اندازه نیز در مورد عکاسی خبری صدق میکند.
مطمئن نیستم غریزه لازم برای داشتن نگاهی زیباییشناسانه کاملا یادگرفتنی باشد، اما میتواند با یادگیری بهبود یابد. توصیهام به هر دبیر عکس جوانی این است که تلاش کند حواسش به این نکته باشد که اگر تصویری روی او تاثیر میگذارد ممکن است آن عکس همانقدر هم بتواند با مخاطبیناش ارتباط برقرار کند. ایجاد این ارتباط و تعامل جذاب در یک داستان، توانایی یک دبیر عکس خوب است.
به دنبال اصالت، کیفیت و تایید درستی یک عکس باشید و بالاتر از همه اینها صداقت داشته باشید.
به عنوان داور جایزه «اکسپوژر لنز کالچر»، شما به احتمال زیاد با آثاری روبرو میشوید که تا بحال آنها را ندیدهاید. امیدوار هستید چه چیزی را در آثار راه یافته ببینید؟ یک داستان جدید یا یک داستان آشنا که به شیوهای جدید بیان شده است؟
من همیشه به دنبال راه جدید برای ارائه داستان یا یک نگاه جدید در جهان هستم. جوایز عکاسی راه خوبی برای کشف استعدادهای در حال ظهور و پیدا کردن آثار اصیل هستند. مشتاقانه در انتظار فرایند داوری این مسابقه هستم و امیدوار دارم با چند کار شگفت آور مواجه شویم.
پینوشت: عکسهای موجود در این مصاحبه از مقاله اخیر مجله هفتگی گاردین با نام «زندگی در سایه گرنفل: برج همسایه» انتخاب شدهاند.
نظر شما