سه‌شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۰
۰ نفر

عباس محمدی - مدیر گروه دیده‌بان‌ کوهستان: تهران که تا ۱۳ میلیون نفر را در روز و بیش از ۸ میلیون نفر را در شب در خود جامی‌دهد، در ۱۰، ۱۲ سال گذشته از بسیاری جهت‌ها پیشرفت کرده است:

عباس محمدی

افزایش بوستان‌های شهری، افزایش طول خط‌های مترو و اتوبوس، جمع‌آوری قابل قبول زباله و پردازش بخش بزرگی از پسماندها، اصلاح وضع آتش‌نشانی، ساخت شمار زیادی فرهنگسرا و سینما و سالن تئاتر و احیای چند خانه و باغ و محله‌ قدیمی، از کارهای ارزشمند در بهبود فضای زیستی و فرهنگی شهر بوده است. اما...

  • در ارزیابی کارنامه‌ شهرداری در این دوره لازم است ببینیم:

1- این پیشرفت‌ها به چه بهایی به دست آمده است؟

2- آیا پیشرفت و توسعه در تهران به‌طور کلی، با «زیست پایدار» همخوانی دارد؟

3- شهر چه سرمایه‌های طبیعی و فرهنگی‌ای را از دست داده است؟

4- مردم تا چه اندازه از زندگی در این شهر رضایت دارند؟ این یادداشت، سر آن ندارد که به شکلی ضابطه‌مند به اینها بپردازد و فقط طرح موضوع می‌کند تا دیگرانی که امکان پژوهش‌های علمی و تفصیلی دارند، سرِ فرصت به آن بپردازند.

با این حال، نویسنده در مقام یک شهروند تهران و یک کنشگر محیط زیست به چند نکته اشاره می‌کند. با اتکا به تجربه‌های روزانه و به استناد گفت ‌و‌ شنیدهای روزانه‌ام با مردم در اتوبوس و مترو و تاکسی و در محیط‌های کاری و انجمن‌ها و همایش‌ها، با اطمینان می‌گویم که اکثریت مطلق ساکنان شهر و کسانی که برای کاری به اینجا آمده‌اند، تهران را برای سکونت شهری بسیار سخت و تحمل‌ناشدنی می‌دانند.

چه کسی می‌تواند در بامداد که رو به خیابان‌ها می‌آورد یا غروب هنگام که به سوی خانه می‌رود، با غرقه‌شدن در گرداب هراس‌انگیزِ خودروها و موتورسیکلت‌های بدسوز و بدصدا، با داشتن افقی تنگ و تیره فراروی خود و دیدن آسمانی خاکستری بر فراز سر، احساس خوبی درباره‌ تهران داشته باشد؟!

تلف شدن روزانه 3 تا 5ساعت از وقت مفید هر شهروند در شدآمد (ترافیک) نفسگیر، کافی است که یک نارضایتی ژرف و مزمن را در ضمیر شخص شکل دهد. این نارضایتی، یک اثر خطرناک جانبی هم دارد و آن اینکه «حس تعلق» را نابود می‌کند و این بیگانگی با شهر باز سبب تخریب بیشتر محیط زیست طبیعی و فرهنگی شهر می‌شود.

از آنجا که هدف هرگونه توسعه و پیشرفت، حسب قاعده پدید آوردن حس رضایت است، باید دید که چرا در تهران این حس وجود ندارد. به نظر من، علت این است که بخش بزرگ بودجه‌ توسعه، صرف کارهای متظاهرانه شده و علاوه برآن، هرگونه عملیات عمران و توسعه در این شهر به بهایی بس گزاف انجام شده است.

این شهر، به‌جای آنکه فضای آرامی برای زندگی باشد، بدل به نمایشگاهی شده از بزرگراه، تونل، مرکزهای خرید (با نام عاریتی: مال)، پل و خیابان‌های مالامال از خودرو که با هزینه‌های سرسام‌آور از محل بودجه‌ عمومی ساخته شده، اما بهره‌مندی از این امکانات مختص درصد بسیار کوچکی از مردم شهر است. وضع اقتصادی تهران امروز را می‌توان به خانواده‌ای تشبیه کرد که سرپرست آن بدهکار است، اما اعضای خانواده با خریدهای قسطی و گرفتن وام، پوشاک آخرین مد می‌پوشند. در این حال، پیداست که چه آینده‌ای پیش روی خانواده است.

در مرداد 96، روزنامه‌ همشهری در یک ضمیمه‌ 128 صفحه‌ای با عنوان «تهران جدید» به تفصیل به کارهای عمرانی و توسعه‌ای شهرداری تهران در فاصله سال‌های‌ 1384 تا 1396 پرداخته است. در آن ویژه‌نامه، می‌توان زرق‌و‌برقی را که شهرداری در بیش از یک دهه‌ گذشته به تهران بخشیده، تماشا کرد. موضوع اما این است که مدیریت شهر اگرچه کارهای ارزشمندی هم کرده، اما چونان فرزندی ناخلف، بخش بزرگی از سرمایه‌ پدری را که همانا زمین‌ها و باغ‌ها و کوهپایه‌ها و حریم رودهای شهر و همچنین عوارض پرداختی میلیون‌ها شهروند و بخشی از بودجه‌ ملی بوده،

صرف کارهایی کرده که بسیاری‌شان غیرضروری و نمایشی (مانند: «پل طبیعت»، سنگفرش‌کردن پی‌در‌پی پیاده‌روها، درختکاری در دامنه‌های کوهستان...) و بعضی‌شان (برای مثال: دوطبقه کردن یک بزرگراه، بتن کردن کناره و بستر رودخانه‌ها و ...) بسیار زیان‌آور و آینده‌سوز بوده‌اند.

گزارش چندی پیش شهردار جدید تهران (همشهری 25 دی 96)، افشاگر ریخت‌و‌پاش‌ جسورانه‌ منابع مالی شهر و از این بدتر حاکی از بدهکار کردن شهر یا زیر بار قرض بردن میلیون‌ها شهروند و پیش‌فروش کردن آینده‌ آنان بود. اجرای طرح‌هایی با بودجه‌ سرسام‌آور که امروزه به 31 هزار میلیارد تومان برای تکمیل نیاز دارند؛

تخلف‌های عظیم در ساخت‌و‌سازهایی که در تپه‌های عباس‌آباد و منطقه‌ 22 انجام شده؛ استخدام چند هزار نفر خارج از ضابطه‌های قانونی؛ دادن حقوق‌های گزاف و دلبخواه به افراد خاص؛ و بستن قراردادهای سنگین برای کارهای کم‌ارزش (در واقع بخشیدن پول مردم به «دوستان»)... بخشی از تخلف‌های مدیریت شهر تهران در 10، 12 سال گذشته بوده که اهالی این شهر و بلکه کل کشور باید تاوان آن را در سال‌هایی دراز بپردازند.

پاره‌ای از این تخلف‌ها، مانند ساخت‌و‌ساز در کوهپایه‌ها یا باغ‌ها مستقیماً به محیط زیست شهر ضربه زده‌اند و پاره‌ای دیگر به‌صورت غیرمستقیم (اما به همان اندازه خطرناک) سبب آسیب‌رسانی به فضای زندگی ما شده‌اند. برای مثال، استخدام‌های بی‌ضابطه، حقوق‌های سنگین و تبعیض‌آمیز و امتیاز دادن‌های نابجا موجب هدررفت منابع مادی شهر و دلسردی و فرار سرمایه‌های انسانی شده یا خواهد شد و یا بدهکار ساختن شهر ممکن است سبب شود که مدیریت شهر در آینده هم مانند دوره‌ گذشته برای تأمین درآمد، به «تراکم‌فروشی» و دادن مجوز ساخت در باغ‌ها و ارتفاعات بپردازد.‌

اگر هوای مناسبی برای تنفس نداریم؛ اگر منابع آب به شکل خطرناکی رو به زوال می‌رود؛ اگر خاک که بستر حیات همه‌ زیستمندان است، به فرسایشی سخت و جبران‌ناپذیر دچار شده؛ اگر ساخت‌وسازهای نامناسب، چشم‌اندازهای طبیعی و فرهنگی ما را نابود یا خدشه‌دار کرده و اگر درمجموع محیط‌زیست نامناسبی برای‌ما رقم خورده و عمران و توسعه‌مان برخلاف اصول زیست پایدار پیش می‌رود، علت اصلی طمع‌ورزی بی‌حساب یک عده و نبود نظارت‌های مؤثر و اصولی بر عملکرد مالی اشخاص، و نیز نتیجه‌ مجازات نشدن مسببان اصلی ریخت‌و‌پاش دارایی‌های ملی است.

کد خبر 398252

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha