اختلاف منشأ تمام بدبختیها و فتنهها است اما باید دانست که بغی و خودخواهی در جامعه دینی معمولاً همراه خطر بزرگتری هم هست؛ و آن خطر بزرگتر بدعت است.
به گزارش همشهري آنلاين، دكتر محسن اسماعيلي در یکصد و چهاردهمین جلسه شرح و تفسیر نهجالبلاغه در محل مجموعه فرهنگي سرچشمه، با تاكيد بر اتحاد و الفت میان مومنان و مقابله با تفرقه و عداوت در جامعه دینی، افزود: در چنین جامعهای هیچ کس شعار خودخواهی و تفرقهانگیزی نمیدهد چراكه اگر چنین کند، بیتردید کسی همراه او نشده و خود به خود در میان مردم منزوی و مطرود میشود.
عضو مجلس خبرگان رهبري با بيان اينكه «هیچگاه باغی با شعار بغی وارد میدان نمیشود»، تصريح كرد: چنين فردي اول برای کار خود بهانهای دینی پیدا میکند و سپس با شعار دین علیه دین قیام میکند؛ همانگونه که با شعار حفظ نظام اسلامی، علیه امام علی(ع) کودتا کردند و برای کار خود بهانههای ظاهراً دلسوزانه دینی آوردند.
وي در ادامه به تشريح بهانههای ایستادن در برابر امام علی (ع) پرداخت و گفت: به گفته ابن ابی الحدید، گروهی سنّ پایین حضرت را بهانه کردند و گفتند: «زشت است که جوانان را بر پیران و بزرگان مقدم بداریم!» گروهی دیگر گفتند: «خوب نیست که نبوت و خلافت در یک خانه جمع شود». برخی هم از قاطعیت و انعطافناپذیری امام انتقاد کردند و خلافت چنین کسی را به مصلحت اسلام و مسلمانان ندانستند؛ چنانکه عدهای هم بهانه آوردند که سوابق جنگی امام و کشتههایی که بر مشرکان تحمیل کرده است، مانع مقبولیت عمومی وی و موجب تضعیف حکومت خواهد شد.
دكتر اسماعيلي افزود: خوارج نیز ابتدا آیه قرآن را تحریف کردند و سپس به استناد آن تفسیرِ به رأی، به جنگ امیرمومنان آمدند. برای همین بود که وقتی امام(ع) این شعار را شنید، فرمود: «كَلِمَةُ حَقٍّيُر َادُبِهَا بَاطِلٌ».
وي با تكيه بر آموزههاي نهجالبلاغه، علت رو آوردن خودخواهان و تفرقهافکنان به بدعت را در دو مورد تشريح كرد؛ یکی آنکه خودخواهان و تفرقهافکنان، مردم عوام و ناآگاه را فریب میدهند و قربانی خودخواهیهای خویش میکنند. دیگر آنکه اگر هنوز هم وجدانی برای آنان باقی مانده باشد، به این شیوه خود را فریب میدهند و از سرزنش وجدان رهایی میبخشند.
اين استاد دانشگاه تهران افزود: حضرت امیر صلوات الله علیه به این نکته ظریف چنین اشاره فرمودهاند: «إنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ، وَأَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ»؛ (همواره آغاز پيدايش فتنهها، پيروى از هوسهاى آلوده و احكام و قوانين مجعول و اختراعى است). بعد هم آثار آن را چنین تبیین فرمود: این احكام بدعتآمیز اما به ظاهر دینی، با كتاب خدا مخالفت دارد، ولی جمعى بر خلاف آیین حق به حمايت از آن برمىخيزند که شاید ندانند در چه دامی گرفتار آمدهاند؛ اگر باطل از حق كاملا جدا مىگرديد بر آنان كه پىجوى حقيقت هستند پوشيده نمىماند، و چنانچه حق از باطل خالص مىشد، زبان معاندان از آن کوتاه مىشد ولى قسمتى از حق و قسمتى از باطل را مىگيرند و به هم مىآميزند. اينجا است كه شيطان بر دوستان خود چيره مىشود و تنها آنان كه مورد رحمت خدا بودهاند نجات پيدا ميكنند.
- عامل پیدایش و حفظ وحدت
عضو مجلس خبرگان رهبري در ادامه در تشريح راه ايجاد وحدت نيز اظهار داشت: چون عامل اختلاف، بغی و خودخواهی است؛ عامل وحدت هم انقیاد و خداخواهی خواهد بود. اگر میخواهیم وحدت و الفت در جامعه ایجاد شود یا براي حفظ وحدت و الفت موجود، اولاً باید از خودخواهی دست برداریم و به اهداف خدایی توجه کنیم. دوم هم اين كه باید به جای سرکشی، تسلیم حکم خدا و وظیفه شرعی خویش باشیم. کنار گذاشتن هوای نفس و گردن نهادن به احکام الهی همان چیزی است که در یک کلام، « تقوی» نامیده میشود.
دكتر اسماعيلي افزود: به همین جهت است که مولای متقیان بعد از آنکه تلاش خود را بینتیجه، و ادامه اعتراض و اقدام عملی را موجب تفرقه امت و آسیب دیدن هدف اصلی میبیند، سکوت میکند؛ هر چند حق خود را در حال تاراج ببیند و چنین جفایی به خدا و رسول برای او همچون نگهداشتن استخوان در گلو و خار در چشم سخت باشد.
وي به آنچه كه ابن ابی الحدید از اميرالمومنين(ع) تحت عنوان «به خدا سوگند اگر بيم وقوع تفرقه ميان مسلمين و بازگشت كفر و تباهى دين نبود، رفتار ما با آنان طور ديگر بود» نقل كرده است، اشاره كرد و افزود: همچنین نقل مىكند که فرمود: «ديدم صبر از تفرق كلمه مسلمين و ريختن خونشان بهتر است؛ مردم تازه مسلماناند و دين مانند مشكى كه تكان داده مىشود كوچكترين سستى آن را تباه مىكند و كوچكترين فردى آن را وارونه مىنمايد».
اين استاد دانشگاه افزود: همچنین در نهجالبلاغه است که امام به آنان که با عثمان بیعت کردند، فرمود: «شما خوب مىدانيد که من از هر کس، برای خلافت شايستهترم، ولى به خدا سوگند! تا هنگامى که اوضاع مسلمين رو براه باشد و تنها به من ستم شود، سکوت مىکنم. تا از اين طريق پاداش و فضل الهى را به دست آورم و در برابر زر و زيورهايى که شما به خاطر آن با يکديگر رقابت داريد، بیرغبتی کرده باشم».
دكتر اسماعيلي، این مشي اميرالمومنين را مصداقي از «فراموش کردن خود و به یاد داشتن خدا» و تجلی «کنار نهادن خود و دنبال کردن هدف» برشمرد و خاطرنشان كرد: البته اين مشي بسیار سخت است و تنها از مردان خدا برمیآید. شک نکنید که این سکوت بسیار دشوارتر و باارزشتر از شمشیر کشیدنهای آن حضرت است. جنگ با امثال عمروبن عبدِوَد را شاید از کس دیگری هم بتوان انتظار داشت. اما تحمل چنین مظلومیت و سکوتی را نه!
وي در پايان اين جلسه شرح و تفسير نهجالبلاغه گفت: روزى حضرت فاطمه(س)، اميرالمومنين را دعوت به قيام كرد. در همين حال فرياد مؤذن بلند شد كه: «اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّه». على(ع) به زهرا(س) فرمود: «آيا دوست دارى اين فرياد خاموش شود؟» فرمود: «نه». فرمود: «سخن من جز اين نيست»؛ یعنی تحمل و سکوت من نیز برای برپا ماندن همین نام و همین مرام است.
نظر شما