روز اتمام نعمت و اکمال دین است و بدون آن رسالت نیز ناتمام و بیثمر میماند.
اما بهراستی رمز بزرگی غدیر چیست و چرا از چنین جایگاهی برخوردار است؟ شناخت این رمز و پاسداری از راز آن میتواند این روز بینظیر تاریخی را برای ما پربرکتتر سازد و برای این منظور راهی بهتر از مراجعه به متن حادثه و متون پیرامون آن نیست.
شاید بتوان گفت راز عظمت غدیر ارائه الگو و معیار زندگی است، چه در ساحت فردی و چه در ساحت اجتماعی. حرکت افراد و جامعه به سوی سعادت و خوشبختی نیازمند شناخت راه، نیازهای آن و شیوه پیمودن و سرعت سیر است.
کسی که بدون شناخت و معرفت، حتی به خیال خود، راه حق میپیماید، جز حیرت و خستگی نمیاندوزد و مثالش، بنا بر آنچه در روایات است، مثال حیوان چشمبستهای است که با زحمت و دشواری به دور آسیاب میچرخد و باز همانجاست که بود؛ البته همراه با خستگی، درماندگی و ناامیدی از ادامه راه.
غدیر برای نشان دادن راه بهتنهایی نبود؛ چراکه این کار مهم را بعثت برعهده گرفته بود.
هدف رسالت راهنمایی بود و آن را به بهترین صورت انجام داد. غدیر آمد تا راهبری کند و شیوه پیمودن راه را به بشر بیاموزد. راه را باید رفت اما آنچنان که رهروان رفتند، نه آنگونه که خود میپسندیم و میخواهیم.
برای همین است که علی علیهالسلام را «میزانالاعمال» نامیدهاند و البته امامان پس از او همچنیناند، مگر نه آنکه در صلوات و سلام بر آنها اعتراف کرده و میگوییم «آنان که بر شما پیشی میگیرند از راه بهدر میروند (ما رقین) و آنان که از شما عقب میافتند نابود میشوند (زاهقین) و تنها کسانی به مقصد میرسند که گام به گام همراه شما هستند (لاحقین).
این چنین است که افراط و تفریط، هر دو برخلاف فلسفه غدیر است. چه تندروها و چه کندروها نظم جامعه را برهم زده و نبض آنرا پرتنش میسازند و در هر حال، با هر نیتی که چنین کنند، امام خویش را از مقصد و مقصود خود مانع میشوند.
برای همین است که خود آن حضرت فرمود: دو دسته دشمنان من هستند و همینها کمر مرا شکستند، یکی تفریطکنندگان که معمولا از مدعیان روشنفکری هستند و به بهانههای واهی در هر چیز شک میکنند و اتفاقا از همه مردم عقبترند و دیگری افراطکنندگان که عمدتا جاهلان بیخبر از واقعیتها هستند که از دین جز پوستهای، آن هم شکننده، سهمی ندارند.
همه را دشمن میپندارند و در آخر حتی بر امام خویش هم خرده میگیرند و شمشیر میکشند. به همین دلیل این فرقه بهمراتب خطرناکتر از گروه نخستند و به گفته حضرت، بیماری آنان هاری است. مگر خوارج جز این بودند؟!
درس بزرگ غدیر برای امروز (و البته هر روز ما) همین است که نه ژستهای بیمایه و شبهعالمانه و نه عربدههای بلند و کاملا جاهلانه، نباید برای کسی جلب توجه کند.
راه نجات و سعادت تنها اعتدال و پیروی از معیارها است؛ برای همین است که در آن روز بزرگ باید چنین گفت و خواست: «خدایا! تو را گواه میگیریم که ما به دین محمد و خاندان او گرویدهایم. سخن ما و آیین ما، سخن و آیین آنها است.
هرچه را ایشان گویند تکرار میکنیم و به هر دینی که آنان دارند میگرویم. هرچه را منکرند، منکر میشویم و هرکه را دوست دارند، دوست میداریم. با هر که دشمنی ورزند دشمنی میکنیم و به هر که نفرین کنند، نفرین میکنیم و از هر که بیزاری جویند، بیزاری جوییم و با هر که مهر ورزند، ما نیز مهر میورزیم. ما به آنان ایمان آوردهایم و تسلیم آنان هستیم. به رضای ایشان راضی بوده و از آنان پیروی میکنیم.
پس، ای خدای بزرگ، نعمت ایمان را بر ما کامل گردان و مستقر و ثابت نگهدار. آنرا عاریتی قرار مده. ما را به ایمان زنده بدار و به آن بمیران. ما به آنان اقتدا کرده و دلبستهایم. پس حشر ما را در دنیا و آخرت با ایشان قرار ده و ما را از مقربان درگاهت بهشمار آور که ما به این نعمت خشنودیم! ای مهربانترین مهربانان.»