برادران کوئن، 2 نامی که هیچوقت برایشان فرقی نمیکند نام کدامیک در تیتراژ فیلم جلوتر از دیگری بیاید؛ 2 برادری که هیچوقت دوست ندارند دیگری زیر سایه آن یکی قرار بگیرد، با هم فیلم میسازند، فیلمنامه مینویسند و هرگز بازیگران فیلمشان از اینکه با 2 کارگردان کار میکنند، گیج نمیشوند.
به قول جورج کلونی که دوست نزدیک 2 برادر است، آنها درست مثل یک مغز بزرگ در 2 بدن جدا هستند و مدام همدیگر را کامل میکنند. اتان (برادر مو قرمز) و جوئل کوئن (برادر سبزه) همیشه روی فرشهای قرمز جشنوارهها با هم ظاهر میشوند، با هم مصاحبه میکنند و در عین حال همیشه با هم در مراسم نمایش فیلمها حاضر میشوند.
جوئل در 29 نوامبر 1954 و اتان در 21 سپتامبر 1957 در منطقه لوئیز پارک، در ایالت مینهسوتا متولد شدند. پدرشان ادوارد، (استاد اقتصاد دانشگاه مینهسوتا) و مادرشان رنا، (استاد هنرهای زیبا در دانشگاه سنت کلود) بود.
هنوز هیچکدام از خبرنگاران پاپاراتزی موفق نشدهاند کشف کنند کهکدامیک از این دو، دیگری را هدایت میکند اما دوستانشان میگویند که جوئل کمی خوشاخلاقتر از اتان است.
2 برادر عاشق پاریس هستند و موقع تعطیلات، ترجیح میدهند که راهی این شهر شوند و بالاخره ارادتشان را به این شهر در فیلمی که با عدهای از کارگردانان در ستایش این شهر ساختند، ادا کردند.
برادران کوئن به خوشخندگی معروف هستند؛ همیشه در فیلمهایشان هم این طنز متفاوت را میتوان دید. اتان و جوئل میگویند که موفقیتشان را قبل از هر چیز مدیون رفاقتی هستند که از کودکی با هم داشتهاند.
آنها این روزها با فیلم جدیدشان همه منتقدان را مسحور خود کردهاند؛ «پیرمردها سرزمینی ندارند» تازهترین اثر برادران کوئن و داستانی است که راجر ایبرت منتقد سینما میگوید تبدیل این داستان به فیلم، تنها از عهده برادران کوئن بر میآید.
جوئل و اتان هر دو عاشق ادبیات و داستانهای پلیسی هستند، با هم کتاب میخوانند و محال است که اطلاعات یکی از 2 برادر را دیگری نداشته باشد. آنها این روزها به شدت شیفته مککارتی - نویسنده صاحبنام آمریکایی - شدهاند و بالاخره علاقهمندیشان را به ادبیات فیلم خوش ساخت «پیرمردها سرزمینی ندارند» نشان دادند؛ این فیلم در واقع اقتباسی است از رمانی به همین نام.
مک کارتی زمانی که رمان «پیرمردها سرزمینی ندارند» را در سال 2003 به چاپ رساند، نویسندهای بود که به خاطر داستانهای غیرعادیاش درباره تحولات غرب آمریکا، شهرتی برای خود دست و پا کرده بود.
اسکات - تهیهکننده فیلمهایشان - به مناسبت تولد اتان، این کتاب را به 2 برادر هدیه کرد.
اتان در این باره میگوید: «اسکات رمان را برای ما آورد و هر دو ما از کتاب خوشمان آمد و با فضای داستانیاش ارتباط برقرار کردیم. همان زمان فکر ساختناش هم به ذهنمان خطور کرد».
جوئل هم در تکمیل حرف برادرش میگوید: «ساخت فیلمی با جاذبههای اکشن از علایق همیشگی ما بود و از رمان مک کارتی هم به همین منظور استفاده کردیم. البته این بار هم مثل همیشه، چندان به قواعد ژانر پایبند نبودیم و کار را مطابق میل خودمان پیش بردیم. اول کار فکر نمیکردیم که داستان بتواند تا این حد جذبمان کند اما اتان که به نظرم هیچکس نمیتواند ادبیات را مثل او موشکافی کند، در نشستهای هفتگیمان خمیر مایهای از داستان را تعریف کرد و به این ترتیب، راهی برای تبدیل این داستان به فیلم پیدا کردیم».
در کل «پیرمردها سرزمینی ندارند» 3 شخصیت اصلی دارد؛ کلانتر، یک مرد به لحاظ اخلاقی سالم؛ قاتل که از پایه و اساس و از هر جهت آدمی بد است و یک سرباز قدیمی جنگ ویتنام که مردی شریف است اما وقتی یک کیف محتوی 2 میلیون دلار پول حاصل از فروش مواد مخدر پیدا میکند با چالشی بزرگ مواجه میشود.
نقش شخصیت سوم را جاش برولین بازی میکند. تامی لی جونز (بازیگر برنده اسکار «فراری» و «مردان سیاهپوش») نقش کلانتر را به عهده دارد و خاویر باردم (بازیگر اسپانیایی دریای درون) با موی بلند در نقش قاتل ظاهر شده است.
برادران کوئن این بار هم از دل یک داستان خشن، یک کمدی ساختهاند. در تگزاس و در چشمانداز صخرههای آفتاب سوخته، داستانی در میانه خشونت و طنز را روایت میکنند.
اجرای پیرمردها سرزمینی ندارند، روایت 3 مرد است؛ 3 مردی که هرکدام دغدغههای جنونآمیزی دارند؛ اولی مردی است به نام برولین که برحسب تصادف با عدهای قاچاقچی در صحرای تگزاس برخورد میکند. او ناخواسته قاچاقچیها را میکشد و صاحب 2 میلیون دلار پول میشود اما برولین نمیداند که قاتل بی رحمی به نام ماس (خاویر باردم) در جست و جوی اوست و کمی بعد کلانتر بیکلهای وارد داستان میشود.
او میخواهد هر دوی این جنایتکاران را دستگیر کند و... اتان که بسیار شیفته این فیلم است، میگوید: «داستان قشنگی است. میتوان آن را اینطوری خلاصه کرد که 3 نفرند که هرچه جلو میروند، دایره را دور خودشان تنگتر میکنند».
«ماس» همان شکارچی است که اتومبیلها، جسدها و انبوهی پول مییابد. میتوان پنداشت که اینها بازمانده یک معامله قاچاق موادمخدرند که به این پایان نافرجام رسیدهاند. ماس که پولها را برداشته، میداند که این امر پیامدهای تلخ و ناگواری برایش در پی خواهد داشت. خاویر باردم بازیگر اصلی این فیلم، میگوید: «من واقعا نمیدانم که برادران کوئن چطور این کار را کردند؟ باور کنید من هیچ تلاشی برای اینکه حتی ذرهای طنز در بازیام داشته باشم نکردهام، نمیدانم چطور این اتفاق افتاده است... طنز ماجرا، دستپخت این 2 برادر است...».
سینمای عجیب کوئنها
برادران کوئن کارنامه درخشانی برای خودشان دست و پا کردهاند؛ هر چند که هرگز فیلمهایشان فروش فوقالعادهای نداشته است اما آنها همردیف کارگردانانی همچون مارتین اسکورسیزی در سینمای آمریکا محسوب میشوند.
آنها متخصص هجو همه ژانرهای سینمایی هستند. آنها در ایران هم کارگردانان مشهوری هستند و خانوادههای ایرانی، بسیاری از فیلمهای برادران کوئن را در سیمای جمهوری اسلامی ایران دیدهاند و حتی فیلم فارگو - محصول خانواده کوئنها - در سینماهای ایران اکران شد. فیلمهایی همچون فارگو، قاتلین پیرزن، وکیل هادساکر، ای برادر کجایی و تقاطع میلر فیلمهایی هستند که بارها از تلویزیون پخش شدهاند.
برادران کوئن گاهیوقتها فیلمهایشان را خانوادگیتر میسازند، فرانسیس مک دورنمونت - بازیگر فیلم فارگو - همسر اتان کوئن است و به خاطر بازی در 2 فیلم که کارگردانیاش را همسرش به عهده داشت، موفق به کسب جایزه اسکار شده است.
برادران کوئن آنقدر به کارهای متفاوت و در عین حال هجو علاقهمند هستند که خیلیوقتها تدوین و موسیقی فیلمهایشان را هم خودشان میسازند و بعد در پایان بندی فیلم، از نامهای مستعار استفاده میکنند.