به گزارش همشهری، روز بیستم بهمنماه سال93 به مأموران پلیس رودهن خبر رسید مالک ویلایی در چناران به طرز مرموزی به قتل رسیده است. شواهد نشان میداد این مرد با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده اما معلوم نبود چهکسی عامل این جنایت است. سرایدار ویلا که خبر وقوع این قتل را به مأموران اعلام کرده بود به آنان گفت: یک شب قبل صاحب ویلا و یکی از دوستانش به اینجا آمدند اما صبح وقتی به آنجا رفتم فهمیدم صاحب ویلا به قتل رسیده و دوستش هم از آنجا رفته است.
در جریان تحقیقات مأموران معلوم شد گوشی تلفن همراه، ساعت دیواری و دستگاه کامپیوتر خودروی 405 مقتول نیز سرقت شده است. هرچند در نگاه اول بهنظر میرسید این جنایت با انگیزه سرقت انجام شده اما ناپدید شدن دوست مقتول انگشت اتهام را به سوی وی نشانه میگرفت. در شرایطی که مأموران بهدنبال ردی از تنها مظنون پرونده بودند او با سرایدار تماس گرفت تا جویای حال دوستش شود. درست در همین لحظات بود که مأموران با کنترل تلفنی که او از آنجا تماس گرفته بود موفق شدند رد او را در یکی از تلفنهای عمومی بزنند و وی را دستگیر کنند.
با آغاز بازجوییها از متهم او به قتل دوستش اعتراف کرد و مدعی شد در دفاع از خودش دست به قتل زده است. او گفت: دوستم با همسرش اختلاف داشت و مدام برای من درد دل میکرد. آن شب هم با هم به ویلایش در رودهن رفتیم تا استراحت کنیم.چند ساعت گذشته بود که ناگهان مقتول به سویم آمد و فکر کردم که قصد بدی دارد. به همین دلیل با او درگیر شدم و چاقویی را که روی کرسی بود برداشتم و چند ضربه به وی زدم. در ادامه برای گمراه کردن پلیس و اینکه وانمود کنم یک سارق دوستم را کشته مقداری از وسایل مقتول را برداشتم و فرار کردم.
- در دادگاه
وقتی تحقیقات در دادسرا تکمیل و برای متهم کیفرخواست صادر شد، پرونده روی میز قضات دادگاه کیفری یک استان تهران قرار گرفت. در جلسه محاکمه که دیروز در شعبه دهم، به ریاست قاضی محمدباقر قربانزاده برگزار شد پس از آنکه اولیای دم مقتول خواستار قصاص قاتل فرزندشان شدند متهم در جایگاه ایستاد و قضات به تحقیق از وی پرداختند. او گفت: حرف تازهای برای گفتن ندارم و واقعیت همان چیزی است که از ابتدا گفتم. وی ادامه داد: من هیچ نقشهای برای قتل دوستم نداشتم و مجبور شدم دست به این کار بزنم. در حقیقت برای دفاع از خودم این کار را کردم.
- ماجرای یک جنایت قدیمی
بررسی سوابق متهم نشان میداد که او سالها قبل نیز به اتهام قتل بازداشت شده و حتی تا یک قدمی چوبه دار پیش رفته اما توانسته رضایت اولیای دم را جلب کند. وقتی قاضی درباره این جنایت قدیمی از متهم توضیح خواست او اینطور پاسخ داد: آن زمان خیلی جوان بودم و در یک درگیری خیابانی مرتکب قتل شدم. آن زمان قضات دادگاه من را به قصاص محکوم کردند و بعد از مدتها تلاش توانستم با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را جلب کنم اما 12سال در زندان بودم.
وی ادامه داد: وقتی بعد از 12سال از زندان آزاد شدم تصمیم گرفتم زندگی تازهای را آغاز کنم. این بار یک صافکاری راه انداختم و زندگی آرامی داشتم تا اینکه این حادثه اتفاق افتاد. من نمیخواستم به دوستم آسیبی بزنم اما او کاری کرد که عصبانی شدم و کنترلم را از دست دادم.بهدنبال دفاعیات متهم و وکیل مدافعش ختم جلسه اعلام شد و قضات دادگاه برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
نظر شما