یونس شکرخواه یا به عبارت بهتر دکتر یونس شکرخواه که استاد مسلم روزنامهنگاری است در گفتگوی مفصلی با خبر ورزشی به بایدها و نبایدها و اسیبها و آفتهای روزنامهنگاری اشاره کرده است. بدون هیچ مقدمهای این گفتگوی راهگشا را بخوانید:
- آیا خواندن روزنامه ورزشی هم جزو ساعت مطالعه محسوب میشود؟
هر چیزی که بخوانید جزو ساعات مطالعه قرار میگیرد؛ البته اینکه مطالعه شما موثر است برایتان یا نیست؛ امر دیگریست؛ یک ورزشکارحرفهای یا مسئول ورزشی نمیتواند بدون مطالعه منابع تخصصی از جمله نشریات مرتبط با تخصصش به حرفهایگرایی خودش از جنبه دادهها و دانش، خبرها و نظرها ادامه دهد
- از نظر شما این که بخشی از جامعه که بنا به دلایل اقتصادی یا فرهنگی و یا میزان تحصیلات کتاب نمیخوانند خواننده روزنامههای ورزشی هستند و سبد مطالعه آنها با مطالب روزنامههایی مثل خبرورزشی محسوب میشود، خوب است یا بد؟
به گمانم حرکت به سوی مطالعه عمقی همیشه از جایی شروع میشود این جا میتواند نشریاتی نظیر نشریه مورد بحث شما باشد. ببینید علی القاعده یک موزیسین یا نقاش نمیایند خبر ورزشی را به عنوان نشریه اول خود برگزینند؛ اما اینکه این موزیسین یا آن نقاش به ورزش به عنوان یک سرگرمی یا به دیگر زبان به مثابه مقولهای ثانویه نگاه میکنند؛ جرم نکردهاند که خواننده مثلا خبر ورزشی یا همشهری ورزشی و یا نشریه ورزشی دیگری باشند. من خودم با خواندن کتابهای جیبی پلیسی مایک هامر و میکی اسپیلین در دوران دبیرستان شروع کردم و به یک کتابخوان در سطح فعلی تبدیل شدم.
- خبر ورزشی طبق نظرسنجیهایی که انجام داده، در جامعه مخاطبان خود از دانش آموز و سیکل و زیر دیپلم دارد تا لیسانس و فوق لیسانس و حتی دکترای تخصصی... چگونه میتوان این طیف گسترده مخاطب را به سمت مطالعه بیشتر سوق داد؟
ببینید مگر نمونههایی مثل آقایان فردوسی پور؛ صدر و حاج رضایی و مزدک میرزایی و آقای خیابانی کم هستند؟ من میگویم کم نیستند، دکتر ذوالفقارنسب و صدها چهره دیگر آشنا و نا آشنای دیگر هم هستند که خواننده بالقوه خبر ورزشی و ژانرهای مشابه آن هستند. پس سطح مدارک و تحصیلات ملاک نیست؛ سطح و عمق دانش تخصصی که آنها دارند و شما باید به انها اضافه کنید ملاک است. این سطح و عمق همیشه بهدنبال تعمیق بیشتر است؛ هر جا پاسخ بیابد همانجا مینشیند و میگذارد منبع رسانهای مورد نظرش کوچینگ او را به دست بگیرد. پس پاسخ شما روشن است: باید در نشریاتی از این دست دموگرافی مخاطب را درست استخراج کرد و به طیف موجود در ان دموگرافی پاسخ داد؛ آیا شما میدانید چند درصد از مخاطبانتان به اسنوکر علاقهمند هستند و یا به هندبال؟ چند درصد نوجوان و چند درصد زنان هستند؟ اگر بله خب حالا باید به انها باید سرویس بدهید. اما سطح این سرویسها چگونه باید باشد؟ من روزگاری که اوایل انقلاب فرصت مغتنم سردبیری جمعی از فرهیختهترین افراد ورزشی نویس را در کیهان ورزشی داشتم تلاش کردم با آن همکاران برجسته و تکرار نشدنی چون شیبانی؛ خوانساری، زندی؛ افشار؛ فتحی؛ زمان آبادی ... و بزرگان رخت برکشیدهای چون هنریک تمرز؛ مهدی اسداللهی؛ بیژن روئین پور؛ داود غرانوش؛ جعفر محتشمی و ... و نامهای بزرگ دیگری که یادشان وقت میخواهد و تمجید و تقدیر با تشکیل جلسات پیاپی به طیفی از سطح مبانی تا سطوح پیشرفته در هر بخش از نشریه بپردازیم و به طیف مخاطبان پاسخ دهیم؛ ترجمههای آقای فتحی در زمانه خودش نوعی به روز رسانی ویژه بود.
- اگر میانگین خواندن هر روزنامه را یک ساعت در نظر بگیریم که قطعا خیلی بیشتر است، خبر ورزشی با توجه به صد هزار خوانندهاش، حداقل روزی ۱۰۰ هزار ساعت ایجاد مطالعه میکند ولی متاسفانه با وجود تمام سختیهایی که کار در روزنامه ورزشی دارد (۹۵ درصد مطالب هر روز خبرورزشی تولیدی و اختصاصی است) هنوز هم روزنامههای ورزشی جدی گرفته نمیشوند. چرا؟ چگونه میتوان نگاه مسئولان به روزنامههای ورزشی را تغییر داد؟
چه پرسش جذابی. دقیقا تمام سختیهایی را که کار در روزنامه ورزشی دارد میشناسم. اما میگویم شاید شما بتوانید به انها دیکته کنید که به چه فکر کنند؛ اما خیالتان را راحت کنم؛ نمیتوانید بگوئید چطور به موضوعات مورد نظر شما فکر کنند. این مساله درست همان مسالهای است که مغفول میماند. یادتان نرود لحن تند انتقادی دوای درد نیست؛ به سخره گرفتن درد را کاهش نمیدهد، تعریفهای عجیب و غریب هم ایضا. بگذارید مثلا وینفرد شفر خودش به مرور زمان خودش را تراش بزند؛ نه یکشبه از او رابین هود بسازید و نه یک شبه از تخت به زیرش بکشید. زبان دلسوزانه؛ زبان کاربردی؛ زبان ساده و تعهد به حقیقت و عدالت همیشه جواب داده است؛ همیشه هم جواب خواهد داد.
- شما به عنوان استاد این عرصه، به خبر ورزشی که حالا ۲۱ ساله شده و شش هزار شماره را پشت سر گذاشته، چه رویکردی را پیشنهاد میدهید؟ به نظر شما یک روزنامه ورزشی خوب باید چه نوع مطالبی تولید کند؟
استاد نیستم؛ همکلاسی هستیم. پیشنهاد من اتکا به روش مسالهگرایانه در خبر ورزشی است. مسائل را دستور کار قرار دهید و با خبر و نظر آن مساله را تعقیب کنید؛ تا به حل ان مساله نزدیک شویدو لطفا رهایش هم نکنید و پیگیر باشید. از خبر زدگی بپرهیزید. خبر بدهید؛ نه شبه خبر. خبرها را هم در خدمت فرایندهای حل مساله قرار دهید. واقعا چرا لیگ برتر هنوز حرفهای نشده؟ چرا بزرگترین باشگاههای ما زمین ندارند؟ چرا کیروشها تحمل نمیشوند؟ چرا ما روزنامه نگاران به انتخاب دورگهها برای تیم ملی نرسیدیم و کیروش رسید؟ چرا ما روزنامهنگاران در انتخاب چهرهها برای گفتگو هنوز فرق یک چهره را با یک فیلسوف درک نکردهایم؟ ایا نظام ستارهسازی دوای درد رسانههای ورزشی است؟ فرق نشریات ورزشی در این بازی استاری و سوپر استاری با نشریات سینمایی در چه چیزهایی باید باشد؟ میبینید؟ پرسش زیاد است؛ جواب به اینها میشود مسالهگرایی.
راستی یادم نرود؛ خبرهاتان را به سایت و به کانال خودتان بیشتر ارجاع دهید و به مخاطبانتان بیاموزید که خبرهایتان را بیشتر در این دو منبع قرارمیدهید؛ بگذارید خبر ورزشی جای بیشتری برای مسالهگرایی و پرداختن به فرایندها داشته باشد.
- در عصر رسانههای دیجیتالی، رسانههای کاغذی چگونه میتوانند به حیات خود ادامه بدهند؟ آفتها و آسیبهایی که در این عصر میبینند چیست و چه راهکاری برای ماندگاری بیشتری دارند؟
همیشه این نوع پرسشها از من میشود. من نیو مدیا تدریس میکنم لطفن باورم کنید. از زمانه دیجیتالی؛ آنلاین و سایبری نترسید. به عبارت بهتر دارم میگویم از محملها نترسید؛ به فکر محمولهها باشید. محصول خوب را میبرند؛ چه در پاکتهای قهوهای قدیمی میوهها، چه در جعبه؛ چه با سفارش آنلاین. باید خواسته شوید؛ اگر شما را خواستند و شما در اینترنت نبودید میایند پشت در ساختمان خبر ورزشی صف میکشند.
نظر شما