همشهری آنلاین - کمیل قاسمی، شاعر: دیوار اتاق همینگوی عنوان مجموعه شعری از سجاد بهارلو است که در این یادداشت مورد بررسی قرار گرفته است.

مجموعه شعر دیوار اتاق همینگوی

نوشتن درباره شعر امروز ، نوشتن درباره چیزی است که یا هنوز نوشته نشده است یا آنکه در کشوی میزها دارد خاک می خورد تا زمان خاک برداری برسد .با آگاهی ازاین مهم برای رفاقت و برای آگاهی به سراغ دفتر مشق شعر سجاد بهارلو، رفیق شفیقم رفتم .

دیوار اتاق همینگوی در 78 صفحه از سوی نشر آنیما وارد بازار شده است .
نام همینگوی مثل کله گوزنی از جلد بیرون زده ، این نام مرا بیشتر به سوی کتاب داستان می‌برد تا کتاب شعر . باری هر چه گشتم و گشتم پایین تنه‌ای از همینگوی در کتاب نجستم و دانستم آنچه برای این شکارچی جوان مهم بوده نام همینگوی است که به صورت تزئینی مثل کله گوزن از جلد بیرون بزند .در ابتدای کتاب نیز سخنی از میخائیل باختین به چشم می‌خورد ( اثر ادبی شکلی از گفتمان اجتماعی است ، به گونه‌ای که در مقابل تک تک پدیده‌های اجتماعی ، واکنش نشان می‌دهد و از آن تاثیر می‌پذیرد.)

حساسیت شاعر نسبت به اجتماع ، سیاست و تاریخ در کتاب مشهود است و آنچه به صورت خلاصه از باختین آورده را درک کرده‌است ، برای نمونه در شعر شماره 2 :
درد را / برای تو گذاشته‌ام / با همان دست که پدرم / تاول‌هایش را برای برادرم / و سرزمینی / که مادرم را در تنش کاشته است / جنگ را بردوش من می‌گذارد و می گذارد گل نارنجک / در مشت سربازی آن سوی مرزها شکوفه کند / و من که دست جدا شده‌ای هستم / برای ماندن / به بازوی سرباز دشمن / پیوند می‌خورم /
این شعر از جمله شعرهایی‌ست که ایده محور است و شاعر با درک درست، ایده را در انتهای شعر به مخاطب نشان می‌دهد .
شعر شماره 1 نیز با حساسیت شاعر نسبت به جامعه و تاریخ نمایان است و درمیانه شعر بروز پیدا می‌کند : ( و احتمال می‌دهم / تعداد زنانی که با این قطار می‌روند / نسبت مستقیمی دارد / با تعداد جنازه سربازانی /که داوطلبانه بر می‌گردند )
به شعر شماره  32 نیز نگاهی بیاندازیم ، سخنم صادق می‌شود : ( ما شکل‌های غم‌انگیزی داشتیم / و هر چقدر که خود را به آن راه می‌زدیم / آینه ها از راه دیگری می‌رسیدند) ... تا آنجا که باز هم پای جنگ در میان می‌آید .
یادمان باشد که باختین بر این مطلب که متون چگونه منافع اجتماعی و طبقاتی را منعکس می‌کنند تاکید نمی ورزید ، بلکه بیشتر به این که زبان چگونه قدرت را از هم می گسلد و صدا‌های دیگر را آزاد می‌کند توجه نشان می‌داد .
در کتاب دیوار اتاق همینگوی شاعر با جامعه بیگانه نیست ، دردی تاریخی با شاعر هست و آنچنان که مشخص است کلنجار شاعر بیشتر با زبان است تا محتوا و این را به فال نیک می‌گیرم . اما زبانی که در دهه هشتاد متداول بود ، این زبانی که سجاد بهارلو در شعرش استفاده می‌کند اتفاق تازه ای نیست . فرم و محتوا از پیش آماده است برای شاعر . جنگ / زن / و دیگر موضوعات ... تقریبا در تمام شعرهای این روزگار دیده می‌شود .
دایره ی لغات سجاد بهارلو فراتر از دایره ی لغات شاعران دیگر نیست . حال کمی جزئی تر به شعرها نگاه کنیم . دقت کنید ، در تعدادی از شعرها در پایان بندی با کلمه ی (حالا ) روبرو می شویم که شعر را به سرعت به سمت نتیجه گیری می برد ، نام می بریم : شعرهای 12/19/20/22/30/40 و شعرهای دیگر هم با همین روش به سرعت به سمت پایان‌بندی روانه می‌شوند . برای نمونه :
حالا اگر هنوز / مکه را دوست داری / فکری به حال پاهای دست خورده ات نکن /
نمونه ای دیگر : و حالا سال هاست کودکی که شبیه من نیست / با طنابی که به گردنم انداخته / میان سطر‌هایم تاب می‌خورد
شعرهایی هم هستند که می خواهند ضربه آخر را با جملات قصار تمام کنند . مثلا : پرنده ای که از ارتفاع می‌ترسد / مرگ با گلوله را / به سقوط از بلندی ترجیح داده‌است  
( شعر 26 ) ستاره را که از هر جهت نگاهش کنی ستاره است !
گاهی با چنین سطرهایی روبرو می‌شویم :( شعر 8 ) شبیه کودکی که منتظر است /دوچرخه سرخابی / از تخم مرغ شانسی بیرون بیاید !
( شعر 11 ) و برای من / سقوط / حرکتی‌ست / که میان این چند طبقه /پرنده ها را سرگرم می‌کند /
( شعر 13 ) قرار نبود که روی این چهار پایه بنشینم / و به پارگی طنابی فکر کنم / که قرار بود وزن‌ام را تحمل کند ! /
تقریبا در تمام شعرها با چنین پایان‌بندی‌هایی روبه رو می‌شویم . هر چند سطرهایی دلنشین هستند اما شعر را در سطح نقل و قولی ساده نگاه می‌دارند چرا که شاعر در خوانش خواننده دست می‌برد .
شاعر خود را پس از آفرینش اولین خواننده نمی‌بیند ، چیزی برای کشف باقی نمی‌گذارد .
اما نکته جالبی در این کتاب هست ، بالای بعضی از شعرها نوشته‌هایی دیده می‌شود که بیشتر شعر هستند . شاعر انگار در این سطر ها بیشتر شاعرانگی از خود نشان داده‌است .
بالای شعر 3 : به مادرم و خرده‌هایی که بر دهانم گرفت تا آدم شد .
بالای شعر 4 : و هر قدر که رفتنت را به روز می‌کنم تنت به شب می‌آید .
بالای شعر 18 : شخصیت‌هایی که به خواب هایم نشت کرده اند

برخورد زبانی شاعر در این چند سطر نشان دهنده  آنست که شاعر زبان تازه ای را دارد مزمزه می‌کند اما متن شعرها زبان عرف را بر زبانی که درست‌تر است ترجیح داده و یا در جدال شک و ایمان گیر کرده‌است .

آنچه به عنوان نقدر بر کتاب " دیوار اتاق همینگوی " از من سرزده است جستاری تجربی است که درهمین زمانه بسیاری این نقدها را حسن شعر می پندارند . اما باید از خود پرسید که برای چه هنوز كه عمری از این گونه شعر‌ها نگذشته است،تمامی شگردهایش لو رفته است ؟ با ادامه  روند شاعر برای جذب مخاطب بیشتر خود را تا سطح یک خواننده ساده پایین می آورد.

کد خبر 412382

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha