فلسفه از تلاشهای عملی سقراط حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد آغاز شده و با رهیافتهای علمی شاگردش افلاطون و شاگرد او ارسطو رسما متولد شده است. به این ترتیب فیلسوف در معنای اسم فاعلی که فلسفه میورزد، اعتباری عام پیدا کرده است.
در معنای لغوی واژه فلسفه شکل معرب واژهٔ یونانی فیلوسوفیا (philosophia) به معنای خرددوستی است و گفته میشود این واژه را نخستین بار فیثاغورس فیلسوف ریاضیدان دوران باستان بهکار بردهاست.
اینکه فلسفه چیست خود سوالی است که بسیاری از فیلسوفان با نگارش کتابها و مقالات گوناگون درپی پاسخگویی به آن بودهاند و البته از همین رو نیز پاسخهایی بسیار و گاه متفاوت به آن دادهاند. از منظر روششناختی فلسفه به عنوان دانشی که سعی دارد با روش برهان و استدلال عقلی به احکام یقینی دست پیدا کند شناخته میشود اما به لحاظ موضوع اگر فلسفه را چنان که فیلسوفان یونان و به تبیعت از ایشان فیلسوفان مسلمان به آن توجه داشتهاند در نظر بگیریم. دانشی است که موجود از آن حیث که وجود دارد موضوع مورد مطالعه آن است. تعریفی که ارسطو بر آن صحه میگذارد و افلاطون باور داشت آنکه فلسفه میورزد به خدایان شبیه میشود. از همین رو از روزگاران گذشته فلسفه را مادر و اشرف علوم و معرفتهای بشری میدانستهاند.
به طور کلی دانش فلسفه در شاخههای متافیزیک، منطق، اخلاق، فلسفه دین، اندیشه سیاسی، زیبایی شناسی و معرفت شناسی گسترش پیدا کرده است. از پس این شاخههای تنومند درخت فلسفه، فلسفه های مصاف سر برآورده است.
فلسفههای مضاف به شاخههایی از فلسفه گفته میشود که یک حوزه یا پدیده خاص را بهطور تخصصی از دیدگاه فلسفی مورد مطالعه قرار میدهند. از جمله فلسفههای خاص میتوان به فلسفهٔ کنش، زیستشناسی، شیمی، آموزش، اقتصاد، مهندسی، زیستبوم، فیلم، جغرافیا، اطلاعات، بهداشت، تاریخ، طبیعت انسان، شادی، زبان، سینما، حقوق، ادبیات، ریاضیات، ذهن، موسیقی، فرهنگ، فلسفه، فیزیک، روانشناسی، علم، جامعهشناسی، فناوری، جنگ و جنسیت اشاره کرد.
برای آشنایی با اصطلاحات، مفاهیم و شخصیتهای این حوزه از معرفت و دانش بشری میتوانید به برچسب زیر مراجعه کنید:
نظر شما