لازم نیست بگوییم که دغدغه ما بهعنوان کسانی که ناظر و اعلامکننده پیشرفتهای علمی کشور هستیم و خیلی از کسانی که دستی بر آتش روند فعالیتهای علمی کشور دارند، تنها و تنها رسیدن به جایگاهی درخور توجه علمی، برای ملت و مملکتی است که روزگاری دور، بنیانگذار و پیشرو خیلی از فعالیتهای علمی (به هر مفهومی) بودهاست.
دراین میان، برای دانشمندان و پژوهشگران کشور، بسیار مایه مباهات است که مقام معظم رهبری، در بسیاری از مجامع وسخنرانیها و دستورات راهبردی، سخن از لزوم «علممحور بودن» همه فعالیتهای کشور دارد.
بدون شک، تنظیم سند چشمانداز 20 ساله کشور، بدون این نگاه کلان و ساعتها مطالعه متخصصان و برنامهریزان کشور، حاصل نمیشد.
اما حالا که چنین سند علممحوری تنظیمشده و همه متفقالقول برای رسیدن به اهداف آن تلاش میکنند، گاهی سخنانی از سوی برنامهریزان علمی کشور شنیدهمیشود که شاید بهنوعی (و البته ندانسته) نادیده گرفتن این اهداف بلند محسوب میشود.
این که علم و پیشرفت علمی را مساوی با تعداد و نسبت مقالات چاپشده علمی (و نه حتی ارزش مقالات و ارجاعات آنها) میگیرند، سوء تفاهمی است که گویا کسی هم علاقه ندارد به آن توجه کند.
از اشخاصی مانند وزیر محترم علوم که توسط رئیسجمهوری بهعنوان ریاضیدان برجستهای معرفی شدهاند، بعید است که از روند پژوهش علمی بیخبر بوده و بگوید که مثلا با افزایش تعداد مقالات ما در 5 سال آینده، اهداف سند چشمانداز را 5 ساله تأمین میکنیم!
چند هفته پیش، در سؤالاتی از وزیر محترم خواستیم که معیارهای چنین شاخصی را برایمان مطرح کنند. اما کاش تنها این بود.
تقریبا هر هفته، یکی از متولیان پژوهش در کشور، سخنانی ایراد میکند که تنها کاربرد آن نشاندن لبخند برلبان پژوهشگران و دستاندرکاران علمی کشور است.
هشتم دیماه، خبرگزاری ایسنا، سخنان آقای دکتر جعفر مهراد، رئیس مرکز منطقهای اطلاعرسانی علوم و فناوری را با این تیتر منتشر کردهاست: « با اجراییشدن تفاهمنامهISC وISI ه18سال از چشمانداز جلوتر خواهیم بود!» آن چیزی که ما در نگاه اول از این تیتر میفهمیم این است که قرار است که یک امضایی روی یک تکه کاغذ بشود (امضای تفاهمنامه) و بعد ما تبدیل شویم به قطب علم و دانش و پیشرفت فناوری در منطقه!
حالا سؤال ما این است: لابد بهاین خاطر که کار با امضای یک تفاهمنامه حل میشود است که روزبهروز بودجه پژوهش در کشور کم میشود، نه؟ افسوس بر همه دولتمردان گذشته کشورمان و افسوس بر همه برنامهریزان و سیاستگذاران دنیا که سالیان سال است این همه بودجه را ریختهاند توی گلوی دانشمندان و پژوهشگران درحالیکه متولیان پژوهش در ایران، در 2سال اخیر، با یک امضا به همه آن اهداف رسیدهاند!
حالا اگر میخواهید از مکانیزم تأثیرگذاری این یک امضا در پیشرفت کشور و رسیدن به اهداف سند چشمانداز باخبر شوید، بقیه سخنان ایشان را به نقل از ایسنا، بخوانید: «دکتر جعفر مهراد که در نهمین نشست شورایعالی اتحادیه دانشگاهها و مراکز پژوهشی جنوب کشور در اهواز سخن میگفت، اظهار داشت: با اجرایی شدن این تفاهمنامه، سهم تولید علم ایران در جهان، 8 هزار مقاله کنونی نخواهد بود و مطابق استانداردهای ISI با در نظر گرفتن مجموع مقالات منتشره به 2 زبان فارسی و انگلیسی بالاتر از ترکیه قرار خواهیم گرفت. به این ترتیب برای تحقق جایگاهی که برای ایران 1404 هدف گذاری شده تا در منطقه، مقام نخست علمی را داشته باشد 18 سال، پیش خواهیم بود.»
میبینید، باز هم همان آمار تعداد مقالات منتشره، بدون درنظرگرفتن اهمیت، ارجاعات، کاربردیبودن برای صنعت کشور وحتی کاربردی بودن برای بقیه دنیا! یک سؤال: اگر ترکیه هم این تفاهمنامه را امضا کند و مقالات ترکی را هم حسابکند، باز از ترکیه عقب نمیافتیم؟ عربها چطور؟
یک سؤال غیرممکن دیگر: اگر یک روز مثلا مصر، سوریه، عربستان و اردن، بخواهند یک کشور متحد تشکیل بدهند (فرض محال که محال نیست!) آنوقت این کشور متحده برآیند تعداد مقالاتش از ما بیشتر میشود نه؟ آن وقت ما تبدیل به یک کشور عقب افتاده میشویم؟
شاید کشوری مثل لیختناشتاین و لوکزامبورگ، همین الان هم تعداد مقالات منتشرشده علمیشان از ما کمتر باشد، اما چه کسی و با چه شاخص پذیرفتهشده جهانی میخواهد ادعا کند که ایران از این کشورها پیشرفتهتر است؟
معیار پیشرفت علمی کشور اصلا شاخصهای نردهای (اسکالر) نیست که برآیند آنها، برابر جمع جبری آنها بشود. آن چه در نگاه اول بهنظر میرسد این است که پیشرفته بودن حداقل از لحاظ علمی آنقدر جوانب گستردهای دارد که باید حداقل نگاهی برداری به آن کرد. در این نگاه، البته، تعداد مقالات منتشرشده، نقش بازی میکند اما این نقش آنقدر مهم و حیاتی نیست که مثلا تأثیرگذاری یک پژوهش در زندگی روزمره مردم مثلا در مبحثی مثل بهینهسازی مصرف انرژی، حیاتی است.
مهمتر از دغدغه ما که سنجش اهمیت مقالات با استفاده از شاخصهایی مثل ارجاعات دیگران است، تدوین شاخصهایی برای تبدیلشدن یک پژوهش به ابزاری برای تولید ارزش افزوده و تأثیرگذاری آن در صنعت است و این متأسفانه همان حلقه مفقودهایاست که متولیان کنونی پژوهش در کشور آن را فراموش کردهاند.
دکتر مهراد دراینباره در همان سخنرانی گفته: «در آییننامه ارتقای اعضا هیات علمی دانشگاههای کشور آمده است که ارتقای اعضای هیات علمی از این پس در ارتباط با تولیدات و فعالیتهای علمی داخل کشور بر مبنای ISC و نمایههای معتبر بینالمللی و سایر مقالاتی که اعضای هیات علمی در خارج از کشور چاپ میکنند خواهد بود؛ بنابراین خدمات نمایهسازی در رشتههای مختلف برای کنترل انتشارات آن رشتهها، مبنای ارزیابی فعالیتهای علمی اعضای هیات علمی در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی قرار خواهد گرفت.»
یعنی اگر استاد دانشگاه با دانشجویانش یک کار پژوهشی (حتی با مهندسی معکوس) انجام دادند که منجر به تولید ارزش افزوده کلانی در یک بخش از صنعت شد، چنین خدمتی بهتنهایی باعث ارتقای یک عضو هیات علمی دانشگاه نمیشود.
بهنظر میرسد تا زمانی که چنین دیدگاهی در کشور حاکم است، رسیدن به اهداف سندچشمانداز 20 سال که چه عرض کنم، 200 سال هم بیشتر طول میکشد.