این سریال مانند سایر سریالهای کرهای مثل جواهری در قصر و امپراطور دریا، به طرح مضامین ساده و انسانی در قالب داستانهایی روان، پرداخته است و بهرغم آن 2 مجموعه دیگر که داستانهایی را در زمان گذشته روایت میکردند این سریال داستان زندگی انسانهای امروزی است.
سریال انسان خوب در قالب مجموعهای شخصیت محور، زندگی و کار تعدادی از مأموران پلیس را به تصویر میکشد. شخصیتهای اصلی مجموعه ، فرمانده پارک و نامزد او سون جونگاند و رابطه بین این دو و آنچه در گذشته و کودکی فرمانده پارک گذشته است ماجرای محوری سریال را ساخته است، ماجرایی عاطفی و پر از کشمکشهای انسانی که به خاطر سادگی و ملموس بودن عواطف انسانی در روابط شخصیتها، کاملا باور پذیر است داستان بین این کاراکترها گاه به مثلث عشقی نزدیک میشود، فرمانده پارک و تبیونگ هردو به سون جونگ علاقه دارند و در این کنش و واکنش هاست که هر دو برای رسیدن به او دست به فداکاریهای مختلفی میزنند.
هر بخش سریال علاوه بر این که داستانی جداگانه را دستمایه کار قرار داده به ماجرای محوری سریال نیز در کنار آن میپردازد. شخصیت اصلی سریال فرمانده پارک فردی جدی است و نامزد او هم مطابق مولفههای زنان شرق آسیا که نقشی مثبت را ایفا میکنند زنی آرام ، صبور و مهربان است.
جذابیت سریالهایی از این دست، بهرغم سادگی و تکراری بودن موضوع شان و پرهیز از فضای اکشن و خون و خونریزی در یک سریال پلیسی، سادگی روابط و ذهنیت آدمهای داستان است که باعث همذات پنداری مخاطب با آنها شده و به راحتی با آنها ارتباط برقرار میکند. از سویی اغلب مخاطبان دلشان میخواهد قهرمانان قصه آنها پایانی خوش داشته باشند و بر این مصداق این مجموعه با ساختار ملودراماتیک و پایان خوش ماجراهای خود میتواند بدون سعی و تلاش ویژه، جایگاه خوبی نزد مخاطب ایرانی داشته باشد.
اما نکتهای که هنگام تماشای سریال، گاه بیننده را آزار میدهد حذف و تعدیلهای گاه به جا و اغلب نا به جایی است که در پخش آن صورت گرفته و روند وقایع آن را مختل کرده و به بدنه اصلی روایت لطمه زیادی وارد کرده است.حتی اگر سریال را بهطور مرتب دنبال کنید به سختی میتوانید ماجراهایی که در توضیح خلاصه سریال در سایتهای سیما آمده است را پشت سر هم ردیف کرده و حدس بزنید، چرا که اتفاقاتی که در گذشته افسر پلیس و فرمانده پارک اتفاق افتاده به شکل فلاش بکهای ظریفی در دل روایات فرعی و اصلی گنجانده شدهاند و حذف هر کدام از صحنهها به هر دلیلی به منطق روایت اصلی ضربه خواهد زد.
بهعنوان مثال در قسمتی که افسر پلیس زن به نام «شین جی» (که به تب یونگ علاقهمند است) درگیر دستگیری مردی میشود که در گذشته و پیش از این که پلیس شود او را مورد آزار و اذیت قرار داده است، ماجرا جور دیگری تفسیر میشود و حذف بخشهایی از دیالوگها و داستان سبب میشود انگیزه قوی شین جی برای پلیس شدن (که آزار دیدن از مردی در دوران نوجوانی است ) نادیده گرفته شود. شین جی پس از آن حادثه به جای تسلیم به افسردگی و وضعیت دردناکش با انگیزه انتقام و ایستادگی در برابر چنین وقایعی تصمیم به پلیس شدن گرفته است و این انگیزه به روشنی کارکردی قابل باور در اتخاذ چنین تصمیمی دارد که با دستکاری و حذف آن مخدوش میشود.
این سریال که در 16 قسمت 45 دقیقهای تهیه شده، گاه از فضای ملودراماتیک به حال و هوای طنز نزدیک میشود، هرچند مثل سایر سریالهای کرهای رفتارهای گاه کودکانه بازیگران شاید سبب تعجب مخاطب شود اما در مجموع سریالی آرام و سرگرمکننده است.