به طوری که تنها 2 فیلم به طور مستقیم به حوادث و حواشی کربلا پرداختهاند که در میانشان یکی داستانش قبل از وقوع عاشورای حسینی میگذرد.
داستان «سفیر» ساخته فریبرز صالح در صدر اسلام میگذرد. در «سفیر»ماجرای قیس ابن مسهرصیداوی نماینده امام حسین به کوفه، دستمایه قرار گرفته است. به نظر میرسد که فریبرز صالح در ساخت «سفیر» آثار تاریخی هالیوود در دهههای 50 و 60 میلادی را مدنظر قرار داده است؛ این نوعی تلاش برای رسیدن به سینمای تاریخی که در سالهای بعد پی گرفته نشد آن هم درحالی که «سفیر» در زمان خود فیلم خوشساختی به شمار میآمد.
در سالهایی که هنوز سینما جایگاه تثبیت شدهای نداشت، «سفیر» از معدود فیلمهای زمان خود است که لااقل غلط گرامری ندارد. «سفیر» گرچه در سینما رهرویی نیافت ولی از دهه 70 ، تلویزیون سریالهای تاریخی – مذهبی زیادی را تولید کرد که به نوعی متاثر از این ساخته فریبرز صالح به نظر میرسیدند.
در همان سالها بود که فیلمنامه «روز واقعه» نوشته شد و بعد از یک تلاش ناکام برای ساختش که در اوایل فیلمبرداری نیمهکاره رها شد، شهرام اسدی بار دیگر آن را با عواملی دیگر جلوی دوربین برد.
«روز واقعه» که از آن به عنوان بهترین فیلم دینی سینمای ایران نام برده میشود، مستقیما ماجرای عاشورا را دستمایه قرار داده است. ماجرای عبدالله ،جوانی نصرانی که تازه اسلام آورده و در جریان عروسی خود با راحله دختر زید، ندایی میشنود که او را به یاری فرامیخواند. عبدالله به دنبال این ندا بیابان به بیابان و واحه به واحه تا کربلا میتازد و سرانجام وقتی به آنجا میرسد که عصر روز عاشوراست؛زمانی که عبدالله حقیقت را به زنجیر... پاره به خاک و بر سر نیزه میبیند.
تم جستوجو یکی از عناصر اصلی داستانگویی کلاسیک است که «روز واقعه» به زیبایی از آن بهرهمند شده است.جنس دیالوگنویسی که در آن جملات قصار کارکردی درست یافتهاند و شکل نگاه متفاوت، هنرمندانه و تاثیرگذار به ماجرای عاشورا، «روز واقعه» را به اثری تبدیل کرده که زیباییترین تجلی ماجرای عاشورا بر پرده نقرهای است.
دراین سالها صحبت از ساخت پروژههای عظیمی درباره ماجرای عاشورا به میان آمده که تاکنون هیچ کدام جلوی دوربین نرفتهاند. در میان اینها «روز رستاخیز» گویا قرار است در سال 87 جلوی دوربین برود. این فیلم که توسط احمدرضا درویش ساخته خواهد شد قرار است پروژهای عظیم باشد. سالهای پیش زندهیاد رسول ملاقلیپور هم قصد داشت ماجرای امام حسین(ع) و روز عاشورا را به تصویر بکشد که به دلایلی متعدد، این اتفاق نیفتاد.
ملاقلی پور در فیلمی که در آستانه تولیدش در گذشت هم گوشهچشمی به عاشورای حسینی داشت. «عصر روز دهم» که حالا قرار است توسط مجتبی راعی ساخته شود، ماجرای مردی است که در جستوجوی خانوادهاش که سالها پیش آنها را در عراق گم کرده راهی کربلا میشود.
ملاقلیپور سالها پیش در «پرواز در شب» کوشید تا میان دفاع مقدس و کربلای حسینی پیوند برقرار کند. جایی که مهدی نریمان فرمانده گردان کمیل، همچون سقای تشنه لب، میکوشد تا برای سربازان تشنهاش آب بیاورد و آن فصل معروف رجزخوانی نریمان در دل شب، نوعی استفاده هنرمندانه از ماجرای عاشورای حسینی را نمایان میکرد.این حرکت ملاقلیپور، زمینهای شد تا برخی دیگر از سینماگران جبهه و جنگ نیز به پیوند میان دفاع مقدس و نهضت امام حسین(ع) در آثارشان بپردازند.
نمونه مثالیاش «مهاجر» ساخته ابراهیم حاتمیکیاست که در فصل نهایی شهادت اسد را با تصویر آتش زدن خیمهها(به مثابه تمثالی از ماجرای کربلا) پیوند میزند. در نماهای بعد استفاده از صدای سم اسبها، تصویری از یک اسب سفید و نیهایی که میسوزند، باز قرار است با تاکید فیلمساز چنین کارکردی را داشته باشند.
ملاقلیپور در 2 فیلم «افق» و «پناهنده» از صحنههای عزاداری برای امام حسین(ع) فصلهای جذابی خلق میکند که در هر 2 به بهترین سکانسهای فیلمها بدل شدهاند.
در «شب دهم» جمال شورجه با روایت داستانی در حاشیه جنگ، به واکاوی ماجرای یکی از شب های محرم در سالهای قبل از انقلاب میپردازد. عزیز که در شب دهم پس از درگیری میان عزاداران و ماموران ارتش از مهلکه گریخته در سالهای بعد احساس عذاب وجدان دارد.
او برای منصرف کردن فرزند نوجوانش از حضور در جنگ، به جبهه میرود و در آنجا در پی یک انفجار دچار موجگرفتگی شده و سپس دچار تحول میشود.
جدای از سینمای دفاع مقدس، جلوههای باورهای عاشورایی را میتوان در فیلمهایی چون «به خاطر هانیه» (کیومرث پوراحمد، 1373) «بال های سپید» (ناصر و مهدی هاشمی، 1377) «راهطی شده» (عباس رافعی، 1384) و «مصائب دوشیزه» (مسعود اطیابی، 1385) مشاهده کرد.
در میان این فیلمها «به خاطر هانیه» با بیان تلویحی و پرداخت هنرمندانهای که پوراحمد اتخاذ کرده، نمونه تاثیرگذارتری به نظر میرسد. نذری که پسر نوجوان با سماجت و با وجود تمام موانعی که بر سر راهش قرار دارد، انجام میدهد و با دمام زدن در شب عاشورا تا صبح، شفای هانیه را طلب میکند، در واقع تجربه یک مراسم آیینی– مذهبی اهالی جنوب در ایام محرم، به زبان سینماست.
در «بالهای سپید» نیز مراسم تعزیه دستمایه قرار گرفته است. منتها پرداخت ضعف تکنیکی مانع از تبلور درست دستمایه شده است.«راهطی شده» نیز با موضوعی درباره تعزیه، درست مثل «بالهای سپید» دچار کمبود مصالح داستانی است، هر چند به نسبت فیلم بهتری به شمار میآید. نشانههای آیینهای عاشورایی را میتوان در فیلمهای دیگری نیز جستوجو کرد که شاید بهترینشان «نیاز» داوود نژاد باشد. در جایی از فیلم علی نوجوان، وقتی برای گرفتن حق خود پا پیش میگذارد و با مخالفت مادرش مواجه میشود، جملهای از امام حسین(ع) بامضمون ایستادگی در برابر ظالم را نقل میکند و در انتهای فیلم که علی فداکارانه از حقاش به نفع کسی که از او نیازمندتر است میگذرد، او را در یک کارگاه علمسازی میبینیم که ارجاع هوشمندانهای از سوی فیلمساز است.
ارجاعی که به واسطه اینکه با تاکید کارگردان همراه نشده، عمق و تاثیرگذاری افزونتری یافته است. ارجاع به قیام عاشورا را میتوان در فیلمهای دیگری نیز سراغ گرفت، منتها در اغلب موارد فیلمساز نتوانسته بدون توسل به شعار و با زبان سینما، آیینهای عاشورایی و تاثیراث باورهای حسینی را به تصویر بکشد. اینگونه است که کارنامه سینمای ایران در زمینه پرداختن به عاشورا پربار به نظر نمیرسد و هنوز ماییم و یک «روز واقعه».