تازه اول ذیقعده بود، در پی آن بودیم که برای میلاد امام رضا(ع) با استاد گفتوگویی داشته باشیم. به منزلشان زنگ زدیم. خودشان با آن صدای خسته از کسالت گوشی را برداشتند و جواب دادند. بعد از سلام و احوالپرسی بیمقدمه اضافی، تنها برگ برندهمان را روکردیم :«استاد درباره امام رضا(ع) میخواهیم با شما گفتوگویی داشته باشیم».
نام حضرت ثامن(ع) انگار جوابی جز جواب قبول بر زبان ایشان نمیتوانست بگذارد. به خانه استاد واقع در امیرآباد رفتیم.استاد قبل از هر حرفی وقتی دید دستمان دکمه قرمز ضبط را فشار میدهد، اینگونه گفت؛ بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین.
میلاد مبارک حضرت ثامنالحجج را بر همه شیعیان آن حضرت تبریک میگویم و از خداوند متعال عاجزانه درخواست میکنم لطف و رحمت خود را بر سر این مردم که افتخار تشیع را دارند مستدام بدارد... .
چشمان استاد مثل دلش انگار هنوز در 30سالگیاش در نجف مانده بود... .
2 –« پس از50 سال، پژوهشی تازه پیرامون قیام امام حسین(ع)» را سال 58 انتشارات امیرکبیر درآورد. کتاب از همان روزها برگ زر شد. زبان شیوا و تحقیق بلیغ استاد زبانزد خیلی از اهالی قلم شده بود.
کتابی پژوهشی درباره قیام عاشورا ، که جوانی 33 ساله که 5 سالی میشد از نجف آمده بود، آنرا نوشته.تحقیق و نگارش کتاب سال 1330 تمام شده بود اما سال 58 اولین چاپ آن منتشر شد.
نگاه جامعهشناسانه تاریخیای که دکتر شهیدی در این کتاب به قیام امام حسین(ع) داشت بسیار خواندنی و قابل تأمل بود.با اینکه پیشتر از این، دکتر کتاب (فتنه الکبری) طه حسین را ترجمه کرده بود و کتابهای «شیرزن کربلا» و «زندگانی علی بن حسین(ع)» را نوشته بود اما نگاه تازه او در این کتاب که روایت تاریخ 50 ساله اول اسلام تا واقعه عاشورا را درپی داشت، از موشکافی و دقت نظر ادیبی تاریخدان و تاریخپژوه حکایت داشت.
کتاب طی این سالها به زبانهای انگلیسی، عربی، ترکی استانبولی و آذربایجانی، ژاپنی و اردو ترجمه شده و سی و چند بار هم تا به حال تجدید چاپ شد. کتاب را با نوجوانی مشتاقمان مرور میکنیم؛سال 1376 چاپ بیستم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی: انگار صدای گرم استاد است که در کلاسهای دانشگاه تهران میپیچد.
«سرانجام آنچه نباید بشود، شد. یا آنچه نباید روی میداد آغاز شد. صحنهای پدید آمد که قرآن در نیم قرن پیش از آن خبر داده بود...این مردم پس از 50 سال به خوی دیرین خود برگشتند؛ به زندگی جاهلیت... . 50 سال قرآن و حدیث و سیرت بزرگان صحابه و رفتار مسلمانان راستین در مدت چند ساعت به یکسو نهاده شد... .»
3– این اواخر پلههای دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران تا طبقه چهارم که گروه ادبیات فارسی بود برای گامهای نحیف استاد زیاد میآمد.بچههای دانشجوی دکتری، بعضی غنیمت شمردن دم استاد را به جان پاس میداشتند و زعفرانیه، ایستگاه پسیان، بنیاد لغتنامه دهخدا، کلاس درس شده بود، اما سال 86 سال خبرهای خوبی از استاد نبود... . کتابهایی از استاد که همینطور خریده میشدند و خوانده میشدند و تجدید چاپ میشدند هم خبرهای خوبی از حال استاد نداشتند....
4 – تمام شدن «شرح مثنوی شریف» استادش فروزانفر آرزویی بود که استاد پیشترها به فرجامش رسانیده بود. اما امان از دست این بیمارستانهای... .
5 – فقط 5 روز دیگر تا هزار و سیصد و شصت و هشتمین عاشورای حسینی مانده بود که استاد نزدیک صلاه ظهر خداحافظی کرد. به قول خودش سرانجام آنچه نباید میشد، شد.
6– حسین منزوی در غزلی برای امام حسین(ع) بیتی اینگونه دارد؛
حد تو رثا نیست عزای تو حماسه است
ای کاسته از شأن تو این معرکهگیران
دکتر سیدجعفر شهیدی جدای از نسبت داشتن با خاندان ولایت، مهر ارادت به ایشان را نیز بر جبین داشت.حیفمان میآید در سوگ او نیز این بیت را زمزمه نکنیم، اما نمیخواهیم معرکهگیر این روزهای او باشیم. میدانیم که او هم دوست دارد این بیت تنها برای جدش زمزمه شود.