ضلع جنوبشرقی تقاطع لالهزار و منوچهری، خانه دونبش کنت به چشم میخورد که روزگاری برای خود برو بیایی داشت و حالا شیشههای فروریختهاش راه را برای عبور و مرور کبوترها باز کرده است. کاسبان خیابان لالهزار چهارراه کنت را خوب میشناسند و میدانند خانه متروکه سر چهارراه، روزگاری خانه فردی فرانسوی بوده.
اما جزئیات بیشتری در مورد رئیس نظمیه تهران در دوره قاجار نمیدانند. خانه حالا به انباری برای نگهداری از لوسترها و کالاهای مغازههای الکتریکی تبدیل شده است و ظاهر پرزرق و برق مغازههای طبقه همکف هیچ شباهت و تناسبی با 2طبقه دیگر ساختمان ندارد.
چهارراه کنت یکی از پر ترددترین چهارراههای محدوده لالهزار است که یک سوی آن را مغازههای فروش لوازم الکتریکی با رولهای بزرگ کابل اشغال کردهاند، یک سمت آن را چمدانفروشیهای خیابان منوچهری و عتیقهفروشیها، سوی دیگری از چهارراه هم قلمرو لوسترفروشیهای لالهزار است. صدای عبور موتورسیکلتها از این چهارراه لحظهای قطع نمیشود.
خانههای قدیمی و بازماندههایی از شکوه خیابان لالهزار در اواخر دوره قاجار هنوز در این چهارراه به چشم میخورد؛ با ساختمانهای آجری و پنجرههای چوبی و نقش و نگارهای کمجان و فرسوده گچبریها و کاشیکاریها. معروفترین ساختمان این چهارراه خانه کنت است که اکنون طبقه همکف آن را چند مغازه لوسترفروشی به خود اختصاص داده است.
خانه، 3طبقه دارد و 2طبقه فوقانی مغازهها این روزها نقش انبار را ایفا میکنند. کاسبان لالهزار چیزهایی در مورد کنت شنیدهاند که روزگاری رئیس نظمیه در تهران بوده. اما در مورد سابقه حضور کنت در این خانه و ماجراهای آن چیزی نمیدانند.
- نخستین نظمیه ایران
کتاب «شرح حال رجال ایران» عنوان میکند که کنت دومونت فورت نظامی اتریشی در 39 سالگی وارد ایران شد و بیش از 12سال در سمتهای ریاست نظمیه، رئیس اداره احتسابیه و امنیه بود. پای کنت بعد از سفر ناصرالدین شاه به اتریش به ایران باز شد و به درخواست ناصرالدین شاه یک نظامی آموزشدیده و باتجربه به ایران فراخوانده شد تا اصول نظامی و امنیتی دارالخلافه را دست او بسپارند. «امینالدوله» در کتاب خاطرات خود مینویسد:
«بعد از ورود شاه به تهران (از اتریش) شخصی با عیال و اطفال خردسال خود وارد تهران شد. خود را نزد سپهسالار کنت مونت از اهالی ناپل معرفی کرد و خدمت پلیس تهران را متعهد نمود. این شخص غریب که به زبان و عادات مملکت آگاهی نداشت در نظر اولی همه را شناخت و چنان به سبک شاه و سلیقه نایبالسلطنه آشنا شد و به ظاهرسازی و حقهبازی و نیرنگ و فنون با هر طبقه برآمد که مردم بومی و بلد نمیتوانستند.»
- دستاورد کنت
اداره نظمیه تهران سال 1275 خورشیدی تأسیس شد و به پیشنهاد کنت 400 نفر پلیس پیاده و 60پلیس سوار در آن استخدام شدند. نخستین اداره نظمیه در خیابان امیرکبیر کنونی برپا شد و در هر محله از دارالخلافه دوره ناصری، یک رئیس و یک نظمیه زیر نظر کنت فعالیت میکرد.
محلههای سنگلج، دروازه دولت، چاله میدان و عودلاجان محلههایی بودند که برای هرکدام یک دفتر نظمیه و یک رئیس نظمیه برای سر و سامان دادن به امور محله انتخاب شد. کتابچه کنت مجموعهای از قوانین جزا بود که کنت براساس قوانین اروپا تنظیم کرده بود و شرح وظایفی برای مستخدمان در باب اربابهای خود و... در آن ذکر شده بود.
یکی از تغییر و تحولاتی که به دستور کنت در تهران رخ داد، برداشتن طاق کوچهها بود؛ دزدان و مجرمان برای فرار از دست پلیس از پشتبامها، تردد و به کمک این طاقها راه فرار خوبی برای خود دست و پا میکردند. تعقیب و گریز مجرم و پلیس از روی این طاقها با پریدن از بامی به بام دیگر و طاقی به طاق دیگر معمولاً منجر به فرار مجرم میشد. در نتیجه کنت شروع به خراب کردن کوچهها کرد. ناصرالدین شاه تعلق خاطر زیادی به کنت داشت و در هر نزاع و اختلاف نظری بدون توجه به اصل ماجرا از کنت طرفداری میکرد. همین موضوع قدرت زیادی به نظمیه داده بود.
- قانون در اختیار اعیان
کنت در ابتدای ورود به تهران در خانه ظلالسلطان ساکن شد. بعد از مدت کوتاهی وقتی توجه شاه را به خود دید و در دربار جا و مقامی پیدا کرد تصمیم گرفت برای خود خانه درخوری دست و پا کند. به همین دلیل خانهای در لالهزار از حاج ابراهیم خان ظهیرالدوله خریداری کرد، در همانجا ساکن شد و چهارراه کنت نام خود را از همین نقل مکان کنت از بهارستان به لالهزار گرفت.
نظمیه دارالخلافه ناصری به دلیل زد و بندهایی که کنت با اعیان و تجار و... داشت از وضع چندان مطلوبی برخوردار نبود؛ بهطوری که در یادداشتهای روزانه اعتمادالسلطنه گزارشهایی از نظمیه به چشم میخورد که نشان میدهد اجرای قانون در دوره امیرتومانی کنت، مختص جامعه ضعیف و فقرا بود و قانون برای همه یکسان نبود. او سال 1296 خورشیدی در تهران درگذشت و در آرامستان ارامنه به خاک سپرده شد. خانه کنت هنوز هم با معماری قدیمی خود در چهارراه کنت باقی مانده است و هر روز فرسودهتر از قبل رنگ میبازد و گوشهای از آن به زوال میرود. تنها ظاهر طبقه پایین این خانه بهرهای از زرق و برق لوسترفروشیهای خیابان لالهزار برده است.
نظر شما