بین این بچهها معمولا و متاسفانه تعداد پسرها بیشتر است و بین آنها بچههای عشق فوتبال که تمام هموغمشان تماشای بازیهای لیگ و تکرار قهرمانیهای فوتبالیستها در کوچه و خیابانهاست، سختتر پای درس مینشینند. آیا معلم ورزیده یا والدین هوشیار باید از آموزش این بچهها ناامید بشوند و احساس خستگی کنند؟ نه، راه بهتری هم هست؛ از آنچه دوست دارند، برای یاددادن به آنها استفاده کنید.
سوت شروع بازی
یکی از باشگاهداران بزرگ گفته است: فوتبال درباره مرگ یا زندگی نیست؛ خیلی مهمتر از این حرفهاست!. حالا فرض کنید که مثلا روبرتو کارلوس برزیلی پشت یک ضربه کاشته ایستاده که 30متر از دیوار دفاعی تیم حریف فاصله دارد. کارلوس با قدرت تمام توپ را شوت میکند و توپ از یک متر بالاتر از سر مدافعان رد میشود و ناگهان... ناگهان توپ با قوسی عجیب مسیرش را کج میکند و صاف میرود توی دروازه! تماشاگران دیوانه میشوند، میلیونها نفر در سراسر دنیا فریاد میکشند و چند نفرشان حتی سکته میکنند و میمیرند. خب، طبیعتا روبرتو کارلوس استاد این ضربههاست و بهطور غریزی میداند که چطور باید به توپ قوس بدهد اما در اینجا فیزیک بیشتر از آنکه فکرش را بکنید، در کار است.
خطا... خطا
خب، حالا بیایید خودتان را جای کارلوس یا مثلا بکام بگذارید. طبیعتا چون ما آن استعداد را نداریم، باید بیشتر از فیزیک کمک بگیریم. پس توپ را جلوی پایتان بگذارید و مثلا آن را به سمت چپ شوت کنید. برای اینکه توپتان سرعت و قدرت لازم را داشته باشد، باید با داخل پایتان شوت کنید. نکته مهمتر این است که ضربهتان نباید صاف بخورد وسط توپ. توپ فوتبال یک کره تقریبا کامل است؛ یعنی یک شکل منظم هندسی است. برای همین مرکز ثقل یا گرانیگاهاش درست در مرکز این کره جای دارد. اگر ضربهتان به خط وسط توپ بخورد، البته پاس تر و تمیزی میشود اما نمیتواند در توپ حالتی ایجاد کند که برای قوسبرداشتن ضروری است.
ضربه کاشته
اگر درست و قوی ضربه بزنید، توپ در جهت خلاف عقربههای ساعت شروع به چرخیدن دور خودش میکند. محور چرخش توپ در این حالت بر مسیر جریان هوای اطرافاش عمود است. در واقع توپ هوا را میشکافد و در جهت خلاف مسیر هوا جلو میرود. حالا اگر به سمت راست توپ دقت کنیم، میبینیم که جهت چرخش هوا در آن درست برعکس جریان هواست و هوا نسبت به مرکز توپ کندتر حرکت میکند. در طرف دیگر، ماجرا عکس این است؛ یعنی چرخش توپ و هوا همجهت است و سرعت بیشتری دارد.
بلند و کشیده
حالاست که پای یک قانون مهم فیزیکی وسط میآید؛ قانون برنولی. قانون برنولی درمورد جریان سیالهاست و میگوید هرجا که جریان یک سیال کندتر میشود، فشارش بیشتر میشود و برعکس. خب، حالا ما یک طرف توپ را داریم که سرعت هوا در آن زیاد است پس فشار کم است و در طرف دیگر باید یک ناحیه پرفشار هوا داشته باشیم. میدانید که همه اشیا از جاهای پرفشار به سمت جاهای کم فشار میروند. پس طبیعی است که توپ داستان ما هم به سمت کمفشار - یعنی طرف چپ- خم میشود و بهنظر میرسد که ناگهان مسیرش را عوض کرده است.
گل! گل!
عدم تعادل فشار 2 طرف توپ باعث یکسان نبودن نیروهایی میشود که روی آن اثر میکند. این نیروها در واقع 2دسته هستند؛ نیروی بالابر و نیروی برا. اگر با فیزیک پرواز آشنایی داشته باشید، فورا میفهمید که اینها همان نیروهایی هستند که هواپیما را بالا میکشند و جلو میبرند. در هر شوت خوب، باید کمی از این و کمی از آن نیرو وجود داشته باشد، وگرنه یا توپ خوب کات برنمیدارد یا قبل از رسیدن به هدف همیشگی- یعنی دروازه- ارتفاع کم میکند و به دیوار دفاعی برخورد میکند.
در واقع- برخلاف تصور اولیه- توپ نباید خیلی محکم زده شود و بیش از حد سرعت بگیرد. سرعت بیش از حد باعث میشود جریان هوا- که همدست ماست- از هم شکافته و آشفته شود و وقتی هوا همکاری نکند، از دست روبرتو کارلوس هم کاری بر نمی آید! حالا باید حدس زده باشید که آب و هوای استادیوم هم نقش مهمی در میزان دقت ضربه دارد. پس بگویید؛ هوای آفتابی یا بارانی؟ در کدامشان صدای فریاد گل! گل! بلند میشود؟
قوطیهای پرنده و توپهای فوتبال
چی لازم دارم؟
- یک لوله خالی فویل آلومینیوم
- 2 تا 3 متر کش شلوار باریک
- چسب نواری خیلی محکم
- یک میز در اتاقی که شکستنی در آن نباشد.
چه کار کنم؟
- کار خیلی سادهای است. کش شلوار را وسط ضلع بزرگتر میز بچسبانید. کش باید دوسوم میز را بگیرد.
- سر کش را محکم به سر میز بچسبانید. روبهروی این قسمت میز باید لااقل 7 تا 8 متر فضای خالی وجود داشته باشد. از سر میز 20 تا 30 سانتیمتر از کش باید آویزان باشد.
- سر دیگر کش را درست به وسط لوله خالی بپیچید تا به انتهای دیگر میز برسید.
- اگر اول کش را بپیچید تا فقط یکی دو دور بماند و بعد آن را به میز بچسبانید و کش را دور لوله محکم بپیچانید، احتمالا به نتیجه بهتری میرسید. اگر خوب کار را انجام بدهید، باید شکل تصویر زیر شود.
- حالا نخ را بکشید و رها کنید! وووووو
چه اتفاقی میافتد؟
اگر خوش شانس باشید یا اگر چند بار تمرین کرده باشید، لوله به جای اینکه تالاپ زمین بیفتد، تا مسافت زیادی پرواز میکند. شاید فهمیدن اینکه کش باید چقدر محکم پیچیده شود یا چقدر سریع کشیده شود، کمی طول بکشد اما وقتی موفق شوید، خیلی جالب خواهد شد.
چرا این اتفاق میافتد؟
اگر لوله سرعت کافی نداشته باشد، هوای اطرافاش به آن میچسبد و اگر لوله در حال چرخش نباشد، به دو طرف آن به شکل متقارن میچسبد و به همین شکل هم از اطرافاش رد میشود. اما اگر لوله در حال چرخش باشد، این تقارن به هم میخورد و جریان هوای یک طرف، سریعتر از طرف دیگر میشود و زودتر اطراف توپ را ترک میکند؛ معنی این اتفاق این است که لوله به طرف پایین فشرده میشود و با توجه به اینکه هر عملی عکسالعملی دارد، هوا لوله را رو به بالا میراند و نمیگذارد بیفتد.
اگر لوله را خیلی سریع بکشید، هوای دوطرف آن خیلی زود از هم باز میشود و هر دو در یک زمان از کنارش میگذرند و پرواز اتفاق نمیافتد. برای اینکه بفهمید اینها چه ربطی به فوتبال دارد، حتما مقاله بالا را بخوانید!