در ناآرامیهای به وقوع پیوسته بعد از انتخاب مجدد کیباکی به ریاستجمهوری، بنا بر آمارهای مختلف بین 600 تا 900 نفر کشته و 250 هزار نفر آواره شدهاند و این ناهنجاری حتی در معیارهای آفریقایی نیز، قاعدتا باید منشا تحولات و تحرکاتی جدی در سطح نظام بینالملل شود.
از سوی دیگر کنیا هم بهدلیل جایگاه اقتصادی اش در شرق آفریقا و هم بهدلیل اینکه به نوعی مرکز هماهنگی کمکها و فعالیتهای بینالمللی معطوف به کشورهای بحران خیزی مانند سودان و سومالی محسوب میشود، میتواند نگرانیهای جامعه بینالمللی را بر انگیزد.
با این حال این پرسش مطرح است که چرا تلاشهای جامعه بینالمللی تاکنون به نتیجه نرسیده است و حتی امید محسوسی برای خروج از بحران در اثر میانجی گریهای تاکنون انجام شده به وجود نیامده است؟
جامعه بینالمللی اصولا ناتوان از تأثیرگذاری بر تحولات جاری کنیا شناخته میشود.
آمریکا و انگلیس که بر اساس نوع رابطه دولت کنیا با این دو کشور ( پیگیری برنامه مبارزه با تروریسم در شرق آفریقا در تعامل با کنیا از سوی آمریکا و جایگاه تاریخی و اقتصادی انگلیس در کنیا بهعنوان استعمارگر سابق این کشور و اصلیترین سرمایهگذار خارجی) قاعدتا باید اقدام مؤثری در راهبرد اوضاع در این کشور شرق آفریقا انجام دهند، ابتکار عمل قابل قبولی برای حل و فصل قطعی بحران ندارند.
بر این اساس در آنچه به آینده تحولات در کنیا مربوط میشود بهنظر میرسد رایلا اودینگا که بنابر شواهد و قراین در آستانه کرسی ریاستجمهوری از این سمت دور مانده است، با توجه به سابقه فعالیت سیاسی اش در بالاترین سطوح، فقط با در اختیار گرفتن یک سمت نخست وزیری احتمالی با اختیارات واقعی و تا حد امکان گسترده، به اعتراضش پایان میدهد.
اتفاقی که فقط با اصلاح قانون اساسی ممکن است و در این راه ضرورت انعطاف جناح کیباکی اجتناب ناپذیر است. برخی ناظران عقیده دارند هرگونه راه حل برون رفت از بحران سیاسی موجود از این مسیر عبور میکند.
در عین حال تاکنون تلاشهای میانجی گرانه جان کوفور، رئیسجمهوری غنا و رئیس دورهای اتحادیه آفریقا و همچنین فرستاده آمریکا، در کنار مواضع جامعه بینالمللی مبنی بر تلاش دو رقیب برای آرامسازی اوضاع به نتیجه نرسیده است.
واقعیت این است که در حال حاضر ابتکار عمل در دست موای کیباکی قرار دارد و وی میتواند احتمالا با حرکت در مسیر اصلاح قانون اساسی و دادن سمت نخست وزیری به اودینگا، آینده سیاسی خودش را نیز به نحو مطلوبی نجات دهد.
مخصوصاً اینکه نمایندگان اپوزیسیون در مجلس اکثریت نسبی را در اختیار دارند و ریاست این نهاد به مخالفان رسیده است. به این ترتیب نوعی انتخاب همزیستی با مخالفان از سوی حاکمان میتواند راهگشا باشد.
بیطرفی خارجیها
اصلیترین نقش آفرینان خارجی در معادلات کنیا یعنی آمریکا و انگلیس، در این کشور تضاد منافع ندارند و ریاستجمهوری کیباکی یا اودینگا برای این دو کشور تقریبا علیالسویه است و بیشتر ثبات کنیا مورد توجه آنهاست.
بر این اساس این دو کشور به نوعی از اثرگذاری محسوس بر تعادل قوا در این کشور اجتناب میکنند و سیاست انتظار را در پیش گرفتهاند.
این دیدگاه به نوعی تأییدکننده دیدگاهی موازی دایر بر نبود اراده جدی نزد جامعه بینالمللی برای حل بحران سیاسی محسوب میشود.