این مترجم که ترجمه آثارش از کتابهای خالد حسینی مانند «بادبادکبار» و «هزار خورشید تابان» در میان کتابهای قاچاق به صورت گسترده دیده میشود، در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا، درباره قاچاق کتاب اظهار کرد: این موضوع دو وجه دارد؛ کتابهایی که مترجمشان حضور دارد و توسط ناشر اصلی تجدید چاپ میشوند که قاچاقچیان به قیمت نصف یا یکچهارم آنها را وارد بازار میکنند و میفروشند. دوم کتابهایی که وزارت ارشاد جلو نشرشان را میگیرد و به صورت غیرقانونی چاپ و توزیع میشوند. اینها با هم فرق دارند؛ اما به هر حال قاچاق کتاب پدیده خوشایندی نیست و هم به ضرر مولف و مترجم است، هم به ضرر ناشر.
او با بیان اینکه قاچاق کتاب در کشورهای غیرسرمایهداری (جهان سوم) پدیده رایجی است، افزود: مشکلات ما یکی دوتا نیست. بهنظرم متولی این کار در اساس وزارت ارشاد است، برخی از کتابها به خاطر سختگیریهای وزرات ارشاد در خیلی از موارد گیر میکنند و بیرون نمیآیند، اگر هم منتشر میشوند با سانسور است. از طرف دیگر قاچاقچیان مدعی هستند که کتابهایشان سانسور ندارند.
غبرایی خاطرنشان کرد: جمع کردن قاچاقچیان کتاب، اگر اراده وجود داشته باشد، مشکل نیست؛ اما فکر میکنم اراده این کار نیست و متأسفانه سیاستگذاریها به گونهای است که به قاچاقچیان کتاب مجال میدهد، اگر نگویم دامن میزند، تا کسانی این کارها را بکنند و کتاب را به شکل نامطلوب ارائه دهند، زیرا از لحاظ چاپ و جلد، این کتابها مطلوب نیستند، اما از نظر مطالب ممکن است برای خواننده ارضاکننده باشند.
او سپس بیان کرد: بخشی که به وزارت ارشاد مربوط میشود این است که با سهل گرفتن و گشادهنظری، سانسور را به حداقل برساند. کمال مطلوب این است که سانسوری در کار نباشد و مؤلف و مترجم، صاحب عقل و شعور شناخته شوند. ما خودمان میدانیم در کدام جامعه زندگی میکنیم و ملاحظاتی را در کتابهایمان اعمال میکنیم، یا به عبارت دیگر برخی جاها را که به صلاح نمیدانیم حذف میکنیم. ببینند دیگر کشورهای اسلامی در این زمینه چه کردهاند، راهحلهایشان کارشناسی شود و آن را در پیش بگیرند؛ شاید در درازمدت به نتیجه برسند. مشکل است جلو کسانی که کتابهای ناشر فعال و مترجم و مولف زنده را قاچاق میکنند، گرفته شود، اما به هر حال راهحلهایی وجود دارد.
این مترجم در توضیح اینکه به نظر میرسد ساز و کار اعطای مجوز به ترجمههای متعدد نیز به قاچاق کتاب دامن میزند، گفت: سیاستگذاریهای دولت باعث میشود سختگیری بیشتری بر روی کتابهای امثال من که سابقه کار بیشتری داریم صورت بگیرد و بر روی کتابهای تازهکارها کمتر سختگیری میشود. دلیلش هم این است که آنها به سانسور تن میدهند. ادعا ندارم که من و امثال من به سانسور تن نمیدهیم اما در صورتی که حد و حدودش مشخص باشد نه اینکه مطابق میل و سلیقه افراد عمل کنیم. دوم بسیاری از ناشران بیمسئولیتاند؛ وزارت ارشاد به صورت فلهای مجوز نشر داده و ناشران هم هیچ مسئولیتی احساس نمیکنند و کتاب را هرکسی ترجمه میکند.
مهدی غبرایی در پاسخ به اینکه کتابهای موجود از ترجمههایش را تورق کرده است با خیر، اظهار کرد: من وقت نمیکنم تا ترجمه تازهکارها را ببینم، مگر اینکه مترجمان مطرحی کتاب را ترجمه کرده باشند؛ البته جوانانی هستند که استعداد زیادی دارند. یک بار هم گفته بودم «نازنازان در رهاند». ما هم روزگاری جوان بودیم اما از ادبیات فارسی توشه گرفتیم، من رشته ادبی خواندم و بعدا حقوق سیاسی، همه اینها کمک کرد تا با تاریخ و سرگذشت ملتها آشنا شوم و سپس جایگاهی برای خود پیدا کنم، اما مترجمان جوان از این سوابق برخوردار نیستند و ترجمه میکنند. من معمولا به اسم مترجم اعتماد میکنم و به ندرت اگر کتابی را ببینم و نظرم را جلب کند، آن را میخوانم. اما کتابسازیها را کمتر میبینم، چند باری سراغشان رفتم اما دیدم وقتم را میگیرند و اعصابم را خرد میکنند. زیاد دنبال اینها نرفتهام.
او با بیان اینکه رسانهها باید مردم را نسبت به موضوع قاچاق آگاه کنند، خاطرنشان کرد: رسانهها باید در این زمینه فعال باشند، اما رادیو و تلویزیون نقش کمتری در این موضوع دارند. تلویزیون با اینکه لقب ملی را یدک میکشد هیچگاه ملی نبوده است. اگر به امثال من اجازه بدهند درباره کتابهایشان صحبت کنند، تأثیر بیشتری دارد تا اینکه صدا را بشنوند و یا در روزنامه بخوانند.
غبرایی در پایان تأکید کرد: اقدامات اخیر اتحادیه ناشران در برخورد با قاچاقچیان کتاب مفید است اما کافی نیست یا بهتر است بگویم لازم است اما کافی نیست. در این زمینه نهادهای دولتی و خصوصی باید همکاری داشته باشند تا به نتیجه برسند والا با کشف چند انبار کاری از پیش نمیرود؛ چند سال دیگر فراموش میشود و مجددا مسائل اینچنینی پیش میآید.
نظر شما