مشکلی هم نیست که فقط یک مقصر و یک نهاد برای آن بتراشیم و با گرفتن انگشت اتهام به سوی آن مقصر یا آن سازمان همه چیز ختم به خیر شود. چند هفته پیش که باران کم رمق و تنک دست در دست باد داد و هوای آلوده شهر را شست، بسیاری مثل من گمان کردند که سر و کله برف هم بهزودی پیدا میشود(این مطلب چند روز پیش از انتشار نوشته شده و قاعدتاً خبری از برف نیست) و بنزن، مونواکسید کربن، ذرات معلق و خلاصه جمیع متهمان ردیف اول آلودگی هوا را میبرد زیر تلی از دانههای سفید.
اما زهی خیال باطل! آسمان هم رویش را از این شهر برگردانده است. شاید هم مقصر خود ماییم. وقتی کارد آلودگی هوا به استخوان سلامتیمان میرسد، تازه به این فکر میافتیم که خودرو شخصیمان را برای مسافت کوتاهی که میشود با اتوبوس و مترو طی کرد، به خیابان نیاوریم. بعد هم با خودمان میگوییم بهتر است بعد از این همه مدت خودرو فرسوده و معیوبمان را ببریم مرکز معاینهفنی شاید کمتر دود در حلق این شهر کنیم.
شاید هم به حرف کارشناسان حملونقل و ترافیک که مدام در رسانهها از لزوم استفاده از حملونقل عمومی میگویند گوش بسپاریم و یک کارت الکترونیکی ناقابل بگیریم و از همین فردا با اتوبوس و مترو برویم سرکار. اما اینقدر این راهکارها را پشت گوش میاندازیم که آخر سر میشود حکایت نوشدارو بعد از مرگ سهراب. بیایید تعارف را کنار بگذاریم. اگر همه سازمانها و دستگاههای اجرایی کشور هم دست به دست هم بدهند که ریشه آلودگی را در تهران بخشکانند، تا ما شهروندان این شهر نخواهیم در هوای پاک نفس بکشیم، قدم از قدم نمیتوان برداشت. جای اینکه آلودگی هوا را تقصیر این سازمان و آن نهاد بیندازیم بیایید لااقل خودمان رفتارهایمان را اصلاح و سهممان را هرچند کوچک در حق تهران و محلهای که در آن زندگی میکنیم، بپردازیم.
نظر شما