اما شهرری که خود مهد فرهنگ و تمدنی هزاران ساله است، تا ۹سال قبل هیچ انجمن یا نشست ادبی منسجم و معتبری نداشت مگر چند نشست که جسته و گریخته در گوشه و کنار این منطقه برگزار میشد. سال ۱۳۸۸بود که بعد از رایزنی با نهادها و سازمانهای مختلف، نخستین انجمن شعر شهرری در قالب یک گروه مردم نهاد به همت «محمدرضا شهریاری» به ثبت رسید و از همان زمان تاکنون این انجمن بهصورت مستمر نشستهای خود را دوشنبهها برگزار میکند و امروز میتوان به جرئت گفت که انجمن شعر «فرصت» قدیمیترین انجمن شعر فعال در شهرری است.
در همه این سالها سالن همایشهای مجتمع شیخ صدوق در فلکه اول دولتآباد میزبان اعضای این انجمن بوده و جالبتر اینکه مخاطبان این انجمن شعر که اهالی ری آن را بیشتر با نام «کانون فرصت» میشناسند از تمام طیفهای سنی هستند. آنچه پیش رو داریدگفتوگوی کوتاه ما با «محمدرضا شهریاری» مؤسس این کانون است.
- در کانون شما از نوجوان گرفته تا جوان و میانسال و حتی کهنسال حضور دارند در حالیکه هر طیف سنی علاقهمندیهای خاص خود را دارد. تنوع سنی مخاطبان شما خللی در برگزاری نشستها ایجاد نمیکند؟
خیر، چون وجه اشتراک همه این افراد علاقه به شعر و شاعری است. مدیریت جلسات را «اصغر معاذی» شاعر معاصر ری برعهده دارد که خوشبختانه با علاقه و حوصله زیاد جلسات را در محیطی دوستانه برگزار و اشعار هر فرد را بسته به سن و توانمندیاش ارزیابی میکند.
- برخی شاعران پیشکسوت معتقدند انجمنهای شعر شهرری که طبیعتاً کانون شما هم جزء آنهاست، شاعرپرور نیست و فقط محلی هستند برای شعر خوانی. چه پاسخی برای این منتقدان دارید؟
هرفرد در هر جایگاه اجتماعی میتواند دراینباره نظر بدهد، اما نظرها باید بر اساس مسـتندات باشد. همیـــن که نشستهای انجمن ما ۹سال بیوقفه ادامه پیدا کرده نشاندهنده درســتی مـسیری است که پیمودهایم. اگر این جلسات جاذبه نداشت بیشک این همه سال دوام نمیآورد.
- اما سخن شاعران پیشکسوت این نیست که نشستهای کانون فرصت جاذبه ندارد، آنها معتقدند این نشستها شاعرپرور نیستند و فکر میکنم این دو با هم تفاوت دارد.
در این نشستها علاقهمندان به شعر و شاعری اشعار خود را میخوانند و این اشعار مورد نقد و بررسی قرار میگیرد که نتیجه آن رفع نواقص و آشنایی هرچه بیشتر با قواعد شاعری است. ما ۲۲۵ عضو داریم که بهطور پیوسته در نشستهای انجمن شرکت میکنند. علاوه بر این، تاکنون هزار و ۶۰۰نفر در همایشهایی که برگزار کردیم شرکت کردهاند که در نوع خود خوب است. به اینها برگزاری کارگاههای آموزش شعر و شاعری را هم اضافه کنید.
اگر این فعالیتها شاعرپروری نیست، پس چیست؟ البته پر واضح است همه افرادی که در نشستهای ادبی یا حتی کارگاههای مختلف شرکت میکنند، در نهایت شاعر نمیشوند و کسی همچنین انتظاری از انجمنها و کانونها ندارد.
- پیش از این شاهد شکلگیری برخی انجمنها یا بهتر بگویم نشستهای ادبی در ری بودیم که چندان دوامی نداشت اما کانون فرصت در مدت نزدیک به یک دهه به خوبی جایگاه خود را پیدا کرده است. دلیل این دوام و استمرار نشستها چیست؟
ما برای ایجاد این کانون یک پیشینه پژوهشی داشتیم. من و آقای معاذی در نشستها و محافل مختلف در تهران شرکت و بهویژه دلایل انحلال بسیاری از این محافل و انجمنها را آسیبشناسی کردیم. از طرفی خودم متولد ری هستم. در این منطقه زندگی کردهام و با توجه به تحصیلات و شغلم که مدرس ادبیات فارسی هستم، نیازهای جامعه ری را کم و بیش میشناسیم. ما مخاطبسنجی و نیازسنجی کردیم. بر این باور بودیم که زبان شعر باید امروزی باشد.
مخاطب امروز دیگر با واژگان کهن در شعر ارتباط برقرار نمیکند. برای مخاطب امروز باید به زبان امروز شعر گفت و همه این نکات را در نشستهای ادبی لحاظ کردیم. فکر میکنم یکی از مهمترین دلایل دوام کانون فرصت، همین نکاتی بود که عرض کردم.
- بهعنوان آخرین سؤال میخواهم بدانم مسئولان فرهنگی ری کانون فرصت را به واقع یک فرصت تلقی کرده و حمایتی از آن کردهاند؟
ما از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، از فرمانداری و سازمان فرهنگی و هنری شهرداری مجوز داریم. برای تعامل با نهادهای مختلف تلاش کردیم، اما برخی از نهادها هیچگاه به این کانون بهعنوان یک فرصت نگاه نکردند. در شهرری شورای اجتماعیـ فرهنگی داریم، اما هیچگاه ظرفیت کانون ما در این شورا مورد استفاده قرار نگرفت. حمایتها اغلب مقطعی بوده است. بهعنوان مثال یکی از سازمانهایی که میتواند در این زمینه ما را یاری کند آموزش و پرورش است. آنها میتوانند استعدادهای جوانان را به سمت کانون سوق دهند.
نظر شما