پیش از این از این مترجم؛ برگردان آثار ارزشمندی از ژانژنه، گورکی، آرتور میلر، دورنمات، برشت و دیگر شخصیتهای مطرح ادبیات آلمان به ویژه ادبیات جدید آلمان را به زبان فارسی خواندهایم.
حمایت از هیچ، گذران روز، مقبره دار و مرگ، مجموعهداستانهای کافکا، توماس مان، برشت و توما و چند نمایشنامه دیگر از جمله آثار ترجمه شده این نویسنده و مترجم ادبی است.
حسینی زاد در مجموعه داستانی «سیاهی چسبناک شب» با کمک راویهای اولشخص و سومشخص توانسته ذهنیت شخصیتهای داستانی را بهطور مؤثری به نمایش بگذارد و به این طریق تلخی و شیرینی وقایع و اتفاقات هر داستان را به خوبی به تصویر بکشد. او با این مجموعه توانسته است تأثیری مستقیم بر ذهن مخاطب خود برجای گذارد.
جلسه نقد این مجموعه داستانی به منظور بررسی قوتها و ضعفهای این اثر با حضور، «حسن میرعابدینی» پژوهشگر و منتقد ادبی، «جواد جزینی» نویسنده و منتقد و «محمدرضا گودرزی» منتقد و مدیربخش داستان کانون ادبیات ایران و«محمود حسینیزاد» نویسنده کتاب برگزار شد.
حسن میرعابدینی در ابتدای نشست بعد از قرائت «کافه تریا» یکی از داستانهای این مجموعه توسط نویسنده آن گفت: حسینیزاد در این مجموعه با فکر و اندیشه پیش رفته و وسعتاندیشه در پس داستانها دیده میشود. نویسنده در این مجموعه که شامل 7داستان است، شگرد ادبی خاصی را تجربه نمیکند، اما برای این منظور که ادبیاتی به ماجرای هر داستان بدهد از بیانی ضمنی و کنایی برای پیشبرد هر داستان بهره برده است، هر چند که این بیان ضمنی و کنایی در برخی از داستانها به خوبی بکار برده شده، اما در برخی دیگر ضعیف عملکرده است.
هر نویسنده بهطور کلی در نوشتن داستان کوتاه فرصت و امکانی را که برای نوشتن یک رمان در اختیار دارد، به لحاظ حجم و ظرفیت و خاصیت داستانکوتاه در دست ندارد و میبایست تنها برشی از زندگی را مطرح کند. بنابراین باید با هنرمندی به طرح جوهره و مفهومی ویژه از زندگی که خاص نظرش است بپردازد. با این تفاسیر حسینیزاد در داستانهایش سعی کرده از طریق نثر به این بیان نزدیک شود.
به اعتقاد این منتقد، 3مضمون ارتباط، خاطره و طبیعت از جمله مضامین مشترک داستانهای مجموعه سیاهی چسبناکشب است که به نوعی موجب بروز همگونی مضمونی داستانها و ایجاد پیوند میان 7 داستان این مجموعه شده است.
وی اضافه میکند: اما این خاصیت موجب شده که برخی از داستانهای مجموعه برای مخاطب تکراری بهنظر برسند در حالیکه هر کدام بهطور منفرد کیفیت و خاصیت خود را دارند. از طرفی این همگونی موجب شده که شخصیتها در داستانها به مرور کامل شوند و به سرانجام برسند. مثل شخصیت حسین در داستان اول این مجموعه که در داستان ششم به سرانجام میرسد.
میرعابدینی با اشاره به مضمون ارتباط در داستانهای این مجموعه اضافه میکند: در تمام داستانهای مجموعه سیاهی چسبناک شب شخصیتهای تکافتادهای وجود دارند که در پی بهدست آوردن شادیهای گریزان در جستوجوی برقراری رابطه با دیگران هستند تا زندگی خود را از زوال به سمت احیا سوق دهند.
وی درخصوص داستان کافه تریا که توسط نویسنده قرائت شد گفت: حسینی زاد با هنرمندی توانسته است وضعیت اجتماعی امروز ما را در این داستان به تصویر بکشد، مخاطب در این داستان شرح یک ارتباط برقرار نشده را مرور میکند.
به اعتقاد میرعابدینی برخی از داستانهای این مجموعه کمی کشدار و رمانتیکوار شدهاند. در بسیاری از آنها از ویژگیها و خصوصیات سبک اکسپرسیونیسم بهره گرفته شده و این مسئله خطر رمانتیک شدن داستانها را بالا برده به گونهای که برخی داستانها به سمت رمانتیک شدن گرایش پیدا کرده است.
جواد جزینی دیگر منتقد حاضر در این نشست نیز با ارجاع خوانندگان به داستانهای این مجموعه گفت: نویسنده در این مجموعه روایتگر زندگی غمگنانه عصر خودش است، او قصد ندارد به کنکاش و اعتراض دست بزند، اگر چه این اعتراض به شکل تلویحی و در سایه نمادها مطرح میشود، هر چند که او به شدت از ارائه تحلیل در این داستانها پرهیز میکند.
این نویسنده و منتقد ادبی اضافه کرد: حسینیزاد در این مجموعه به لحاظ فرم و هم از نظر قالب در حال تجربه کردن فرمهای مختلف است. این تجربه در زبان نویسنده به ویژه در 3داستان آخر که با زبانی آهنگین مواجهیم، دیده میشود. نویسنده گاهی با حذف فعل میخواهد به موسیقی زبانی دست پیدا کند و گاهی با جابهجایی ارکان جمله برای رسیدن به این منظور قدم برمیدارد که برای رسیدن به این مقصود به استثنای 2داستان آخر که این زبان داستانی قوامنیافته است در بقیه داستانها موفق بوده است.
جزینی در تأیید صحبتهای میرعابدینی در مورد وجود شباهتها و اشتراکات مضمونی گفت: بهنظر میرسد نویسنده در این مجموعه میان فضاها، شخصیتها و اتفاقات شباهتهای زیادی را در نظر گرفته است، به این ترتیب او مخاطبش را به جهانی داستانی دعوت میکند که دارای اشتراکات فراوانی است و این جهان چیزی نیست جز جهانی که پیرامون نویسنده را در بر گرفته است.
محمدرضا گودرزی نیز در خاتمه این نشست، برخلاف نظر میرعابدینی درخصوص نزدیکشدن سبک نویسنده به سبک رمانتیسیسم در برخی داستانها گفت: به اعتقاد من میزان عناصر و المانهای بهکار رفته در برخی داستانهای این مجموعه به حدی نبوده که بتوان آن را رمانتیک نامید.
به اعتقاد گودرزی همه داستانها و رمانها در جهان از یک سبک و قالب پیروی میکنند و سایر سبکها نیز ممکن است در حاشیه آنها دیده شود و این نکته در شاهکارهای بزرگ ادبی نیز ممکن است وجود داشته باشد.
گودرزی مدیر بخش داستان کانون ادبیات، با اشاره به ضرباهنگ تند داستانها و تناسب موجود میان روایت و توصیف از لحاظ زیباییشناسی در این مجموعه داستانی، گفت: در مجموعه سیاهی چسبناک شب، کانون روایت همه داستانها درونی است. با این نوع روایت، مخاطب میتواند به ذهن شخصیت اصلی نفوذ کند؛ هرچند که این روایت در جاهایی با روایت بیرونی آمیخته و ممزوج شده است. به هرحال داستانهای این مجموعه، داستانهای واقعگرا و مدرن هستند که پیچیدگیهای ذهنی انسانهای عصر مدرن و دستو پا زدن آنها را برای حفظ زندگی نمایان میکند.