ساختمان «سلماس» که سال۱۳۳۱ ساخته شد نخستین ساختمان ۵طبقه خصوصی شمیران بود. «محمدعلی شناور» یکی از تاجران اهل آذربایجان غربی که در بازار تهران حجره داشت تابستانها با خانوادهاش به شمیران میآمد و ۳ماهی ماندگار میشد. به همین دلیل تصمیم گرفت خانهای در شمیران بسازد. شناور با رفت و آمدی که به شوروی داشت نخستین موتور برق را برای ساختمان سلماس آورد و نخستین چراغ را در شمیران روشن کرد. بعدها به سینما بهار شمیران و خانههای دیگر هم برق داد تا آنها هم خانهای روشن داشته باشند.
به همین دلیل بین شمیرانیها به برق شناور معروف شد. او را نخستین کسی میدانند که قبل از راهاندازی برق دولتی، روشنایی و برق را به خانههای شمیرانیها آورد. با «بهزاد رجوی» نوه دختری او همکلام شدیم و از زندگی و کسب و کار پدربزرگش در شمیران پرسیدیم؛ شمیرانی که با امروز تفاوتهای بسیاری داشت.
حاج محمدعلی شناور اهل آذربایجان غربی و شهر سلماس بود. هنوز کار و حرفهای نداشت که عاشق همسرش، «سریه» شد. مادر همسرش شرط گذاشت که اگر صاحبکاری شود دخترش را به عقدش درمی آورد. همین شرط انگیزهای میشود تا محمدعلی شناور راهی تفلیس و شوروی شود و برای خود تجارت خشکبار راه بیندازد و بتواند دست پر برگردد و همسرش را به خانه بخت ببرد. بهزاد رجوی، نوه دختری حاج محمدعلی شناور قصه زندگی پدربزرگش را اینطور ادامه میدهد:
«پدربزرگم همسرش را به خارج از کشور میبرد و بیش از ۲۰سال آنجا زندگی میکنند. ۳فرزندش عباس، خانم بالا و مادر من گلناز در تفلیس به دنیا آمدند. بعدها به تبریز برگشتند و ۲فرزند دیگرش حسین و طاهره در تبریز متولد شدند. مدتی بعد هم به تهران آمد و در خیابان بوذرجمهری برای خودش خانه خرید. محمدعلی شناور که به زبان نوهها حاجی بابا خطاب میشد همچنان به تجارت مشغول بود. او تصمیم گرفت در شمیران هم برای خانوادهاش سرپناهی بسازد.
وقتی حاجی بابا تصمیم میگیرد در ابتدای خیابان دربند خانه بسازد همه خانواده با او مخالفت میکنند که چرا میخواهی در ده و خارج از شهر خانه بسازی. به هر حال او طبق ساختمانهایی که در کشورهای خارجی دیده بود تصمیم گرفت سال ۱۳۲۹ نخستین ساختمان ۵طبقه خصوصی در شمیران را بسازد و به یاد زادگاهش ساختمان سلماس بنامد.» رجوی توضیح میدهد که ۳سال طول کشید تا این ساختمان در زمینی به وسعت ۶۰۰مترمربع ساخته شود که هنوز هم به نام پاساژ سلماس سرپاست:
«سال ۱۳۳۱ که این ساختمان تمام شد بلندترین ساختمان شمیران، ساختمان ۲طبقه احمد لیستر، سر پل تجریش بود. این ساختمان هم با سختی ساخته شد. مثلاً با الاغ خاکبرداری میکردند. اما ساختمانی محکم بود. این ساختمان ۶۷ ساله چند زلزله را از سر گذرانده و هنوز هم کلنگی نشده. اخیراً شهرداری منطقه یک قسمتهایی از این ساختمان را رنگ کرده است.» لوح سنگی اسم ساختمان و تاریخ بهرهبرداری روی ساختمان نصب شده بود: «ساختمان سلماس ۱۳۳۱». اما مدتی است جای این تابلو خالی است. قدیمیهای شمیران ساختمان را به نام شناور میشناسند.
- ۱۰تومان برای برق ماهانه
خانواده حاجی بابا از همان سال ساکن شمیران شد. اما همچنان در بازار تهران حجره داشت. رجوی میگوید: «پدربزرگم در باغی ۵هزارمترمربعی در کوچه کاشف، بالاتر از پمپ بنزین خیابان شریعتی ساکن بود. باغی که خانهای قدیمی و کاهگلی در آن بود. کوچهای که نصفش برای فرمانفرما بود. خانه خیابان بوذرجمهری را هم فروخت که همه ما دلمان برای آن خانه تنگ میشد.» نوه محمدعلی شناور ادامه میدهد:
«روبهروی ساختمان سلماس ایستگاه درشکه بود. با درشکه به منزل خالهام در خیابان گل سنگ نیاوران میرفتیم. ساختمان سلماس برق نداشت. اما حاجی بابا در شوروی دیده بود که ساختمانها چگونه سیمکشی برق و روشنایی و لولهکشی آب دارند و مثل همان را اجرا کرده بود. برق هم با موتور هندلی لیستر به ساختمان رسید و مثل نگین این ساختمان روشن شد. فقط طبقه پایین تجاری بود. هرچند ما دوست داشتیم برای خرید کیف و کفش به مخبرالدوله برویم.» تعدادی خانواده هم این ساختمان را اجاره کردند و ساکن شدند. علاوه بر اجاره ساختمان، سر ماه هرکدام مبلغی حدود ۱۰تومان به حاجی بابا میدادند و میگفتند: «خدا پدرت را بیامرزد که برق آوردی.» حاجی بابا برای برق و کنتور برق اصلاً با مستأجرهایش مبلغی را تعیین نکرده بود.
- برق سینما بهار
حاجی بابا از اینکه دید همه راضی هستند و دیگر لازم نیست فانوس به دست باشند به این فکر افتاد که برق را به دیگر خانههای شمیران ببرد. از شوروی ۲موتور دورپایین گازوئیلی آورد. ۲استخر بزرگ هم بهعنوان رادیاتور موتورها استفاده کرد که داخل موتورها میچرخید. رجوی میگوید: «همین باعث توسعه برق شمیران شد. کمکم ۲موتور شد ۱۲موتوربرق. هر روز ۲موتور را روشن میکرد و شبها ۴موتور.
ترانس هم که نبود. نوسان ولتاژ زیاد بود. وسیله برقی هم که در خانهها نبود؛ مگر اعیان و اشراف که یخچال داشتند. برق علاوه بر خانه، مغازههای شمیران را هم روشن کرد.» شمیرانیهای قدیم خاطره سینما روباز بهار را که فقط ۳ماه تابستان فیلم اکران میکرد به یاد دارند. سینمایی که برق را از حاج محمدعلی شناور گرفت و نوههای حاجی بابا به همین دلیل میتوانستند مجانی فیلم ببینند. کنتور حساب و کتاب برق هم از آن کنتورهای چهارگوش آلمانی بود که شاید هنوز در گوشهای از مغازههای قدیمی شمیران باقی مانده باشد.
- منصف و خوشاخلاق
حاج محمدعلی شناور خوشاخلاق و منصف بود. نوهاش میگوید: «با اینکه میدید بعضیها برق دزدی میکنند همیشه میگفت شاید عروسی یا مهمانی دارند یا شاید میخواهد از چاه آب بکشد. سال۱۳۴۲ برق سراسری با تیرهای چوبی به شمیران آمد اما شمیرانیها همیشه برق شناور را به یاد دارند. حاجی بابا مدتها بعد ساختمان سلماس را هم فروخت. او همچنان به کار تجارت ادامه میداد و قفل و ابزار و ریش تراش برقی وارد میکرد.
به بعضیها که میدانست بضاعت چندانی ندارند کوپن زغال میداد تا از کوچه زغالیهای شمیران خاکستر و زغال بخرند. حجره ابزارآلات هم در بازار تهران کنار مسجد امام(ره) داشت که به میرحیدر، کارگر حجره بخشید.» حاج محمدعلی شناور سال۱۳۴۸ از دنیا رفت و در آرامستان ابنبابویه به خاک سپرده شد.
نظر شما