همچنین درتقویم جهانی، دومآوریل، مصادف با ۱۳ فروردین، روز جهانی اوتیسم نام دارد. این مناسبتها، فروردین را برای ایرانیهای مبتلا به سندروم داون و اوتیسم به ماهی خاص تبدیل کرده است. با آغاز سال ۱۳۹۸، بچههای مبتلا به سندروم داون، علاوه بر نوروزو، روز جهانیای که به نامشان ثبت شده جشن گرفتند. با توجه به این تقارن، همشهری محله عیدی و هدیه ویژهای برای کودکان اوتیسم و سندروم داون غرب تهران در نظر گرفته بود. باهماهنگیهای انجام شده،
تعدادی از این بچهها به تمرینات تیمهای فوتبال پرسپولیس و سایپا رفتند تا لحظات و دقایق شیرین و خاطرهانگیزی را در کنار ستارههای سرشناس فوتبال تجربه کنند. هرچند به لطف فضای مجازی، تصاویر و بخشهایی از این برنامه پیش از سال نو منتشر شد و استقبال گسترده مردم را هم به دنبال داشت، اما دیدار بچههای اوتیسم و سندروم داون با فوتبالیها بخشهای زیبا و جذاب دیگری هم داشت که همه آن در فضای مجازی منتشر نشد.
- دیدار با پرسپولیسیها
نخستین برنامه و دیدار هماهنگ شده، حضور بچهها در تمرین تیم پرسپولیس بود. با وجود فشردگی بازیهای لیگ و لیگ قهرمانان آسیا، برانکو ایوانکوویچ سرمربی و محسن خلیلی مدیر تیم پذیرفتند تا بچهها در ورزشگاه شهید کاظمی حاضر شوند و بهطور ویژه با بازیکنان دیدار کنند. ۵ نفر از بچههای اوتیسم طبق قول و قرارهای قبلی به این ورزشگاه آمدند و در جایگاه ویژه ورزشگاه مستقر شدند.
بین بچهها بازار کریخوانی داغ بود که کدامشان در بازی با پرسپولیسها به علیرضا بیرانوند گل میزنند یا اینکه کدامشان در خط حمله باشد و چه کسی دروازه بان شود. از بین پرسپولیسیها، کریم باقری و برانکو چهرههای شناخته شده و محبوبتری بین بچهها بودند و حسابی تشویق شدند. کریم و برانکو هم با دست تکان دادن، به این تشویقها واکنش نشان دادند. از میان بازیکنان هم بچهها بیشتر سراغ جلال حسینی و علیرضا بیرانوند را میگرفتند و اسامی و حتی چهره سایر بازیکنان چندان برایشان شناخته شده نبود.
البته چهره بازیکنانی مثل علی علیپور برایشان آشنا میزند و با انگشت او را نشان میدادند و یکی از بچهها گفت: «این همون بازیکن است که گل میزنهها، اسمشچی بود!؟» بعد هم سعی کردند با سؤال کردن و راهنمایی گرفتن از دیگران نام این بازیکن را به خاطر بیاورند. بالاخره تمام بازیکنان داخل زمین آمدند و بچهها از جایگاه ویژه سمت آنها رفتند. پرسپولیسیها بچهها را در آغوش گرفتند و خوشوبش کوتاهی با آنها انجام دادند.
متأسفانه فرصت و مجالی برای فوتبال بازی کردن بچهها نبود. بعد از این دیدار کوتاه، چند عکس دستهجمعی داخل زمین گرفتند و در عرض چند دقیقه برنامه به پایان رسید تا بچهها به جایگاه ویژه برگردند و پرسپولیسیها هم برای بازیهای آسیایی تمریناتشان را شروع کنند. همین دیدار کوتاه و گذرا در روزی که قرار بود پرسپولیس بدون حضور تماشاگر و پشت درهای بسته تمرین کند، کلی به بچهها انرژی داد و سر از پا نمیشناختند. آنها تا لحظه خروج از ورزشگاه، درباره دیدار با پرسپولیسیها حرف زدند و از ملاقات با چهرههای محبوبشان غرق در شور و شادی بودند.
- ملاقات با شهریار و کری خوانی استقلالی ها
برنامه دوم ما حضور در زمین شماره ۲ ورزشگاه آزادی و دیدار با علی دایی در حاشیه تمرین سایپا بود. برای دیدار با شهریار فوتبال ایران تعداد بچهها ۲ برابر قبل شده و اینبار۱۲ نفر آمده بودند. بچهها روی سکوهای کنار زمین منتظر آمدن آقای گل جهان بودند و تا سر و کله علی دایی پیدا شد همه از جایشان بلند شدند و یک صدا تشویقش کردند. ایمان، یکی از بچهها به سرمربی تیم سایپا میگوید:
«وقتی تماس گرفتند که میخواهیم به دیدار علی دایی برویم با کله دویدم.» بعد هم خودش را در آغوش شهریار انداخت و محکم او را بغل کرد. دایی که معلوم است حسابی از ایمان خوشش آمده کلی با او شوخی و بگو بخند کرد و بعد از ایمان خواست تا کلاهش را به او بدهد. ایمان هم در جواب گفت فقط همین یک کلاه را دارد و نمیتواند آن را به کسی بدهد. رامتین، یکی دیگر از بچههای گروه که پیراهن استقلال را بر تن داشت، خطاب به دایی گفت:
«علی آقا، من آقای گل جهانم، تو هم آقای گل جهانی؟ » بعد استقلالی بودنش را یادآوری کرد و پرسید: «توهم استقلالی هستی؟ استقلالیها رو دوست داری؟ » شهریار هم در جواب او گفت: «من همه رو دوست دارم.» بازار عکسهای دو نفره و سلفی گرفتن داغ بود و بازیگوشیهای رامتین هم همچنان ادامه داشت. او موقع سلفی گرفتن تلاش میکرد تا با انگشتان دستش عدد ۴ را نشان بدهد و به سبک استقلالیها کری بخوانند. بعضی از بچهها از سر کول دایی بالا میرفتند و بعضی هم پشت سر هم با او حرف میزدند و همهمهای به راه انداخته بودند. شهریار با صبوری خاصی تلاش میکرد تا با دل این بچهها راه بیاید. شهریار آمده بود تا دل بچهها را شاد کند نه در قامت یک مربی، سلبریتی یا ستاره فوتبال، بلکه مثل یک دوست و رفیق با آنها برخورد میکرد.
- گل به آقای گل جهان
یکی از جالبترین قسمتهای این دیدار درخواست بچهها برای فوتبال بازی کردن با علی دایی داخل زمین بود. فوتبالیستها اغلب اجازه نمیدهند تا بازیکنی خارج از تیم، آن هم بدون لباس و تجهیزات لازم نظیر کفش استوک داخل زمین چمن شود و کنار تیم باشد، اما شهریار به درخواست بچهها نه نگفت. وقتی گفتند که میخواهیم با تو فوتبال بازی کنیم، بعد از مکث کوتاهی گفت: «باشه، برویم وسط زمین.» با توجه به اینکه بدون تجهیزات ورزشی احتمال مصدومیت و آسیبدیدگی بالاست، به پیشنهاد دایی، قرار شد به جای فوتبال بازی کردن، او درون دروازه بایستد و بقیه پنالتی بزنند.
برای همین تمرین تیم سایپا به یک نیمه از زمین منتقل شد و نیمه دیگر در اختیار بچهها قرار گرفت. بچهها یکی در میان پشت توپ ایستادند و دروازه را نشانه رفتند. دایی اجازه داد تا توپهایی که به سمت دروازهاش میآید گل شود و بچهها غرق در شادی و غرور شوند که به آقای گل جهان گل زدهاند! ایمان با آن کلاه جذاب و معروفش هم به دایی گل زد. این نیم ساعت آنقدر به او و دیگر بچهها خوش گذشته بود که دست آخر سمت دایی دوید و دستان او را محکم بغل کرد و گفت:
«علی دایی دوست دارم.» بعد هم تنها کلاهی که داشت را از سرش برداشت تا اینبار به شهریار بدهد. در مقابل این بخشش بزرگ و خالصانه، تنها کاری که آقای گل جهان میتوانست انجام دهد برگرداندن کلاه و بوسیدن و بغل کردن پسرک بود. با گرفتن یک عکس یادگاری این برنامه هم به پایان رسید. بچهها حسابی کیف کرده بودند و میشد خوشحالی و رضایت را در عمق چشمانشان دید و از حرفهایشان فهمید. البته فقط بچهها از این ضیافت لذت نبرده بودند. علی دایی هم با انتشار بخشهایی از این دیدار در صفحه شخصی اینستاگرامش نوشت: «امروز بهترین گلهای زندگیام را دیدم.»
نظر شما