جمعه ۱۹ بهمن ۱۳۸۶ - ۱۸:۳۹
۰ نفر

مهتاب خسروشاهی: یکی از مشخص‌ترین نشانه‌های وسواس، اضطراب و نگرانی همراه با تکرار یک حرف یا رفتار است.

این رفتارهای  تکراری ناشی از اضطراب اگرچه گاهی خود آدم وسواسی را هم کلافه می‌کند اما رفتارهای او بیش از همه، اطرافیان- به‌ویژه همسر و فرزندان‌اش- را آزار می‌دهد.

همین‌طور که داشتم برای مهمانی آماده می‌شدم، زیرچشمی‌حواسم به همسرم بود؛ مثل همیشه خیلی زودتر از آنچه باید آماده شده بود و در اتاق قدم می‌زد. حاضر شدن من زیاد طول نکشید؛ شاید نیم‌ساعت اما در این فاصله نه‌چندان طولانی، همسرم 5 بار بسته بودن پنجره‌ها، 6 بار بسته بودن شیر گاز آشپزخانه، 4 بار خاموش بودن وسایل‌برقی مثل اتو و سشوار و 3 بار مرتب بودن لباس‌هایش را کنترل کرد و 2بار هم دست‌هایش را شست.

مثل همیشه هم، کارهایش را بلند اعلام می‌کرد. بعد از همه این کارها،  وقتی سوار ماشین شدیم، دوباره همه این موارد و چند مورد دیگر را با من مرور کرد تا مبادا کاری را فراموش کرده باشد. دیگر به رفتار او عادت کرده‌ام چون همسرم وسواس دارد...

وسواس یک نوع بیماری روحی- روانی است که هرچند علائم آن در همه افراد مشابه نیست اما بسیاری از علامت‌های آن تقریبا یکسان است. این رفتارها نه‌تنها آدم وسواسی که اطرافیان او را هم کلافه می‌کند؛ خصوصا اگر این آدم وسواسی همسرمان باشد.  در این شماره درباره وسواس و راهکارهای کمک به همسر وسواسی صحبت می‌کنیم.

خیلی از ماها عادت داریم برای اطمینان از درستی کارهایی که انجام داده‌ایم یا می‌خواهیم انجام بدهیم، آنها را در ذهنمان مرور کنیم یا برای اطمینان از تمیز و مرتب بودن لباس‌هایمان قبل از بیرون رفتن از منزل، یکی دو بار جلوی آینه برویم. اگر آینه قدی باشد که چه بهتر، بیشتر جلوی آینه عقب و جلو می‌رویم و از شکل و قیافه خودمان بیشتر لذت می‌بریم!
همه این رفتارها، عادی است و نشان می‌دهد که آدم بادقتی هستیم اما وقتی رفتار یا حرکتی را با اضطراب چند بار تکرار کنیم، وسواس گرفته‌ایم. در واقع یکی از مشخص‌ترین نشانه‌های وسواس، اضطراب و نگرانی همراه با تکرار یک حرف یا رفتار است.

این رفتارهای ناشی از اضطراب و تکراری اگرچه گاهی خود آدم وسواسی را هم کلافه می‌کند ولی رفتارهای او بیش از همه اطرافیان به‌ویژه همسر و  فرزندان‌اش را آزار می‌‌دهد. به این ترتیب، برای آنکه به همسر وسواسی‌مان بیشتر کمک کنیم، اول از همه باید باور کنیم که او بیمار است و با کمک ما و خودش باید از شر وسواس خلاص شود. حالا با پذیرفتن بیماری او، هم کمتر از دست کارهایش کلافه می‌شویم و هم راحت‌تر به او کمک می‌کنیم.

نترس! این فقط یک بیماری است

همان‌طور که اشاره کردیم، تکرار یک رفتار یا حرف همراه با استرس، هیجان و اضطراب، نخستین و مهم‌ترین نشانه وسواس است ولی علامت این بیماری تنها به همین یک مورد ختم نمی‌شود؛ وحشتناک‌تر اینکه با پیشرفت بیماری باید منتظر رفتارهای ناخوشایند دیگری هم از سوی همسرمان باشیم. در مراحل اولیه بیماری، این علامت‌ها دیده می‌شود:

  • تکرار یک حرف، حرکت یا رفتار: این حالت بیشتر در مردها دیده می‌شود.
  • ترس از آلودگی و کثیفی: در این‌گونه وسواس، افراد فکر می‌کنند همه چیز کثیف و آلوده  است؛ حتی لباس‌های خودشان یا غذایی که می‌خورند. برای همین اغلب آنها در مهمانی‌ها لب به غذا نمی‌زنند. این نوع وسواس بیشتر در زن‌ها دیده می‌شود.
  • نشان دادن رفتارهای هیجانی و اغلب آزاردهنده و برخورنده: مثلا همسر وسواسی ما نمی‌گذارد به وسایل شخصی‌اش دست بزنیم؛ حتی اجازه نمی‌دهد گاهی به او کمک کرده و  لباس‌هایش را  مرتب یا اتو کنیم.
  • رابطه زناشویی به حداقل می‌رسد و با پیشرفت این مشکل، طلاق عاطفی اتفاق می‌افتد چون آدم وسواسی ممکن است حتی از لمس شدن هم اکراه داشته باشد.

 اگر با این علائم و در این مرحله از بیماری، نتوانیم به همسرمان کمک کنیم، مشکلات دیگری هم به رفتارهای قبلی او اضافه می‌شود:

  • شست‌وشو و نظافت دائمی‌ خود، منزل یا لباس‌ها و وسایل شخصی؛ مثلا 2بار حمام کردن در روز.
  • کنترل رفتارها و حرکات خود، همسر و فرزندان. درباره همسر و فرزندان این رفتار شکل دخالت به خود می‌گیرد؛ مثلا پرسش و تاکید مداوم ‌درباره انجام کارهای همسر و فرزندان و تاکید و پرسش درباره انجام درست و بموقع کارهای شخصی آنها.
  • بی‌اعتمادی: او به سختی به دیگران اعتماد می‌کند؛ حتی به ما.
  • شک کردن به هر کس و هر چیز و پرسش‌های مکرر درباره مسائل ساده و پیش‌پا افتاده.

این ذهن شلوغ!

آدم‌های وسواسی، علاوه بر وسواس ظاهری و رفتاری ـ منظور وسواسی است که ما می‌بینیم ـ به وسواس ذهنی هم دچار هستند. در واقع ما فقط رفتارهای ظاهری همسرمان را می‌بینیم اما از وسواس ذهنی او بی‌خبر هستیم ولی واقعیت این است که بخشی از وسواس او کاملا شخصی بوده و مستقیما ذهنش را هدف قرار داده است.

وسواس در رفتارهای اجتماعی یکی از این مشکلات است؛ یعنی اینکه همسر ما دائما فکر می‌کند با رفتار و گفتارش دیگران را آزار داده است؛ برای همین همیشه به طرز بیمارگونه‌ای  رفتارهایش را در ذهنش مرور می‌کند و دنبال فرصتی می‌گردد که از دیگران معذرت بخواهد یا برای رهایی از این افکار آزاردهنده با دیگران قطع رابطه می‌کند. به این ترتیب، همراه با وسواس، دچار افسردگی و گوشه‌گیری هم می‌شود.

ترس  از آسیب روحی ـ روانی یا جسمی‌ به همسر و فرزندان، یکی دیگر از درگیری‌های ذهنی آدم وسواسی است؛ به همین دلیل یا ارتباطش را با همسر و فرزندان‌اش به حداقل می‌رساند تا مبادا به آنها آسیب بزند یا اینکه همیشه و همه‌جا با آنهاست تا مبادا کوتاهی‌ای در حق خانواده‌اش کرده باشد.

با توجه به اینکه افراد وسواسی دوست دارند هر کاری را کامل و با دقت انجام بدهند، از شروع هر کاری می‌ترسند و همین ترس، باعث ایجاد حس اجبار در انجام کارها می‌شود اما اگر بتوانند از عهده مسئولیت یا کار موردنظر خوب برآیند، آن‌قدر به کار وابسته می‌شوند که جدا شدن از آن برایشان محال است. در واقع در اغلب موارد، عدم تعادل در رفتار و گفتارشان دیده می‌شود.

هر دردی را درمانی است

درمان وسواس هم مثل خیلی از بیماری‌ها، اول از همه بستگی به باور و تلاش بیمار برای بهبود دارد. همکاری اطرافیان هم عامل بسیار مهمی ‌در تسریع یا تعویق در روند بهبود است؛ پس بد نیست همسر هم- که البته مثل همیشه نقش ویژه‌ای در درمان زن یا شوهر بیمارش دارد- به‌عنوان همسر- پرستار، این نکته‌ها را به خاطر بسپارد:

  1. اضطراب و نگرانی دائمی‌ یکی از مشکلات روحی ـ روانی همسر وسواسی ماست. به او فرصت بدهیم تا درباره اضطراب و نگرانی‌هایش با ما صحبت کند تا به کمک هم  راه چاره‌ای برای رفع مشکلات او پیدا کنیم. خیلی وقت‌ها آشفتگی ذهن و ناتوانی در تصمیم‌گیری دلیلی برای بروز رفتارهای وسواس‌گونه است.
  2. از رفتارهای او تعجب نکنیم چون رفتارهای او ناخودآگاه است و دست خودش نیست. با  هر بار تعجب و عکس‌العمل نادرست، او را یک قدم از درمان دور می‌کنیم. او در مقابل واکنش‌های نا‌بجای ما حالت تدافعی گرفته و لجبازی می‌کند.
  3. مسخره کردن یا مطرح کردن مشکلات رفتاری همسرمان در جمع، او را سرخورده و عصبی می‌کند و نتیجه آن، چیزی جز تکرار همان رفتارها نیست. بیماری او باید بین ما 2 نفر بماند.
  4. وظایف منزل را طوری تقسیم کنیم که او مسئولیت کمتری به عهده بگیرد. یکی از مهم‌ترین راه‌های درمان وسواس، آرامش خیال است. حتی در انجام کارهای شخصی هم به او  کمک کنیم تا اضطراب‌اش کمتر شود.
  5. همفکری و حل مشکلات و از بین بردن  افکار ناخوشایند، یکی دیگر از راه‌های درمان است.
  6. اگر از ما خواست تا کاری را تکرار کنیم یا درباره مسئله‌ای چند بار سؤال کرد، از کوره در نرویم؛ با آرامش به او جواب بدهیم اما تلاش کنیم به‌تدریج دفعات تکرار این رفتارها کم شود. مثلا همان بار اول که درباره مسئله‌ای از ما توضیح خواست، همه چیز را با جزئیات توضیح بدهیم تا چیزی ناگفته نماند. با تکرار این حرکت، کم‌کم او از پرسیدن‌های مکرر دست برمی‌‌دارد چون مطمئن می‌شود همه چیز را همان بار اول به او کاملا توضیح داده‌ایم.
  7. او را به انجام ندادن هیچ کاری مجبور نکنیم اما کمکش کنیم تا به‌تدریج بعضی رفتارها را تعدیل و سپس فراموش کند. مثلا  اگر می‌خواهد برای چندمین بار ظرف‌ها یا لباس‌هایش را بشوید، مانع او نشویم. به جای آن، همراه هم این وسایل را بشوییم تا از پاکیزگی  لباس‌ها و ظرف‌ها مطمئن شود و به‌تدریج «وسواس تمیزی» را کنار بگذارد.
  8. هر چقدر فرد وسواسی بیشتر با دیگران رفت و آمد و معاشرت داشته باشد، زودتر درمان می‌شود چون باید در جمع رفتارهایش را کنترل کند؛ به این ترتیب به‌تدریج عادت‌هایش را فراموش می‌کند و کنار می‌گذارد.
  9. حواس او را پرت کنیم؛ ورزش کردن، انجام ورزش‌های آرام‌بخش و... می‌توانند ذهن او را آرام کنند.
  10. از محول کردن کارهای استرس‌زا به همسرمان پرهیز کنیم. مثلا مسئولیت آوردن و بردن بچه‌ها به مدرسه را به عهده او نگذاریم؛ چون تنظیم دقیق برنامه‌ها، او را بیشتر به اضطراب  و وسواس دچار می‌کند.

و در نهایت اینکه وسواس هم مثل هر بیماری روحی ـ روانی دیگری درمان می‌شود؛ البته اگر بیمار بپذیرد که بیمار است.

کد خبر 43770

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز