شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۶ - ۰۵:۰۴
۰ نفر

الهام اناری: تئاتر ایران در سال‌های پس از پیروزی انقلاب از جنبه‌های مختلف قابل بررسی است.

اما آنچه همه اهالی هنر در مورد آن اتفاق نظر دارند مهم‌ترین نقطه قوت تئاتر بعد از انقلاب و افزایش تعداد نیروهای تحصیل‌کرده در این رشته است. هر چند که عدم تناسب تعداد سالن‌های تئاتری در قیاس با قشر تحصیل‌کرده در این رشته گاهی باعث هدر رفتن نیروهایی می‌شود که درصورت مناسب بودن شرایط می‌توانستند نیروی بالفعل باشند.

اما در این میان نکته قابل توجه آن که بسیاری از هنرمندان معتقدند استفاده از این نیروهای جوان با یک برنامه‌ریزی صحیح و اصولی در کنار افزایش تعداد سالن‌های تئاتری می‌تواند آینده خوبی را برای این هنر رقم بزند. برنامه‌ای که می‌تواند در دستور کار برنامه‌های فرهنگی ما قرار بگیرد.

تاجبخش فنائیان معتقد است که تئاتر بعد از انقلاب مشخصه‌هایی مخصوص به خود دارد، او می‌گوید: به‌نظرم این مشخصه‌ها بیشتر جنبه صوری دارد تا جنبه ارزشی و حتی تکنیکی و کیفی.

در تئاتر بعد از انقلاب نسبت به قبل از انقلاب هیچ نظریه و تئوری جدیدی ارائه نشده است نه از طرف مدیران و نه از طرف هنرمندان و نه از طرف ما که ادعا داریم. در هر صورت فقدان یک نظریه جدید موجب شده که به لحاظ کیفی تئاتر ما همان تئاتری باشد که بود، به علاوه یک کمیت متفاوت و یک صورت نسبتا تغییر یافته.

 به لحاظ کمیت درست است که تعداد سالن‌های ما تقریبا همان تعداد سالن‌هایی است که قبلا بوده به جز سالن‌های کوچکی که تازه ساخته شده است، اما تعداد جشنواره‌ها خیلی فراوان شده و تعداد تولیدات تئاتر را افزایش داده است حتی اگر بسیار محدود اجرا شوند اما همین تولید زیاد بسیار مطلوب است. فارغ التحصیلان تئاتر نیز افزایش پیدا کرده‌اند و به همین نسبت اشتیاق تماشاگران افزایش یافته است.

 این کارگردان در مورد تفاوت فعالیت‌های تئاتری در قبل و بعد از انقلاب می‌گوید: این تفاوت بیشتر در جنبه‌های اخلاقی و عمدتا ظواهر تئاتر به چشم می‌آید. می‌توان گفت به لحاظ نظری و ارزشی معیارهای خیلی دقیق، درست و شناخته شده‌ای در حوزه تئاتر برای جنبه اخلاقی معرفی نشده، یعنی چارچوب‌ها معین نیست.

 برخی مسائل ظاهری می‌تواند به‌عنوان معیار تلقی شود که ممکن است به بهانه‌ها و فرصت‌های مختلف همواره از آن عدول هم بشود  و این مسائل پایدار نیست.

فنائیان در مقایسه وضعیت کلی معتقد است تئاتر قبل از انقلاب الگو‌برداری از تئاتر غرب بود. او می‌گوید: در تئاتر غرب سبک‌های مختلف با مضامین مختلف متناسب با مختصات محیط جغرافیایی و فرهنگ غرب را می‌بینیم. تئاتر قبل از انقلاب از تئاتر غرب الگو برداری کرد، اما به خاطر تفاوت‌های فرهنگی و جغرافیایی و اختلاف زیاد ما با غربی‌ها، تئاترهای الگو‌برداری شده، هیچ وقت مثل اصل آن نشد و تقلیدی بود که در سبک‌ها و مضامین مختلف صورت می‌گرفت.همواره تلاش‌هایی (در قبل و بعد از انقلاب) صورت گرفت و تا آنجایی که ممکن بود، کارگردان و بازیگر سعی کردند مسائل بومی را اضافه کنند.

تئاتر احتیاج به فضایی دارد که در محدوده جغرافیایی و فرهنگی ما بتواند نیاز مخاطبان انبوه را چه در قشر تحصیل‌کرده و چه نزد عامه پاسخگو باشد. امروزه تئاتر باری به هر جهت وجود دارد و بزرگترین اتفاق تئاتر در این سال‌ها این است که اتفاق مهمی در آن نیفتاده است.

فنائیان اظهار امیدواری می‌کند که متفکرین تئاتر امروز به فکر تدوین نظریات و تئوری‌های جدید باشند. او این نیاز را برای تئاتر ایران اساسی می‌داند و می‌گوید: دانشجویان تئاتر در مقطع کارشناسی ارشد امروزه این دغدغه را پیدا کرده‌اند که دست کم به این نظریات لازم و ضروری بیندیشند و در قالب پایان نامه‌ها به آن اهتمام بورزند. امیدوارم روزی مجموعه تفکرات به صورت نظریات قابل اتکا در تئاتر کشور جا بیفتد و پاسخگوی نیازهای فرهنگی هنری مردم ایران در حوزه تئاتر باشد و مدیران هم حمایت کنند.

دکتر محمود عزیزی اولین نکته‌ای را که در مورد تئاتر انقلاب قابل ذکر می‌داند مسئله افزایش قشر تحصیل‌کرده در حوزه این هنر است.

 او می‌گوید: جمعیت تحصیل‌کرده تئاتر رو به فزونی گذاشته است و جوان‌ها با همین شرایط موجود از درخشندگی ویژه‌ای برخوردارند. از نظر کمی و کیفی جایگاه هنردوستان و هنرمندان تئاتر اصلا قابل مقایسه با هیچ دوره‌ای نیست.

 آنچه به‌عنوان کاستی می‌توان به آن اشاره کرد این است که برای این سرمایه عظیم برنامه مدونی که بتواند به صورت نهادینه در جهت اهداف جامعه استفاده بشود خبری نیست. این کارگردان معتقد است که سرمایه کنونی که به نوعی سرمایه ملی محسوب می‌شود در حال حاضر رها شده و آن طور که باید از آن استفاده نمی‌شود، در مقابل او میزان انتشار کتاب، ترجمه، چاپ مقالات، برگزاری همایش‌ها، نشست‌های پژوهشی و آسیب شناسی تئاتر را مثبت ارزیابی کرده و می‌گوید: این آمار از نظر کمی به هیچ وجه قابل قیاس با مقطع دیگری نیست.

در حال حاضر نهادهای ارزنده‌ای در کشور شکل گرفته که کوشش می‌کند از مقوله هنرهای نمایشی حمایت کند و برنامه ارائه دهد. راه‌اندازی مراکز آموزش عالی در رابطه با تئاتر و تمایل نیروهای جوان و آموزشی به این هنر، تعدد نهادهای مربوط به تئاتر و...اینها در واقع نشان‌دهنده و بازگو‌کننده این موقعیت هاست. این سرمایه عظیم و این دانایی ارزنده است که باید فکر اساسی برای آن صورت بگیرد. کوشش کارگزاران امر نمایش ثابت کرده که این موج توفنده نیاز به برنامه‌ها و جایگاه مشخص و تعریف شده‌ای دارد.

هر چند در نهایت باید خسته نباشید گفت به کسانی که کوشش می‌کنند و در امر نمایش فعال هستند. میزان فعالیت و مسئولیت‌پذیری این افراد است که باعث تسریع در رسیدن به تئاتری می‌شود که می‌تواند نیازهای این فراخوان عمومی را تحت عنوان تئاتر ملی و اتحاد ملی به خوبی رقم بزند.

دکتر قطب‌‌الدین صادقی دوران تئاتر بعد از انقلاب را به چهار دوره تقسیم می‌کند. او می‌گوید: مرحله اول یک دوره شکوفایی خودجوش است که مربوط به جشن انقلاب می‌شود. در این مرحله همه نیروها و گرایش‌ها آن چه را که می‌خواستند و در روح و فکرشان بود صادقانه بیان کردند و یک ضیافت فرهنگی برپا شد که البته بعد از مدتی فروکش کرد.

در آن زمان جنگ پیش آمد، مسئله جنگ چند سالی همه چیز را متوقف کرد آن چه در این سال‌ها در صحنه تئاتر دیدیم تنها تعدادی نمایش بود در مورد جبهه و ترغیب جوانان برای حضور در جبهه‌های جنگ.

 در آن سال‌ها شرایط سخت جنگ بیشتر ما را منزوی کرده بود اما شکوفایی مرحله دوم با صلح هم زمان شد که البته این مسئله بعد از مدتی عادی شد.

این کارگردان تئاتر مرحله سوم رشد تئاتر را مقارن با سال 76 دانسته و می‌گوید: موج سومی که دوباره به تئاتر رونق داد و باعث تولیدات متنوع و فرهنگی در این زمینه شد مقارن با سال 76 بود که نوعی خوش بینی مدنی و اجتماعی به وجود آمده بود و این اوضاع فوق‌العاده فرهنگی باعث شد افراد متفاوتی سر کار بیایند و فعالیت‌های متفاوتی در زمینه هنر تئاتر انجام دهند.

 اما این موج هم بعد از مدتی عادی شد.موج چهارم تئاتر، اما از دو سال گذشته آغاز شد که البته مقارن با محدودیت‌ها بود. متأسفانه در این دوره ما شاهد کاهش خلاقیت‌ها بودیم و متأسفانه تعداد نمایش‌هایی که در این دو سال روی صحنه رفته بسیار محدود است. در این دو سال ما در صد بالایی از محدودیت، کمبود خلاقیت وکمبود تولید را شاهد بودیم.

مریم معترف در بیان وضعیت تئاتر در دوران بعد از انقلاب در ابتدا به مقایسه کمی پرداخته و می‌گوید: قبل از انقلاب تعدادی سالن تئاتر داشتیم که در آنها نمایش‌های مختلفی اجرا می‌شد. این تعداد سالن در‌ آن زمان می‌توانست پاسخگوی جمعیت ما و تعداد فارغ التحصیلان تئاتر باشد.

 در آن دوره حتی تعدادی نمایش در تالار سنگلج و تعدادی از نمایش‌ها نیز در شهرستان‌ها روی صحنه می‌رفت. عده‌ای از راه تئاتر به راحتی ارتزاق می‌کردند. اما از زمانی که کم کم دانشکده‌های هنری تأسیس شد و تعداد فارغ التحصیلان این حوزه رو به فزونی گذاشت دیگر این تعداد سالن نمایش جوابگوی تقاضا در این حوزه نبود. ضمن اینکه بعضی از سالن‌‌های نمایش نیز تغییر کاربری دادند و به بعضی نهادهای دیگر واگذار شدند.

معترف معتقد است که در دوران بعد از انقلاب، با افزایش تعداد فارغ التحصیلان تئاتر متأسفانه شرایط برای ادامه کار آنها مهیا نشد که این باعث به حاشیه‌رفتن عده زیادی از آنها شد. امروزه فعالیت‌های تئاتری تنها به تئاتر شهر محدود شده است. زمانی که تئاتر شهر برای تعمیرات تعطیل بود، همه فعالیت تئاتر تعطیل شد.

این کارگردان تئاتر معتقد است برای بهبود اوضاع باید سالن‌هایی در سراسر ایران ساخته شود تا مردم به تئاتر روی بیاورند و با آن غریبه نباشند. اگر سالن‌هایی نظیر سالن چهارسو در ابعاد وسیع در تمام سطح شهر تهران و شهرستان‌ها ساخته شود  از این طریق هم برای جوانان فعال در عرصه این هنر اشتغال‌زایی می‌شود و هم فضایی فرهنگی برای استفاده مردم مهیا خواهد بود.

کد خبر 43799

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز