توجه به اطلاعاتی از این دست است که موجب شده شهرداری تهران افتتاح طرح بزرگی با عنوان «طرح جامع فرهنگسازی مهندسی ارزش» را در دستور کار قرار دهد.
طرحی که با حضور شهردار تهران در تالار حرکت بهطور رسمی افتتاح میشود. مهندسی ارزش بهعنوان یک تکنیک مدیریتی در عرصه بهینهسازی طرحها، خدمات، طرحهای عمرانی و صنعتی مطرح است و کارایی آن طی تاریخچه موفقیت آمیز 60 ساله در دنیا و 7 ساله آن در کشور به اثبات رسیده است.
احمد دنیا مالی، معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران، از فراشهر میگوید.
- از تعریف مفهوم مهندسی ارزش شروع کنیم؟
برای مهندسی ارزش که در واقع یک تکنیک مدیریتی است تعاریف فراوانی ارائه شده است.
اما بهطور ساده میتوان مهندسی ارزش را بهعنوان ابزار ایجاد تعادل بین منابع و نیازها (کارکردها) در یک طرح، طرح یا خدمت تعریف کرد. این واقعیتی است که در بعد کلان منابع دنیا محدود و عمدتا غیرقابل تجدید هستند در حالیکه نیازها بهدلیل رشد جمعیت بهطور فزایندهای در حال ازدیاد است.
در این فضای تهدیدکننده طبیعتاً روشها و تفکراتی که ما را به این مرحله رساندهاند برای ادامه مسیر ناکافی و حتی ناکارآمد خواهند بود.
پس مجبوریم به سمت استراتژیها و تکنیکهایی برویم که منابع موجود را به کارآمدترین شکل ممکن در جهت تأمین نیازهای بشری استفاده کنند.
- این تعریف در حوزه مدیریت شهری هم صادق است؟
بله. حوزه شهری هم از این قاعده مستثنی نیست و به خصوص در شهری مانند تهران که منابع اعم از مالی، فضای کار و محیط زیست به شدت محدود است و در طرف مقابل نیازهای شهری در بالاترین حد خود وجود دارند این نگرشها بسیار سودمند هستند.
در مجموع روشهایی مانند مهندسی ارزش سعی دارند شکاف بین تواناییها و خواستهها را به حداقل ممکن برسانند و ترکیب بهینهای از مجموع این دو ارائه دهند.
- با این حساب هرکجا که ما بخواهیم میان منابع محدود و نیازها تعادل بهینهای برقرار کنیم، ابزاری به نام مهندسی ارزش به یاری میآید.
بله. تاریخچه ابداع مهندسی ارزش نیز گویای چنین شرایطی است.
تفکر آقای مایلز در شرکت جنرال الکتریک متمرکز بر ایجاد تعادل بین منابع بسیار محدود بعد از جنگ جهانی دوم و تأمین نیازهای مشتریان بود و پس از آنکه این مفهوم در بخش صنعت وارد شد، به سرعت در بخشهایی چون دفاع، کشتیرانی، حملونقل و طرحهای عمرانی توسعه یافت.
- آقای مهندس! مهندسی ارزش در دنیا قدمتی 60 ساله دارد اما این مفهوم از سال 1379 بهطور قانونی وارد ادبیات مهندسی ما شده است. به نظر شما این فاصله زمانی بسیار زیاد بین ما و دنیا در بهره مندی از این روش از کجا ناشی میشود؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. این یک مشکل اساسی است که در کشور ما مفاهیم فنی و مدیریتی کاملا جا افتاده با تأخیر بسیار مورد استقبال قرار میگیرد.
واقعیت این است که بنیاد مهندسی ارزش مبتنی بر آینده نگری است؛ زمانی که شما میخواهید از هزینههای سنگین غیر ضروری در طرحها چه در فاز اجرا و چه در فاز بهره برداری و حتی بعد از آن، اجتناب کنید.
بهعبارتی میخواهید در برخورد با کوه شناور و سنگین یخی هزینهها که قسمت عمده آن در زیر آب پنهان است، لایه زیرین را بهطور شفاف ببینید.
اما این دیدن نیازمند بینش آینده نگر، خرد جمعی و جسارت در برخورد با یک مسئله است که متأسفانه گاهی در مجموعههای فنی کشور این آینده نگری وجود ندارد و به همین دلیل مقاومتهای فراوانی در برخورد با موضوعات نو و تجربه شده دنیا دیده میشود.
فاصله 50 ساله ما و دنیا در زمینه مهندسی ارزش هم از همین ضعف بینش نشات میگیرد.
- با این دیدگاه ما همیشه در زمینه مهندسی ارزش 50 سال عقبتر از دنیا میمانیم؟
سؤال جالبی است. این تأخیر در هضم و بومیسازی در نوآوریهای دنیا هر چند بسیار خسارت بار و سنگین است اما از یک بعد میتواند مثبت هم باشد.
دستورالعملهای اجرا و پیادهسازی مهندسی ارزش و به خصوص برنامه کار دقیق فعلی مهندسی ارزش سالها طول کشیده که بهدست ما رسیده است و در طول این مدت و با زحمات فراوان کارشناسان و مدیران عرصههای مختلف این ابزار چکش کاری شده است.
بنابراین ابزاری که ما امروز در اختیار داریم بسیار پختهتر و مؤثرتر از ابزاری است که آقای مایلز 60 سال پیش معرفی کرد.
به قول نیوتن اگر امروز ما دورتر را میبینیم به خاطر آن است که بر شاخه غولان ایستادهایم. این غولی که نیوتن از آن نام میبرد تجارب پیشینیان است.
پس نباید خیلی نگران باشیم. فاصله قریب 50 سال ما با دنیا به شرط برنامه ریزی دقیق و ایجاد بستر فرهنگی مناسب به خصوص برای مدیران و تصمیم گیران براحتی قابل پر شدن است.
بخصوص آنکه از سال 1379 به بعد شاهد روند رو به رشدی در زمینه فرهنگسازی، آموزش، ایجاد بسترهای قانونی و اجرای مهندسی ارزش در طرحهای مختلف صنعتی و عمرانی کشور هستیم.
- به هر حال مفهوم مهندسی ارزش، تفکر یا فرهنگی جدید به همراه دارد. آیا ما برای بهرهگیری از این مفهوم ارزشمند نیازمند تغییر بنیادی در نوع نگاهمان به مسائل نیستیم؟
یکی از محورهای اصلی توانمندی مهندسی ارزش، عبور از الگوهای متعارف نگاه به مسئله و چارچوب شکنی در حل آنهاست.
مهندسی ارزش دنبال تغییر نگاه است.این روش با برنامه کار ساختارمند و بسیار دقیق خود بهدنبال کشف کارکردهای غیر ضروری طرحها و ارائه راهکارهای حذف و تعدیل آنها با هدف ارتقای شاخص ارزش است که مفهومی است بسیار جامعتر از کاهش هزینه.
به عبارت دیگر مفاهیمی که مهندسی ارزش با زبان فنی و جذاب خود برای مدیران و کارشناسان فنی، ارائه میکند فراتر از ابزاری است که معرفی میکند.
- شما در سیستم مدیریت سنتی ما یا نوع نگاه متعارفمان به مسائل چه ضعفهایی میبینید که قرار است با بهرهگیری از مهندسی ارزش برطرف شوند؟
بدون شک همه ما اعتقاد داریم که کار تیمی، خرد جمعی، خلاقیت، نگاه طول عمری به مسائل که همگی از پایههای مهندسی ارزش هستند، از جمله ضعفهای فرهنگی و اجتماعی عمیق کشور به خصوص در بعد مسائل مهندسی به شمار میروند.
- خب این تغییر نگرشها و فرهنگها چگونه قابل حصول است؟ ابزار ما برای این تغییرها چیست؟ مهمتر از همه اینکه با توجه به فرایند طولانی تغییر فرهنگ در هر جامعهای، آیا ما باید سالیان سال به انتظار بنشینیم تا این تغییرهای بنیادی رخ دهد؟
یقیناً خیر! ما نمیتوانیم سالها زمان را از دست دهیم و خسارتهای مالی و زمانی فراوانی را متحمل شویم تا فرهنگ غالب مردم تغییر کند.
ضمن اینکه سرعت تغییر فرهنگ در حوزههای مختلف از جمله حوزه فرهنگ صنعتی و فنی با سرعت سایر حوزهها یکسان نیست.
مهندسی ارزش و برخی دیگر از روشهای مدیریتی بهدنبال تغییر در مقیاس یک سازمان و حتی در یک مقیاس کوچکتر در یک طرح هستند.
خوشبختانه تجربه 7 سال کشور در بهره مندی از این مفهوم این گزاره را اثبات کرده که تغییر در حوزه مسائل مهندسی راحتتر از دیگر حوزه هاست و من فکر میکنم دلیل اصلی آن روش کار و ابزار قوی، تجربه شده و بسیار کارآمد مهندسی ارزش است.
مهندسی ارزش مفاهیم بنیادی خود را صرفا در قالب نظریههای غامض اجتماعی مطرح نمیکند بلکه بهطور ساده، فراگیر و جذاب میتواند پایههای فکری خود را به دیگران انتقال دهد.
- طرح فراشهر که قرار است فرهنگسازی مهندسی ارزش در شهرداری تهران را برعهده داشته باشد هم با همین اعتقاد طراحی شده است؟
اشاره شد که علی رغم غنای فرهنگی کشور، متأسفانه در برخی زمینههای فرهنگی ما ضعف داریم و این ضعف هم ریشهای است.
به ادبیات کشور هم که رجوع کنید به ضرب المثلهایی برمیخورید که بار معنایی منفی دارند.
مثالهایی چون «با یک گل بهار نمیشه»، «آشپز که دو تا شد آش یا شور میشه یا بینمک»، «شریک اگر خوب بود خدا هم شریک میگرفت» و... همگی نشان از پرهیز از نگرش تیمی، جمع محور و خرد جمعی است.
ما اتفاقاً اعتقاد داریم با یک گل هر چند بهار نمیشود اما همین تک گلها بسترساز بهاری زیبا در آینده خواهند بود.
شهرداری تهران به لحاظ وسعت فعالیت و تجربه فراوان در حوزه مدیریت شهری، سعی دارد در قالب طرح فراشهر بهطور وسیع به انتقال مفاهیم جذاب و کاربردی مهندسی ارزش برای بدنه شهرداری بپردازد.
- فقط بدنه شهرداری؟
بله، ولی ما بدنه شهرداری را صرفاً شامل کارشناسان، مدیران و بهطور کلی نیروهایی که بهطور مستقیم در شهرداری فعالیت میکنند نمیدانیم.
ما سعی کردهایم در این طرح توجه متناسبی به همکاران خود در شهرداری که عمدتا مشاوران و پیمانکاران هستند، داشته باشیم و حتی سهم بیشتری از این طرح را به آنها اختصاص دهیم.
بنابراین ما حرکت تیمی و فرهنگی را از آغاز تعریف طرح در نظر گرفتهایم. شهرداری یک خانواده است که همه اعضای آن در موفقیت فنی و اقتصادی آن شریک هستند و هر کار بنیادینی باید بر همین اساس برنامه ریزی شود.
- این فرهنگسازی که شما در طرح فراشهر مطرح میکنید در حوزه عملی چگونه قابل لمس خواهد بود؟ بهعبارتی در پایان طرح ما در حوزه شهرداری و به خصوص معاونت فنی شاهد چه تغییری هستیم؟
اگر دوباره به تعریف اولیه مهندسی ارزش برگردیم به چند واژه کلیدی برمیخوریم از جمله برخورد سیستماتیک ونظام یافته.
ما سعی داریم این نظام تجربه شده مهندسی ارزش را در مجموعه شهرداری و به خصوص در حوزه معاونت فنی و عمرانی پیاده کنیم.
البته این طرح صرفا قالب آموزشی ندارد و بلافاصله بعد از انتقال مفاهیم بنیادی مهندسی ارزش آنهم از طریق کارگاههای تعاملی و فعال، در حوزه عملی اجرا میشود.
فاز آخر این طرح توجه ویژهای به اجرای عملی در پروژههای در دست اجرا یا در حال مطالعه و حتی در حال بهرهبرداری با تیمهای آموزش یافته دارد. لذا نتایج طرح در چرخه برنامهریزی شده طرح به خوبی دیده شده است.
- آیا در قالب این طرح، سازوکارهایی برای نهادینه کردن مهندسی ارزش در مجموعه شهرداری تهران نیز در نظر دارید؟
در قالب این طرح قرار است دفتر راهبردی و راهبری مهندسی ارزش در مجموعه معاونت فنی و عمرانی ایجاد شود و بهطور نهادینه در آینده این دفتر فعالیتهای مختلف مهندسی ارزش را از دید کلان راهبری و هدایت خواهد کرد.
البته توجه کنید که این دفتر صرفا یک دفتر فیزیکی نیست و سعی نداریم مجددا به بوروکراسی سیستم بیفزاییم.
این دفتر میتواند یک مرجع مجازی باشد که اعضای آن کارشناسان متخصص مهندسی ارزش و برآمده از طرح فراشهر باشند.
دستورالعملها و سازوکارهای این دفتر در حین اجرای 9 ماهه طرح تهیه و تدقیق خواهد شد.
به لحاظ عملی نیز همانطور که اشاره شد ما بعد از اجرای طرح فراشهر باید شاهد بهبود و ارتقا شاخص ارزش پروژههایی که مهندسی ارزش میشوند در دو بعد فنی و اقتصادی باشیم.
- از نظر شاخص اقتصادی پروژههای مشمول مهندسی ارزش با پروژههای عادی چه میزان تفاوت دارند؟
کاهش هزینههای طول عمر که شامل کاهش زمان هم میشود، افزایش کیفیت و کارکرد همه و همه از ارزشهای اقتصادی این پروژهها هستند.
توجه داشته باشیم که نرخ بازگشت سرمایه در مطالعات بسیار بالا است لذا هرگونه سرمایهگذاری در آن میتواند توجیه پذیر باشد.
با مطالعه بیش از 2هزار و700 مطالعه مهندسی ارزش در پروژههای راهسازی آمریکا، نرخ بازگشت سرمایه مهندسی ارزش 1 به 125 تخمین زده شده است که این نرخ در ایران به دلایل فراوان میتواند بیشتر هم باشد.
- چرا این نرخ در ایران میتواند بیشتر باشد؟
پاسخ به این سؤال در گزارش رسمی سازمان مدیریت و برنامه ریزی سابق نهفته است.
سازمان در سال 1379طی آماری مستند تصویری از وضعیت پروژههای عمرانی در کشور ارائه کرد: متوسط عمر پروژههای عمرانی در ایران 2/9سال است، تعداد طرحهای نیمه تمام کشور 8هزار طرح است، 54 درصد از طرحهای عمرانی در مرحله اجرا دارای اشکالات طراحی هستند، 27درصد ناقص اجرا میشوند و 28درصد در مرحله بهرهبرداری دارای اشکال هستند، کشور ما سالانه بهدلیل فقدان نظام ارزیابی و بهره برداری مناسب و کارآ معادل هزار و650میلیارد ریال متحمل زیان میشود، زیان ناشی از تأخیر در راه اندازی طرحهای ملی در سال 1379 معادل 4هزار و 600 میلیارد ریال برآورد شده است و... این آمار حاکی از وضعیت نهچندان امیدوارکننده طرحهای عمرانی ملی کشور بوده است.
این شرایط محصول عوامل مختلفی است که منجر به ارزشهای ضعیف در پروژهها میشوند.
مواردی چون کمبود اطلاعات و دادههای منسجم، زمان اندک در مطالعات و طراحی پروژهها، عادات ذهنی، بینشهای منفی، شرایط موقتی که دائمی تلقی میشوند، تغییرات سریع فناوریها، عدم وجود بسترهای مناسب برای خلاقیت و نوآوری در مقیاس پروژههای بزرگ و... همگی حاکی از فرصتهای مناسب برای بهبود در پروژههای کشور هستند.
- با این وجود شما معتقدید که ما قادر به جبران فاصله با کشورهای پیشرفته هستیم؟
یقیناً کشورهای توسعه یافتهای چون آمریکا، ژاپن و استرالیا هم مستثنی از موارد پیش گفته نیستند اما تردیدی نیست که آنها سالیان سال است که در پی حل مسائل خود هستند، درحالیکه ما تازه به فکر افتادهایم.
بنابراین تلاش آنها از طریق مهندسی ارزش برای بهبود مانند ارتقا نمره از 19 به 19.25 است که البته کار بسیار سختی است اما تغییر نمره از 12 به 15 قاعدتا راحتتر و قابل وصولتر است.
از همین رو است که کشورهای در حال توسعهای مانند عربستان از سال 1978 به فکر بهره مندی و ساختارسازی از مهندسی ارزش افتادهاند، چرا که پتانسیل بهبود یقیناً در کشورهایی چون ما که اتکا به نفت داشته و فضای فکری مدیران ما با فرض عدم محدودیت منابع شکل گرفته است، بیشتر خواهد بود. این واقعیت اشتیاق ما را برای استفاده از رویکردها و تکنیکهای خلاق و انسان محور مانند مهندسی ارزش بیشتر میکند.
- و حرف آخر؟
ما اعتقاد ویژهای به آموزش مستمر و پیوسته (NonStop Training) در حوزه شهری داریم و این طرح را نیز جزئی از این تفکر ریشهای و تجربه شده در دنیا میدانیم. تجربه دنیا اثبات کرده، توسعههای انسان محور که در قانون چهارم نیز به آن اشاره شده است از موفقترین و کم هزینهترین شیوهای توسعه بوده است.
در این توسعه انسان مبنا بوده و هرگونه آموزش و مفهومسازی یقینا هزینه نبوده و جزو سرمایه گذاریهای بنیادی تلقی میشود.
طرح فراشهر با چشمانداز ایجاد یک تفکر نو در لایههای زیرین شهرداری تهران نیز جزئی از برنامه کلی معاونت فنی و عمرانی در قالب آموزش پیوسته است.