او که هنوز اتفاقی را که افتاده باور ندارد صبح دیروز در شرایطی که نگرانی درصورتش موج میزد همراه چند نفر از اعضای خانواده به دادسرای امور جنایی آمده بود تا پیگیر وضعیت همسرش باشد. او وقتی شوهرش را در لباس پلیس آگاهی و همراه با دستبد دید آن چیزی را که به چشم میدید باور نداشت. برایش دشوار بود همسرش که به پاکدستی و سلامت شهره بود و سالها ردای وزارت به تن داشت حالا به اتهام قتل همسر دومش بازداشت شده باشد. او در گفتوگو با همشهری جزئیات بیشتری از زندگی سالهای اخیرش با نجفی را بازگو کرد.
- چه زمانی متوجه شدید که همسرتان دست به قتل زده است؟
از صبح که دستنوشتهای برای دخترم فرستاده بود همهمان نگران شدیم تا اینکه فهمیدم همسر دومش به قتل رسیده است. هنوز مطمئن نبودیم که چه اتفاقی افتاده و چه کسی قاتل است اما چند ساعت بعد همسرم با من تماس گرفت و حلالیت طلبید. آن زمان بود که فهمیدم چه اتفاقی افتاده است.
- چطور شد که همسرتان تصمیم به ازدواج مجدد گرفت؟
من ۴۲سال است که با همسرم زندگی میکنم و در این سالها زندگی خوبی داشتیم، اما از حدود یکسال قبل متوجه شدم که او قصد دارد با زن دیگری ازدواج کند. چون خیلی به همسرم علاقه داشتم مانعش نشدم و با ازدواج مجددش مخالفتی نکردم.
- بعد از ازدواج دوباره همسرتان، رابطهتان با او چطور بود؟
دیگر کمتر فرصت میکرد با من و دخترمان باشد و این اواخر حدود ۲ماه بود که با ما زندگی نمیکرد. با وجود این، رابطه ما مثل سالهای قبل خوب بود و مشکلی با هم نداشتیم.
- در سالهایی که با همسرتان زندگی میکردید رفتار او با شما چطور بود؟
همانطور که همه میدانند آقای نجفی مرد محترمی بود. در زندگی شخصی هم او همیشه رفتار خوبی با من و دخترمان داشت. او همیشه حرمت من را نگه میداشت و در این ۴۲سال هیچ بیاحترامیای از او ندیدم. هیچ وقت نشد که او جلوتر از من وارد محلی شود و همیشه با احترام با من برخورد میکرد.
- حالا با اتفاق تلخی که افتاده فکر میکنید چه سرنوشتی در انتظار همسرتان باشد؟
ما راضی هستیم به رضای خدا. حادثهای که اتفاق افتاده تلخ و هولناک است اما امیدواریم ماجرا ختم به خیر شود.
- آیا تلاشی برای جلب رضایت اولیای دم کردهاید؟
تا امروز نه. اصلا فرصتی برای این کار نبوده. اما اگر فرصتی باشد حتما تلاش میکنیم به خاطر حادثهای که اتفاق افتاده رضایت آنها را جلب کنیم.
نظر شما