با اینکه این پدیده، روندی جهانی است اما در ایران ما شاهد طبقهای خاص هستیم که در بعد فرهنگی و مصرفی یکسری عادتها(habitos) ی خاص خود را دارند. ابراز وجود این طبقه از طریق خودنماییهای پرستیژی است که بخشی از آن در داشتن خودروهای گرانقیمت، پنت هاوسها و عروسیها و مراسم مجلل ظهور و بروز پیدا میکند و بخشی نیز در مستأجرنشینیهای بسیار گرانقیمت.
علت آن هم عقدههای فروخوردهای است که این طبقه دارد چون نوکیسهها معمولا یکشبه به یک ثروت بادآوردهای رسیدهاند که رفتارهایشان از ثروتمندان قدیمی که سرمایه خود را طی چندین دهه و نسل به نسل بهدست آوردهاند متفاوت است.
ثروتمندان قدیمی که در بازاریان بازنمایی میشدند، برخلاف نوکیسهها بااصالتند و در پی خودنمایی نیستند و به لحاظ روانی هم احساس عقده و کمبود نمیکنند چون نوعی از permanency و امتداد در بعد هویتی دارند.
اما نوکیسهها بهدلیل اینکه یکشبه از یک طبقه به طبقه دیگر پرتاب میشوند (یعنی اینکه تا دیروز متعلق به طبقه پایین بودند و امروز با توجه به زد و بندها یا توفانهای اقتصادی در طبقه ثروتمندان جای گرفتهاند) هنوز عقدههای طبقه قبل در نهادشان وجود دارد که به لحاظ روانی آنها را آزار میدهد چون میخواهند هرچه زودتر از دست چنین عقدههایی خلاص شوند، به رفتارهای لوکس خارج از عرف روی میآورند.
اگر سلبریتی باشند برای فرار از فراموشی، نامشان را بر سر زبانها میاندازند. اگر هم از این قشر نباشند به این شیوه نوعی از هویتبخشی و مکانیسم تمایز را برای خود درنظر میگیرند تا خود را از سایر مردم تفکیک کنند و هویتی مجزا برای خود متصور باشند؛ در واقع میخواهند با همان منطق سلبریتیها، تبدیل به نوعی از سلبریتی اما در دایره محدودتر خود شوند؛ در واقع چنین رفتارهایی ناشی از فقر فکری این قشر است که منشعب از فقر فرهنگی است.
آنها نحوه تبدیل ثروت به پرستیژ را بلد نیستند و در این بخش ضعف دارند. نمیتوانند ثروت را با یک سازوکار سنتی اصیل تبدیل به نوعی از پرستیژ کنند؛ برخلاف ثروتمندان اصیل سنتی که تبدیل ثروت به پرستیژ را از طریق امور خیریه نظیر مدرسهسازی، کمک به فقرا و... محقق میکردند. نوکیسهها بهدلیل فقر فرهنگی سعی دارند تا کسب پرستیژ و هویت اجتماعی را از طریق سازوکارهایی مانند اجارهنشینیهایی با قیمت بالاتر بهدست آورند؛
رفتارهایی که نهتنها درنظر جامعه پذیرفتهشده و مثبت نیست بلکه اجتماع بهویژه قشرهای متوسط و پایین را با خطر الگوسازی و گرتهبرداری مواجه میکند چون این طبقات توانایی اقتصادی چنین رفتارهایی را ندارند دچار نوعی سرخوردگی میشوند و برای رسیدن به این جایگاه سعی درانجام رفتارهای نابهنجار اقتصادی مانند اختلاس و دزدی و چیزهای مشابه آن میکنند.
گئورگزیمل، جامعهشناس آلمانی مد را پدیدهای عنوان میکند که طبقات بالاتر میسازند تا خود را متمایز کنند اما طبقات پایینتر با نگاه به آنها این پدیده را تقلید میکنند و مدها بهصورت چرخهای هر از چند گاهی عوض میشود. طبقه نوکیسه در ایران نیز در حال تبدیلشدن به یک طبقه مرجع است و رفتارهای اینچنینی در حال تبدیل به مد است.
نظر شما