- در جست و جوی مخاطب
از سوی دیگر در یک سال اخیر کمبود و گرانی بیسابقه قیمت کاغذ بهویژه در ماههای اخیر مطبوعات را با بحرانی جدی و نفسگیر مواجه کرده است. کاهش صفحات، کاهش تیراژ، تعدیل نیرو و تعطیلی برخی نشریات گوشهای از نتایج مشکلات اقتصادی کشور است که به مطبوعات محلی نیز رسیده است؛ مطبوعاتی که فعالان آنها به مناسبت روز خبرنگار از مشکلاتشان میگویند.
- مقتضیات دنیای مجازی
یکی از فعالان عرصه رسانه استان در گفتوگو با همشهری میگوید: در تعریف رسانه آمده است: «هر ابزار، روش و وسیلهای که برای ارتباط به کار برود. » روزی رسانه کتاب بود و سپس تلویزیون، رادیو، موسیقی و روزنامهها به مجموعه رسانهها افزوده شدند. «ثریا صفری» دبیر نشریه «نقد حال» ادامه میدهد: هر کدام از این رسانهها در زمان پیدایش بهواسطه فناوریهای تازهای که داشتند از رسانههای قدیمی پیشی گرفتهاند، اما این به معنی حذف رسانههای قدیمیتر نبوده است.
رسانههای دیجیتال، پس از پیدایش و عمومیت یافتن در کشورهای توسعهیافته، هرگز برای رسانههای مکتوب مشکلی پیش نیاوردند؛ بهطور مثال روزنامه «یومیوری شیمبون» پرتیراژترین روزنامه جهان است که در کشور ژاپن منتشر میشود و تیراژ آن در روز ۹ میلیون نسخه است که به ۱۴ میلیون نسخه هم رسیده است. این در حالی است که کشور ژاپن از کشورهای توسعهیافتهای است که بسیار پیش از ما به رسانه دیجیتال دسترسی پیدا کرده است.
نمونه دیگر «آساهی شیمبون» است که باز هم متعلق به کشور ژاپن است و تیراژی بالغ بر ۶ میلیون و ۶۰۰ هزار نسخه دارد. البته نمونههای دیگری نیز وجود دارند؛ در آمریکا نشریه «یو اس آ تو دی» با حدود ۵ میلیون تیراژ، در مقام سوم پرتیراژهای جهان قرار دارد. اینها دلایلی است که میتوان گفت دنیای مجازی، عامل مرگ و ضعیفشدن نشریات در جهان نیست. اما در کشور ما حکایت چیز دیگری است.
- ما با مطالعه میانه خوبی نداریم
این روزنامهنگار میافزاید: ما با مطالعه میانه خوبی نداریم. این را تیراژ کتابها و نشریات به ما میگویند. مگر ما چه تعداد روزنامهخوان داشتهایم که با ظهور فضای مجازی آن را از دست بدهیم؟ یکی از ریشههای بداقبالی نشریات در ایران، نبود خواننده و خودسانسوری است. ما عادت کردهایم که پیش از سانسور شدن، خود را سانسور کنیم و این برای همان تعداد کم روزنامهخوان قابل قبول نیست. بخش دیگری از مشکلات امروز نشریات، موضوع کاغذ است. در اینجا هم رانتخواری و دستهای پشت پردهایعامل بیثباتی بازار کاغذ و گرفتاری نشریات است.
- از تکفروشی درآمدزایی نداریم
دبیر نشریه «نقد حال» میگوید: ما درآمدزایی در تکفروشی نشریات نداریم و همچنان وابسته به آگهیهای دولتی هستیم که در آن هم رانت وجود داشته و دارد. تعداد زیاد نشریات برای کشورهای توسعهیافته میتواند نویدبخش افزایش محبوبیت مطالعه و تنوع نگرشهای مختلف باشد ولی در کشور ما اینگونه نیست، سالانه مجوزهای زیادی صادر میشود که صاحبان آنها بهندرت دارای اندیشه و خط فکری مشخصی هستند و تنها به عنوان یک کار اقتصادی به آن نگاه میکنند، نه مکانی برای تولید اندیشه و روشنایی برای جامعه مدنی.
این فعال رسانهای ادامه میدهد: محتویات فضای مجازی ممکن است با اختلال یا کلیدی از بین برود اما سند مکتوب، اعتبار نگهداری بیشتری دارد. هرچند ما باید بتوانیم از فضای مجازی نیز بهره ببریم. نشریات، صفحات و مطالبشان را در وبسایتها منتشر میکنند، کانالی برای انتشار اخبار و مطالب در اینستاگرام، تلگرام و دیگر پیامرسانها دارند و این یعنی تعامل. صفری بیان میکند: بسیاری از نشریات با ادامه روند مشکلات اقتصادی محکوم به نابودی هستند و البته فراموش نکنیم که کاسبان اقتصادی در ردای نشریات، همچنان به مسیر خویش ادامه میدهند که منبع درآمد بهتری پیدا کنند.
- تشخیص نشریات واقعی
وی اضافه میکند: آرزوی محالی است، اما کاش معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد توان تشخیص نشریات واقعی را از بنگاه اقتصادی داشت، در آن صورت در تخصیص یارانه و کاغذ میتوانست بسیار بهتر از این عمل کند و به کسانی که بیش از دهها مجوز نشریه را در اختیار دارند و صدها تن کاغذ یارانهای دریافتی را در بازار آزاد فروختند، این همه امکان برای یکهتازی فراهم نمیکرد. ایکاش رتبههای کیفی، واقعی و بر مبنای تولید نشریات بود. در آن صورت میشد امیدوار باشیم که نشریات واقعی زنده میمانند و فضای آلوده به سمت سلامت پیش میرود.
به هر روی واقعیتِ تلخِ لاغر و ضعیفشدن نشریات انکارناپذیر است و تعداد کمی مشغول انجام رسالت خویش هستند، هرچند به بهای صرف عمر و از بین رفتن سرمایههای مالی. نباید فراموش کرد که نشریات مکتوب، بخشی از هویت فرهنگی ما هستند و باید آن را حفظ کنیم و هرگز آن را در تقابل با دنیای دیجیتال فرض نکنیم. کسانی که در راه قلم، جام شهادت را سر کشیدهاند به گواه تاریخ کم نبوده و نیستند. صفری میافزاید: کسانی که در همین استان کرمانشاه راه روشن آزادی و مبارزه را برگزیدهاند. کسانی که آخرین نفر از نسلشان استاد ایرج هندسی هنوز در قید حیات هستند و راوی آزادمردیها و فداکاریهای روزنامهنگاران شرافتمندند. من معتقدم نشریاتکاغذی هرگز نمیمیرند اما برای زنده ماندشان باید کسانی ایثار کنند.
- ضعف مالی نشریات
یکی دیگر از فعالان رسانهای استان در ادامه با اشاره به مهمترین مشکلات رسانهها میگوید: نداشتن استقلال مهمترین مشکلات رسانههاست که نهتنها در ایران بلکه در تمام جهان عمومیت دارد. یک رسانه هرچقدر هم که خود را مستقل از هر نهاد، دستگاه، حزب یا گروهی بداند، در نهایت از یک گروه، اندیشه یا تفکر خاص تبعیت میکند و در تولیدات محتوایی خود به سمت آن تفکر گرایش خواهد داشت و اهدافی را دنبال میکند که در این جهت باشند.
«طیبه قدمی» اقتصاد و تامین مالی را دیگر مشکل رسانهها میداند و میگوید: اگر رسانهای تحت حمایت نهادی خاص نباشد، قادر به ادامه راه نخواهد بود و این همان دلیلی است که میتواند استقلال را از یک رسانه بگیرد و آن را به دستگاهها، نهادها، گروهها، احزاب و یا تفکرات خاص وابسته کند و تا جایی پیش برود که اصل فعالیتش تامین اهداف حامیان باشد. این خبرنگار میافزاید: مطبوعات کاغذی که جزو اولین رسانهها محسوب میشوند، امروزه با مشکلات عدیدهای مواجهند و بحران مخاطب، بحران فروش و تامین هزینههای چاپ و نشر از عمده مواردی است که این شکل از رسانهها همواره با آن دستوپنجه نرم میکنند و با افزایش چندبرابری هزینه چاپ و نشر بسیاری از آنها یا زیر بار مشکلات کمر خم کرده یا بهناچار عطای آن را به لقایش بخشیدهاند.
وی ادامه میدهد: امروزه که فضای مجازی بخش اعظمی از اقدامات و اتفاقات زندگی افراد را در بر گرفته است، سرعت انتقال اطلاعات به حداقلترین زمان ممکن رسیده و شاید کمتر کسی را بتوان پیدا کرد که رغبتی به مطالعه کتاب و نشریات کاغذی داشته باشد. قدمی میافزاید: فراگیری و سرعت انتقال اخبار در شبکههای اجتماعی در شرایط فعلی، حتی گوی سبقت را از خبرگزاریهای رسمی و آژانسهای خبری ربوده است و ترجیح بسیاری از افراد، کسب اخبار از طریق این شبکهها با صرف کمترین زمان و امکان لازم است، لذا در چنین شرایطی اگر یک نشریه کاغذی با قدرت و خلاقیت منحصر به فردی وارد میدان نشود، به طور قطع اقبالی از سوی مخاطبان نخواهد داشت.
وی ادامه میدهد: نشریات با دوری کردن از تولیدات صرفا خبری و پرداختن به محتواهای تحلیلی و اختصاصی، تا حدی میتوانند خود را در شرایط فعلی حفظ کنند. صفحهآرایی مناسب و متناسب با سلایق مخاطبان با بهرهگیری از شیوههای نوین در این زمینه نیز بسیار اثرگذار خواهد بود. مهمترین نکته که باید در مورد نشریات کاغذی مد نظر قرار گیرد، این است که حامل محتواهایی باشند که نتوان نمونه آن را در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی یافت.
- حال و روز ناخوش مطبوعات
سردبیر روزنامه «باختر» نیز میگوید: این روزها مطبوعات ایران و به تبع آن مطبوعات استان کرمانشاه به هیچ وجه حال و روز خوشی ندارند و با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته و سرپا ایستادهاند. «هادی نوروزی» میافزاید: واقعیت آن است که مشکلات حوزه رسانه بهویژه در بحث مطبوعات آنقدر گسترده و چند وجهی است که بهراحتی نمیتوان از کنار آن گذشت و میتوان گفت فعالان این عرصه به نوعی در حال ایثار هستند؛ چراکه با داشتن مشکلات بسیاری از جمله نبود امنیت شغلی، پایین بودن سطح درآمد (کمتر از آنچه در تصور بگنجد)، مشکلات بیمهای، مشکلات تامین کاغذ برای چاپ نشریه، مشکلات عدیده با فعالان نوظهور فضای مجازی و... همچنان عاشقانه درحال فعالیت در عرصه رسانه هستند.
به عنوان مثال شخصی که با عنوان خبرنگار در نشریات استان فعالیت میکند شاید درآمد ماهانهاش به یکپنجم حداقل حقوق پایه اداره کار هم نرسد؛ یعنی کمتر از ۳۰۰ هزار تومان که این عدد حتی کفاف رفتوآمد و هزینههای تلفن و اینترنت او را هم نمیدهد، اما با وجود این، همچنان با علاقه و عشق به این کار، فعالیتش را ادامه میدهد. نوروزی میافزاید: در بررسی رسانههای استان بهسادگی مشاهده خواهد شد که کمتر از ۱۰ درصد رسانههای مجوزدار فعالند و بسیاری از کسانی که در رسانههای مکتوب یا مجازی مجوز اخذ کردهاند پس از مدتی متوجه ناتوانی خود در مدیریت یک رسانه شدهاند.
- ورود افراد غیرحرفهای به عرصه رسانه
«فاطمه کمانی» خبرنگار ایسنا نیز یکی از مهمترین مشکلات فعالیتهای خبری را ورود افراد غیرمتخصص به این حوزه میداند و میگوید: بسیاری از کسانی که اکنون در زمینه کار خبری فعالیت دارند، بازاریابان آگهی هستند. بازاریابی آگهی کاری تخصصی و بسیار دشوار و پرزحمتی است اما باید از کار خبرنگاری تفکیک شود. وی ادامه میدهد: بهتر است اداره کل ارشاد استان فعالیت خبرنگاران را سطحبندی کند تا از نظر تجربه، سابقه فعالیت، کیفیت کار و... درجهبندی داشته باشیم. کمانی میافزاید: مشکل دیگر خبرنگاران نداشتن بیمه و امنیت شغلی است و آنطور که میبینیم معمولا کادر نشریات در زمانهای کوتاهی عوض میشوند. به علاوه نشریات و روزنامهها اخیرا با مشکلات تامین کاغذ مواجهند و این امر باعث شده زمان چاپ آنها طولانی و تیراژ روزنامه کم شود و بسیاری از نشریات مجبور به تعدیل نیرو شدهاند.
- حرفهای نبودن نشریات
«سیدوحید حسینی» مدیرمسئول و صاحبامتیاز هفتهنامه «پویان» میگوید: دیگر نشریات کاغذی به معنای واقعی در کشور جایگاهی ندارند. از زمانی هم که فضای مجازی رونق گرفت روند رکود نشریات چاپی تسریع شد. از دیگر سوی نیز مشکلات مالی و گرانی کاغذ و چاپ و هزینههای جاری نشریات اعم از اجاره و حقوق پرسنل دیگر رمقی برای نشریات نگذاشته است. وی بیان میکند: شما نگاه کنید به تعداد نشریات مکتوب کرمانشاه ببینید چند نشریه مکتوب داریم و چه تعداد از آنها منتشر میشوند.
حسینی میافزاید: توان انتشار نشریات ما به چند ماه یکبار رسیده است. البته فراموش نکنیم که ما قبل از اینکه به گرانی کاغذ و سایر مسائل بپردازیم باید به مشکل فرهنگی در جامعه نگاه کنیم. سرانه مطالعه در کشور ما بسیار پایین است و کتابخوانی دیگر معنا ندارد. همچنین حرفهای نبودن نشریات و استفاده از نیروهایی فاقد تخصص کافی در زمینه روزنامهنگاری و خبر از دیگر مشکلات رکود مطبوعات است.
- توزیع عادلانه کاغذ
«فرزاد نویدی» خبرنگار ایرنا معتقد است: سهمیه کاغذ مطبوعات باید بر اساس عدالت و بر پایه معیارها و شاخصهایی از جمله سابقه، تیراژ، محبوبیت، تاثیرگذاری و میزان فروش هر نشریهای از سوی دولت اختصاص یابد. وی میگوید: اکنون به دلیل عدم توزیع عادلانه اغلب نشریات با کمبود کاغذ مواجه شدهاند و چارهای غیر از تعطیلی ندارند. این فعال رسانهای اضافه میکند: در این میان دیوار نشریات کاغذی محلی از همه کوتاهتر است و کمبود و گرانی کاغذ ابتدا دامن آنها را گرفته و قبل از نشریات مرکز آنها را به تعطیلی کشانده است. نظارت بر روند توزیع سهمیه کاغذهای اختصاص یافته از سوی دولت یک نیاز اساسی است و تنها راهکار برای برونرفت از وضعیت فعلی عادلانه توزیع کردن سهمیه است.
- روزنامهنگاریِ حرفهای خواسته مردم
محمد توفیق مشیرپناهی - سنندج- خبرنگار:
مطبوعات به عنوان یکی از دستاوردهای دنیای مدرن، در جامعه ما سرنوشت غریبی پیدا کرده است. تردیدی نیست وظیفه اصلی این رسانه جمعی که به عنوان رکن چهارم دموکراسی اشتهار یافته است، چیزی جز نظارت، نقد و اطلاعرسانی و آگاهیبخشی نیست. اما در روزگار و در جامعه ما به دلایل مختلف، علاوه بر وظایف مذکور، بار بیشتری بر شانههای مطبوعات سنگینی میکند.
در دهههای اخیر و در غیاب نهادهای مدنی و سیاسی، بسیاری انتظار داشتند که مطبوعات آن خلأها را پر کند. شاید تاریخ نانوشته مطبوعات کردستان به این نکته توجه نکرده باشد که «ملا محمد قزلجی (ترجانیزاده) و «مقداد مدحت بدرخان» پدران روزنامهنگاری کُردی بیشتر از آن که ادیب و چهره سیاسی بوده باشند، تکنیسین یا به قول فرهنگستانیها فنآور (تکنوکرات) بودند و نشریات و مطبوعات کُردی از دخالت ادبیات در روزنامهنگاری و حتی چربیدن اولی بر دومی حکایت دارد، اما در دنیا اتفاقا روزنامهنگاری از ابتدا در خدمت ادبیات نبود، بلکه ایجاد روزنامه در واقع پاسخگویی به یک نیاز فوری اقتصادی بود که از آن نمیشد اجتناب کرد.
استان کردستان در حال حاضر ۱۵۰ نشریه مجوزدار دارد که حدود نصف آن در حال انتشار است. مجموع تیراژ نشریات محلی استان در سال گذشته(۹۷) ۲ میلیون و ۴۸۰ هزار نسخه بود. بسیاری از نشریات در خوداظهاری میزان تیراژ را بالاتر اعلام میکنند، اما این آمار از چاپخانهها گرفته شده و مورد تایید است. آخرین نشریهای که به جرگه مطبوعات استان پیوسته، هفتهنامه «تیروژ» در آبان ماه سال ۹۷ است.
- گذشته و حال مطبوعات کُردی
یکی از دانشآموختگان روزنامهنگاری در کردستان با اشاره به وضعیت گذشته و حال حاضر مطبوعات موسوم به کُردی میگوید: مطبوعات ما در کردستان امروز زمینه و امکان پرورش و بهرهمندی افراد جامعه از سرمایه فرهنگی را دارد و از این طریق به طبقه متوسط کمک میکند که نقش تاثیرگذارتری در سرنوشت خود و جامعه ایفا کنند. امروز طبقه متوسط بهشدت تحت فشار است، هم ارزشهای آن به وسیله دارندگان ثروت در حال به فنا رفتن است و هم در سلسلهمراتب اجتماعی جایگاه خود را از دست داده است.
«فرهاد امینپور» اظهار میکند: با توجه به امکاناتی که در اختیار مطبوعات قرار دارد، میتوان انتظار داشت کسانی که عمدتا در طبقه متوسط قرار دارند و توانایی یا انگیزه لازم را برای تجمیع ثروت و سرمایه مادی ندارند از سرمایه فرهنگی بهره ببرند و جایگاهی درخور و مناسب در سلسلهمراتب اجتماعی به دست آورند. علاوه بر این، اگر این سرمایه در جامعه پرورش یابد و حاملان آن قدر ببینند و بر صدر بنشینند، اخلاق و دموکراسی نیز تقویت میشود و جامعه از پیامدهای منفی پولپرستی که اکنون دیگر سرمایهها را به نابودی کشانده است، در امان خواهد بود. در واقع، حفظ تنوع سرمایهها یکی از نیازهای اساسی امروز جامعه ماست و مطبوعات میتوانند در این زمینه نقش مثبتی ایفا کنند.
- وضع نشریات زیاد خوب نیست
مدیر خانه مطبوعات کردستان میگوید: وضع نشریات این روزها زیاد خوب نیست. ما میخواهیم مردم را در جریان چیزهایی بگذاریم که رسانههای دیگر آن را باز نمیگویند. اما آنچه نمیگویند و جملگی در دل دارند این است که امروز نشریهای دربیاورند که مردم در گوشه و کنار در صف اتوبوس، اتاقهای ادارات و جلسات خانوادگی، در حیاط دانشگاهها و... از آن سخن بگویند، نسخههای آن را بخرند و اگر بازار کاغذ و چاپ مثل امروز نباشد و اجازه دهد، تیراژ صدهزاری داشته باشد. اما دریغ، یک شماره، ۲ شماره، ۱۰ شماره و حرف آخر این است: «چرا مردم بیتفاوت شدهاند؟ » اجازه دهید عرض کنم مردم هرگز در مقابل آنچه مربوط به خود آنان است بیتفاوت نمیشوند.
نکته جای دیگری است. ما علاقههای مردم را نمیشناسیم. اتفاقا همین امیدواری و ناامیدی نشان میدهد که صاحبامتیازهای نشریات ما مردم را نشناختهاند. راز مهم در اینجاست. معلوم نیست آنچه فکر و ذکر و خورد و خواب و ذهن و دل و آرام و قرارِ شما را ربوده است، به همان اندازه مورد توجه دیگران هم باشد. «سید محمد لطیف حسینینسب» میافزاید: حالا حرفه روزنامهنگاری و روزنامهنگاری حرفهای یعنی همین: کشف چشماندازهای دیدنی که همه (یا گروه بیشتری از مردم) دوست داشته باشند آن را ببینند.
وی ادامه می دهد: چرا فکر میکنیم روزنامهنگاری یعنی حرفهای آنچنانی زدن؟ چرا همه باید به این امید هفتهنامه، مجله یا روزنامه چاپ کنند که حرفهای بزرگ آنان را همگان بخوانند و وارد معقولات نشوند. این الگو از کجا آمده است؟ روزنامهنگاری اصلا این نیست. در روزنامهنگاریِ حرفهای اصل اول، خواسته مردم است. روزنامهای موفق است که تعداد بیشتری از مردم آن را بخرند و بخوانند. مثل هر کار دیگر که مخاطب آن مردم باشند. مثل سینما، کتاب و موسیقی.
- ۲ مشکل بحران کاغذ و نبود طرح جامع رسانه
حسینینسب در ادامه به ۲ مشکل بحران کاغذ و نبود طرح جامع رسانه اشاره و تصریح میکند: گرانی کاغذ که روی سر نشریات آوار شد، تقریبا سازوکار و روال و شیرازه بسیاری از مطبوعات چاپی را از هم پاشاند، چه در مرکز و چه در استان توسعهنیافتهای مانند کردستان. رسانههای کاغذی در جامعه در حال گذار ما تعطیل نمیشود و به موزه نمیرود بلکه هنوز به راهش ادامه میدهد و در شرایط بحران گرانی کاغذ، خود را آماده میکند. یکی از مشکلات نبود طرح جامع رسانه است که در صورت تصویب و اجرایی شدن، به باور من مزیتهای صنفیاش بیشتر از محدودیتهای آن است که میتواند در آینده بازنگری شود.
- مشکلات و چالشهای مطبوعات
معاون فرهنگی و رسانهای فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان با تبریک روز خبرنگار میگوید: مطبوعات یکی از پدیدههای ارتباطی گسترده در عصر ارتباطات است که البته عمری طولانیتر از سایر فناوریهای ارتباطی دارد. مطبوعات محصول دنیای مدرن است و از زمان شکلگیری و انتشار در اغلب جوامع کم و بیش نقشی سازنده در فرایند تحولات و رخدادهای جوامع داشتهاند. انعکاس، انتشار و تجزیه و تحلیل اخبار و رویدادها توسط مطبوعات و آگاه ساختن اذهان عمومی، بعضا روشنگر زوایای ناپیدا و کمپیدای حقایق اجتماعی و خود منشأ تحولاتی عظیم و چشمگیر در جوامع بشری بوده است. «عبید رستمی» میافزاید: تعهد مطبوعات و به طور کلی رسانه در برابر مردم و شهروندان جامعه و غرور و عزت آنان از همین مقوله شمرده میشود.
معاون فرهنگی و رسانهای فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان ادامه میدهد: در استان کردستان با سابقه ۱۲۰ سال مطبوعات کُردی از انتشار اولین روزنامه بهزبان کُردی تا امروز که ۱۵۰ مجوز نشریه ثبت شده است و نصفی از مطبوعات با ترتیب انتشار روزنامه، هفته و دوهفتهنامه، ماهنامه، فصلنامه در حال انتشار هستند، برای توسعه استان و در کنار سایر حوزهها فعالیت دارند. وی تصریح میکند: معاونت فرهنگی و رسانهای ارشاد اسلامی تمام امور رفاهی و تسهیلاتی را که برای مطبوعات و جامعه خبرنگاران موجود بوده، در اسرع وقت در اختیارشان گذاشته است. بحث بیمه خبرنگاران، یارانههای مطبوعات، تقسیم و واگذاری آگهیها به شکل عادلانه، برگزاری کلاسهای آموزشی و اولین جشنواره رسانههای کُردی و... توسط این معاونت اجرا شده است.
- آمار مطبوعات کردستان
«سید محمد لطیف حسینینسب» مدیر خانه مطبوعات استان کردستان اظهار میکند: در سنندج حدود ۲۰ هفتهنامه با تیراژ متوسط ۵۰۰ نسخه به چاپ میرسد. حداقل ۵ هفتهنامه از این ۲۰ تا در فروش ۲۰۰، ۳۰۰ نسخهای ماندهاند. عجیب آنکه حداکثر نیروی موثر شاغل در هر یک از این هفتهنامهها به ۵۰ نفر نمیرسد. برخی از این هفتهنامهها هنوز مشکل فنی انتشار، ساختار و محتوا دارند. مردم از همه اقشار، این هفتهنامهها را میخوانند و در مورد آن بحث میکنند. طرفداران نشریات وزین، شاید حرف این هفتهنامهها را نمیگیرند. اما همین هفتهنامهها باید نشریات حرفهای جامعه ما به شمار بیایند، هیچکدام هم سیاسی نیستند، اما دلمشغولیهای مردم در آنها بسیار کم است. انتشار موفق همین هفتهنامهها نشان میدهد که وقتی اندکی از خود و عقاید خود فارغ شدیم به مردم نزدیک شدهایم.
- زلزله سرپل ذهاب؛ تلخترین خاطره
فرزانه کرمی - خبرنگار فرهنگی:
برای من هم مانند هر خبرنگار کرمانشاهی تلخترین خاطره مربوط به زلزله سرپل ذهاب است. دیدن تصاویری دردناک از مرگ و ویرانی و اندوه که نمونهاش را هیچوقت در هیچ کجا ندیده بودم. آشفتگی و رنج بیپایان در کوچه به کوچه و خانه به خانه این شهر موج میزد. شیرینترین خاطرهام هم مربوط به همین روزهاست. من در آن روزها هنرمندانی را دیدم که از جانشان برای تغییر روحیه زلزلهزدگان بهویژه کودکان مایه میگذاشتند. انسانهایی نوعدوست که ابزار هنرشان را همراهِ عاطفه و انسانیتشان کردند و عازم سرپل ذهاب، قصر شیرین، ثلاثباباجانی و روستاهای دورافتادهشان شدند تا غباری از دلی و اشکی از دیدهای بزدایند.
- لحظات شیرین در خانه سالمندان
مرضیه قاسمی - خبرنگار اجتماعی:
دنیای خبرنگاری پر از خاطرات تلخ و شیرین است. یکی از خاطراتم این بود که گزارشی درباره خانه سالمندان نوشتم. ۱۰ روز طول کشید تا توانستم مراحل اداری را پشت سر بگذارم و از اداره بهزیستی نامه بگیرم. بالاخره در یک هوای بارانی و سرد موفق شدم به خانه سالمندان بروم و پای درددل ۲ بانوی سالمند بنشینم. آنها وقتی مرا دیدند بسیار ذوقزده و خوشحال شدند. به مدت ۳ ساعت با آن لهجه شیرین و خوی مهربانشان از خاطرات شیرین دور، دردها و بیکسیهایشان گفتند. گاهی دلتنگ میشدند و بغض و سپس سکوت میکردند.
گاهی هم میخندیدند و در میان کلامشان مرا خانم مهندس صدا میزدند. دستم را محکم گرفته بودند تا مبادا زود ترکشان کنم. دیدن این زنان ساده و مهربان و آرامشی را که به من دادند هرگز فراموش نمیکنم. خاطره شیرین دیگرم مربوط میشود به انعکاس گزارشم با عنوان «جولان زبالهها در زمینهای خالی». دادستان کرمانشاه با خواندن گزارشم دستور پیگیری را صادر کرد. تلخترین خاطرهام هم بازمیگردد به نوشتن درباره دختر بچه معصومی به نام «سوگند». سوگند در رودخانه چمبشیر غرق شد و هرگز جسدش پیدا نشد. وقتی به همراه چند مددکار به خانه این دختربچه رفتم، مادرش را دیدم که عکس فرزندش را محکم در آغوش گرفته بود و با تمام وجود گریه میکرد و عکس را لحظهای از خود دور نمیکرد. انگار فرزندش را در همان لحظه بغل کرده بود.
- غم بازماندگان زلزله
سپیده امیری - خبرنگار فرهنگی:
زلزله ۲۱ آبان سال۹۶ جزو بدترین خاطرات کاری، شغلی و زندگیام است. از اولین روز پس از این حادثه طبیعی در مناطق زلزلهزده حضور داشتم و شاهد سوگواری و غم فراق بسیاری از بازماندگان خانوادههای داغدار بودم. مادران و خواهران مصیبتدیده بسیاری را در آغوش کشیدم. با زبان کُردی دستوپا شکسته سعی میکردم ارتباط کلامی با آنها بگیرم و حال ناگوار ناخواستهشان را درک کنم. بانویی ۲۴ساله به اسم «هانا» از روستای تپانی را دیدم که موهای دخترش نوازش میکرد و آوار سارینای ۸ساله را از او گرفته بود. هانا حالا از دوستانم است که چندی پیش خبر تولد فرزند دوبارهاش خوشحالم کرد. آشنایی ما با یک رخداد تلخ اتفاق افتاد.
- دیلان؛ زیبای بازمانده از زلزله
ادریس خسرویزاده - عکاس:
چند روز بعد از زلزله ۲۱ آبان ۹۶ طبق معمول با دوستم سمت سرپل میرفتیم. از روستای بزمیرآباد رد شدیم و به سمت پایین با سرعت میرفتیم که متوجه یک دختربچه با پسر نوجوانی شدم که کنار جاده همراه گله گوسفندان بودند. در لحظه اول حالت چهره و نگاه دختر برام سنگین بود و به دوستم که راننده بود گفتم توقف کند. از ماشین پیاده شدم و رفتم سمت دختر، چهرهاش یخ بود و سرد. هیچ حسی نداشت. خیلی سعی کردم با او ارتباط بگیرم، اما واکنشی نداشت.
از پسر نوجوان در موردش پرسیدم. گفت: توی زلزله مادر و خواهر کوچکش را از دست داده و پدرش آسیب دیده و خانهشان هم کاملا تخریب شده است. فهمیدم که این حال دختر کوچولو بیدلیل نیست و در درونم بیقراری عجیبی حس کردم، دلم میخواست هر طور شده بخندد، اما نمیشد. در میان وسایلی که همراهم بود یکسری عروسک درآوردم و گفتم انتخاب کند. یک عروسک را برداشت اما باز هم چهرهاش یخ بود.
ناامید شدم و به دوستم گفتم برویم. سوار ماشین شدیم که راه بیفتیم. از شیشه ماشین سرم را آوردم بیرون و دیلان «دختر کوچولوی داستان» را که پشت ماشین بود و داشت از ما دور میشد صدا کردم (همزمان لنز دوربینم را به سمتش گرفته بودم) و پرسیدم: «دیلان گیان ته جوانتری یا بووکههکهت؟ » (دیلان جان توخوشگلتری یا عروسکت؟) ناگهان یخهای چهرهاش به یکباره شکست و زیباترین لبخند دنیا بر لبانش نشست و ادامه دادم و گفتم: «دیلان ته جوانترین بووکهی دونیای» (دیلان تو زیباترین عروسک دنیایی.)
- لذت اثرگذاری گزارشها
شهره امیری - خبرنگار:
در دوران گزارشنویسی با روزنامه همشهری، هفتهنامهها و خبرگزاریهای متعددی کار کردهام. خوشبختانه برخی از گزارشهایم اثرگذار بودهاند. مثل راهاندازی کمپین سرابقنبر و مجموعه گزارشها و خبرها و هماهنگ کردن اهل رسانه استان تا احداث بوستان سرابقنبر و... البته ایده این کمپین به نام دیگران ثبت شد و ناراحت شدم از اینکه چرا در کشور ما ایدهها، نظریهها و گاه اختراعات به نام شخص موثر بر این موارد ثبت نمیشود؛ اما از سرانجام این ایده بسی خرسندم.
گزارش «یک دهه کانکسنشینی مدارس دینور» و گزارش «۲ سال شکستگی آب شرب روستای ارمنی جان» از گزارشهای موثرم بودند. مشقتهای بسیاری برای تهیه این گزارشها متحمل شدم، اما پایان خوشی داشتند. بعد از منتشر شدن گزارش کانکسنشینی برای بچههای دینور مدرسه ساخته شد. شکستگی آب شرب آن روستا هم یک روز پس از انتشار گزارش تعمیر شد. برای گزارش میدانی «آب در ملک معاون» هم حدود یک ماه تحقیق کردم که درنهایت سبب رسیدگی به تکیه معاون ملک شد.
- مشکلات استانی و کشوری مطبوعات
محمدرضا منتظریانی - مدیرمسئول پایگاه خبری حیات غرب :
مشکلات مطبوعات استان را باید از ۲ منظر کشوری و استانی نگاه کرد. در بخش کشوری، متولی تهیه اقلام مورد نیاز نشریات به وزارتخانهای واگذار شده است که دغدغه فرهنگی ندارد و با این فضا تقریبا غریبه است. وزارت صنعت، معدن و تجارت در کار خود مانده است. از نظر این وزارتخانه اولویت با کالاهایی است که برای مصرف مردم ضروری است. رسانه و مطبوعات جزو ضروریات درجه یک تلقی نمیشود. هر بار که مقام معظم رهبری و مقامات تراز اول مطلبی در خصوص فرهنگ و رسانه و مطبوعات میگویند این وزارتخانه قولهایی میدهد که عملی نمیشود. وزارت ارشاد نیز بهانه خوبی به دست آورده و توپ را به زمین وزارت صنعت میاندازد. به طور مثال ارز لازم برای تامین کاغذ با نرخ دولتی مصوب شده، کاغذ هم وارد شده است، ولی در بخش توزیع نظارتی عادلانه در کار نیست و عزمی جدی برای این کار وجود ندارد.
در بخش استانی نیز ما باید یک تشکل صنفی قوی و پیگیر داشته باشیم که چون کلانشهرها صدای مطالبات را به صورت قوی به پایتخت منتقل کند. اخیرا چند نامهنگاری درباره سهمیه کاغذ از استان به وزارت ارسال شد ولی پیگیری نشد. یکی از هفتهنامههای خوب ما خود با تهران مکاتبه و بیشتر از سهمیه هم دریافت کرد. دوباره همان کانال توزیعکننده با ایشان تماس میگیرند که برود و بیشتر بگیرد. این در حالی است که برخی مطبوعات در جریان روند کار نیستند. در استان نظارتی در کار نیست که مشکلات را دستهبندی و در رفع آن اقدامی کند. ما بهعنوان یکی از قدیمیترین چاپخانههای کرمانشاه که قبل از انقلاب هفتهنامههایی چون «طوفان غرب» را چاپ میکردیم چاپخانه را تعطیل کردیم و یکی هم نپرسید مشکلات شما چه بود؟
نظر شما