آرمان حرفهای ما این است که آنقدر آگاهیبخش باشیم که خوانندگانمان براساس آن بتوانند شغل شریف شهروندی خود را به خوبی عملیاتی کنند. بر همین منوال آرزوهایمان دوستداشتنی است، چرا؟ چون با فطرت انسانی ما همخوانی دارد.
شهروندان نیز رویاهایی دارند. آنها آسایش، رفاه، خوشبختی و دانایی را طلب میکنند و آرمان و آرزوهایشان بر همین منوال ساده، اما به سختی دستیافتنی است. به قول هربرت.ج. گنز آنها در ارتباط با رسانهها دوست دارند تنها در جریان خبرها باشند تا اینکه شهروندانی باشند که به لحاظ سیاسی درگیرند و باز به قول او، اگر آرمان شهروندان کمترین تاثیر را بر کار روزنامهنگاران داشته باشد، آنها (روزنامهنگاران) باید از فرصتها برای دفاع از مخاطبان شهروند خود استقبال کنند. اینها و سایر واقعیتهای روزنامهنگاری پیگیری آرمانهای روزمره این حرفه را پیچیده میکند.
اما این مطالب چه ارتباطی به همشهریعصر دارد؟ در وهله اول این موضوع ارتباطش با کل همشهری است. همشهری به لحاظ فراگیری و استقبال خوانندگانش و تیراژی که دارد، مستعدترین مؤسسه مطبوعاتی کشور است که میتواند اولا شغل شهروندی را معرفی و تعریف کند، ثانیا این فرهنگ را - که همه موظفند برای رسیدن به رویاها و آرزوهایشان به شغل خود وفادار باشند- در جامعه نهادینه کند.
همشهریعصر در کنار همشهری صبح گامی طولی در جهت حرفهایتر شدن چرخه تولید رسانهای است. از آنجایی که حرفهای شدن رسانه میتواند کل فرایند توسعه اجتماعی را تحتتاثیر قرار دهد و در همه زمینههای توسعه، اثرگذار باشد، همشهری عصر یک تولد مبارک است؛ حتی اگر به اندازه یک مخاطب، شغل شهروندی را ارتقاء بخشد. مدیریت همشهری اقتصاد رسانه را خوب میشناسد؛ امید است با توجه به همین شناخت، به موقعیت طلایی خود بیش از پیش پی ببرد و طول و عرض آرمانهای رسانهای را یکی پس از دیگری بپیماید.
* عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی تهران و سردبیر روزنامه تهرانامروز