همشهری آنلاین - روناک حسینی: فیلم سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری به نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی مارتین مکدونا در سال ۲۰۱۸ در رشتههای متعددی نامزد و برنده جایزه شد. فیلمنامه آن نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی شد و البته جایزه بهترین فیلمنامه بفتا و گلدنگلوب به آن تعلق گرفت. مارتین مکدونا، نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و فیلمساز ایرلندی-انگلیسی، پیش از این فیلم، دو فیلم بلند هفت روانی و در بروژ را نویسندگی و کارگردانی کرده است. آنچه در آثار مکدونا بیش از هر چیز برجسته است، تضاد بین شخصیتها و تضادهای درونی خود آنها است که بر اساس آن موقعیتهای خندهآور خلق میکند. موقعیتهایی کمدی که با تلخی، گزندگی و گاه هراس آمیخته است. سینا شاهبابا، مترجم فیلمنامه سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری در گفتگو با همشهری آنلاین از تجربه ترجمه فیلمنامه مکدونا میگوید.
- چرا این فیلمنامه برای ترجمه انتخاب شد؟
اواخر سال ۹۶ فیلم سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری سر و صدای زیادی کرد. موفقیت این فیلم در اسکار، بفتا و گلدنگلوب، توجهها را جلب کرد. من این فیلم را چند بار دیدم و بعد هم نسخه پیدیاف فیلمنامه آن را خواندم. چیزی که بسیار من را تحت تاثیر قرار داد، خشم و عصبانیت شخصیت اول این فیلم، میلدرد هیز بود. ماهها از قتل دختر این زن میگذرد و معمای قتل او همچنان حل نشده مانده است. میلدرد هیز تصمیم میگیرد سه بیلبورد در جادهای متروک، خارج از شهر ابینگ اجاره کند. او روی این بیلبوردها پیامهایی خطاب به پلیس مینویسد. این شروع ماجرا است که بعدها کل شهر را در برمیگیرد. البته خشمی که از آن حرف میزنم متعلق به میلدرد است و لحن فیلم در تقابل با آن است. آن زمان من هم به دلیل فرمان مهاجرتی ترامپ عصبانی بودم و خشم شخصیت اصلی فیلم را از سهلانگاری و اهمال و ضعف دستگاههای مسئول، درک میکردم. کمی بعدتر نسخه اصلی فیلمنامه را خریدم و در بررسیهای مجدد، لایههای بیشتری از متن نظرم را جلب کرد. جهانبینی مکدونا که در آثارش مشهود است، نوعی جهانبینی در تضاد با اندیشه مطلقگرایی است. مفاهیمی چون عدالت، بخشش و خشم را جوری به تصویر میکشد که نشان دهد واقعیت لزوما چیزی نیست که ما فکر میکنیم. موضوع دیگر، تصویری است که از جامعه امریکا ارائه میدهد. تصویری بدون روتوش و صریح. مکدونا جامعه امریکا را با همه نگاههای سنتی و تعصبات بیمارگونه به تصویر میکشد و بسیار ظریف و شجاعانه با نگاه طنز مخصوص خودش فضای دوقطبی را نشان میدهد و اینکه چطور هنوز اقلیتها تحت فشار هستند. این مسئله قرابتهایی هم با جامعه امروز ما دارد. تنشها، تعارضها و دوقطبیهایی که به وفور در فضای مجازی میبینیم. اینکه چطور هر روز گروههای مخالف با تندترین زبان در غیاب گفتوگو، به جان هم میافتند.
- سه بیلبورد بیرون ابینگ؛ میزوری | عشق زیرپای جنون
- مکدونا را از جمله نویسندگانی میدانند که وسواس بسیاری در خلق یک اثر به خرج میدهد و از این جهت، تمام جزئیات در اثر حساب شده است. این مسئله در ترجمه سه بیلبورد هم تاثیرگذار بود؟
با وجود اینکه متن فیلمنامه بسیار شیرین است، کار ترجمه از دو منظر سخت بود. یکی به این دلیل که مکدونا نویسندهای مطرح و شناخته شده است و پیش از این حمید احیا و امیر امجد، ترجمههای خوبی از آثار او ارائه دادهاند. از طرف دیگر، تقابلهایی در فیلمنامه وجود دارد؛ هم بین کاراکترها و هم در ساختار فیلمنامه. مثل اینکه لحن شخصیت اصلی خشمگین و عصیانگرایانه است، اما لحن خود فیلم این طور نیست. مکدونا از ابزارهای زبانی و خلق موقعیتها استفاده کرده است که تعادل را حفظ کند. درونمایه اثر تلخ است، اما از طرفی شما با طنز سیاهی مواجهید که مخصوص مکدونا است. حفظ این مسئله در ترجمه، به دقت احتیاج دارد. بعد از ترجمه، چند متخصص عرصه سینما فیلمنامه را دیدند و دست آخر، کار ناشر روی فیلمنامه، در کیفیت آن تاثیرگذار بود.
- طنز و زبان مکدونا در ترجمه فارسی چقدر حفظ شد؟
حفظ زبان مکدونا به دلیل ظریف بودن برخی اشارات و البته تلخ بودن درونمایه، کار راحتی نیست. مکدونا در یکی از مصاحبههایش اشاره میکند که شاید برخی کلماتی که شخصیتها ادا میکنند در این زمانه کلمات درستی نباشند، اما برای به وجود آوردن تقابل، چارهای جز استفاده از آنها نیست. محدودیتهایی در برخورد دو زبان فارسی و انگلیسی وجود دارد. از طرف دیگر به نظر میرسد ما به عنوان کاربرهای زبان فارسی، چه از لحاظ نوشتاری و چه گفتاری هر روز گنجینه فارسی را تنکتر میکنیم و البته باید جلوی آسیب بیشتر را بگیریم. امیدوارم توانسته باشیم زبان و طنز این اثر را در برگردان فارسی رعایت کنیم.
نظر شما