که بیشک کالاهای هنری از ارکان اصلی تجارت سرگرمی به شمار میآید.
در واقع وجود یک جنبه تفننی در هنر امروز،اعم از موسیقی، سینما، تئاتر و حتی ادبیات ، سب شده که امور هنری جنبه تجاری پیدا کرده و به عنوان یک کالا مورد خرید و فروش قرار بگیرد.
در این روند طبیعی است وقتی یک اثر هنری تولید میشود، بایسته است، حقوق تولیدکننده و پدیدآورنده مورد توجه قرار بگیرد.
برای اینکه در این مسیر به بیراهه نرود، رعایت قانون حقوق مولفین یکی از بهترین شیوههای حمایتی است. از آنجایی که در دنیای امروز موسیقی به آسانی امکان کپی و تکثیر غیرقانونی را در اختیار استفاده کنندگان قرارمیدهد، طبیعی است که بیشتر مورد سوء استفاده قرار میگیرد. اگر یک آهنگساز یا تهیه کننده در ایران از مزایای هرگونه کپی رایت بهرهمند شود، محدوده دفاع از حقوق وی تا کجاست. به همین منظور کافی است به پایگاههای عرضه موسیقی (در هر شکلی) اشاره کوتاه داشته باشیم:
1 - فروش آثار صوتی در فرمتهای مختلف (سیدی، نوار کاست و...) در فروشگاهها
2 -پخش در اماکن عمومی (فروشگاهها، کافی شاپ ها، لابیهتلها و...)
3 - پخش در تلویزیون،رادیو و حتی سایتهای اینترنتی
4 - فروش موسیقی در فرمتهای الکترونیکی (MP3و...)
5 - استفاده در ابزارهایی که موسیقی در آنها نقش دارد (موسیقی انتظار در تلفنهای شبکهای موسیقی داخل آسانسور و...)
با این وجود میبینید که رعایت حقوق مولفین و مصنفین و تعهد به کپی رایت تا چه میزان برای هنرمندان و ناشران میتواند مفید و سودآور باشد. اما داستان کپی رایت و شرایط آن در کشور ما چگونه است. همانطور که اشاره شد رعایت نکردن حقوق پدیدآورندگان آسیبهای زیادی را به اهالی موسیقی میرساند. از آنجایی که اغلب قراردادها در کشور ما میان ناشر و هنرمند به صورت یک طرفه بسته میشود، متاسفانه هنرمند از همان ابتدای امر از دایره حق و حقوق خارج میشود و اگر سود و زیانی در کار باشد متوجه تهیهکننده یا ناشر است. این در حالی است که عقد این گونه قراردادها حاکی از وجود فضایی بیمار در روابط میان هنرمند و ناشر است.
شهرام ناظری که در چهارمین روز برگزاری نخستین نمایشگاه موسیقی و آثار شنیداری تهران به بازدید آن پرداخت؛ در بعضی از غرفهها که آثار او را ارائه کرده بودند به طور مستقیم انتقاد کرد و گفت، اغلب کارهای تصویری من تقلبی و بدون مجوز منتشر شده است و مسئولان باید برای رعایت حقوق مادی و معنوی هنرمندان فکری اصولی کنند تا در سایه این حمایت و امنیت روانی، هنرمندان و ناشران در جهت اعتلای هنر موسیقی تلاش کنند. شوالیه موسیقی ایران که نسبت به انتشار بیرویه برخی از آثارش اعتراض داشت، گفت: برای حفظ حقوق هنرمندان باید نوعی فرهنگسازی در جهت آگاهی بخشیدن به مردم صورت گیرد.
خوشبختانه این نمایشگاه موسیقی فرصت مناسب و مغتنمی در جهت اطلاعرسانی و آگاهی بخشیدن به مخاطب را فراهم کرد. با این وجود عمده آسیبهای رعایت نکردن این حقوق، متوجه ناشران است اما فراموش نکنیم که برخی از همین ناشران ضرر دیده از سالهای دور تا امروز با استفاده از نبود بستر قانونی برای کپی رایت، دست به عرضه آثار آهنگسازان خارجی میزدند و بدون اینکه هزینهای پرداخت کنند به سود میرسیدند، جالبتر اینکه اگر به پشت جلد این آثار نگاه کنید با این عنوان روبهرو میشوید، «کلیه امتیاز این اثر متعلق به... است و هرگونه استفاده از آن پیگرد قانونی دارد.»
رامین صدیقی مدیر عامل نشر هرمس معتقد است:«برای اینکه بتوانیم به قانون کپیرایت و رعایت کردن آن نزدیک شویم، همه با هم باید به یک اقدام جمع دست بزنیم. متاسفانه برخی از هم صنفیهای ما کمک نمیکنند؛ چون اگر ما هم این قانون را در کشورمان رعایت کنیم، شاید 30درصد آلبومهای منتشر شده غیرقانونی به حساب بیایند.
او در ادامه به موضوع امنیت شغلی در صنف ناشران موسیقی اشاره میکند و میگوید: از آنجا که در شرایط محلی بازار تولید و سود در دست ناشران کوچه و بازار است، دیگر کسی به ناشران حرفهای و مولد اهمیتی نمیدهد. در چنین شرایطی یک ناشر ریسک نمیکند و نمیآید 50میلیون پول را وارد بدنه موسیقی کند؛ چون بیم ضرر میرود. پس میرود در امری غیرفرهنگی سرمایهگذاری میکند. از سوی دیگر کپی غیرقانونی سبب میشود هنر ما از جنبه اقتصادی تضعیف شود و به تدریج در معرض انحطاط قرار گیرد.
گستره این ناهنجاری که در واقع با یک عامل اقتصادی و فرهنگی پیوند خورده است به هنرمندان و حتی نهادهای دولتی نیز تسری پیدا کرده است. هنرمندانی هستند که با بازسازی آثار گذشتگان در کشور خودمان به این امر دامن میزنند و حافظه مردم را مبنیبر تخلف نبودن این امر اشباع میکنند. مردم وقتی میبینند که به راحتی امکان کپی کردن فراهم است، بدون هیچ دغدغهای مجموعه آثار یک هنرمند را در یک سیدی میگنجانند و به فروش میرسانند. عدهای هم به راحتی آثار کپی شده را میخرند.
سامان احتشامی که از این ماجرا آسیب دیده است میگوید: «خیلی متاسفم که میتوان مجموعه آثار من را در یک سیدی به قیمت 500 تومان از کنار خیابان تهیه کرد. متاسفانه مشکل کپیرایت موسیقی در ایران به تکثیر غیرقانونی آثار ختم نمیشود، بلکه گاهی با موسسات قانونی هم در زمینه تولید و انتشار آثار موسیقایی به مشکل برمیخوریم.»
این نوازنده پیانو که آثار متعددی را در بازار موسیقی کشور دارد در ادامه چنین بیان میکند، کمتر هنرمندی در ایران وجود دارد که خود صاحب یک موسسه انتشارتی باشد و بتواند بر انتشار آثارش نظارت کند، به همین خاطر هنرمندان ناچارند آثارشان را که گاهی قیمتی نمیتوان برای آنها تعیین کرد، به قیمتی ناچیز به ناشر بفروشند. بعد از همه این ماجراها تازه پای کپی غیرقانونی هم به میان میآید و شما میبینید که آسیبها یکی پس از دیگری به موزیسین، ناشر و پیکره موسیقی وارد میشود. فقط مردم نیستند که با خرید محصولات کپی به صنعت موسیقی آسیب میزنند، بلکه رسانهای مانند صدا و سیما نیز در این امر سهیم است.
ناگفته پیداست که مجموعه صدا و سیما - با وجود تولیدات انبوه- برای جلب رضایت مخاطبان خود به راحتی دست به پخش آثاری میزنند که تهیهکنندگان آن افراد و موسسات خصوصی هستند. جالب اینجاست که بعضی از هنرمندان و تهیهکنندگان پخش آثارشان از تلویزیون یا رادیو را یک تبلیغ تلقی میکنند و ناراحتی چندانی ندارند؛ فارغ از اینکه بدانند اگر کپیرایت رعایت شود به قدری برای آن درآمدزا خواهد بود که نیازی به استفاده غیرمجاز و مطلوب تلقی کردن آن نیست.
این قضایا به زمانی مربوط میشود که یک اثر در داخل کشور عرضه میشود. اما وضعیت حضور موسیقی ما در خارج از کشور چگونه است؟ به قول قدیمیها چیزی که عوض دارد گله ندارد. حالا که موسیقی ما به تدریج در دنیا در حال مطرح شدن است، طبیعی است که آثارمان هم به راحتی مورد استفاه قرار میگیرد، بیآنکه ریالی به جیب هنرمند یا تهیهکننده برود.
وقتی یک پدیده درموقعیت سلامت و شرایط عادی خود مورد استفاده قرار نگیرد، طبیعی است که بیماری پدید میآید که سرایت آن تمام پیکره یک اجتماع را در خود محصور میکند.
عضویت در پیمانهای مربوطه رعایت حقوق مولفین و مصنفین اگر چه هزینههایی دارد، اما با تصور دورنمای منافع آن خواهیم دید که این سرمایهگذاری در بلندمدت چه بازگشت خوشایندی خواهد داشت.