به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، علی رهبری فارغ التحصیل هنرستان عالی موسیقی ملی و آکادمی موسیقی و هنرهای زیبای شهر وین است. او در سن ۲۵ سالگی به مدت سه سال رییس هنرستان عالی موسیقی ملی و کنسرواتوار تهران بوده است. این هنرمند برنده مدال طلا برای ایران در مسابقات جهانی رهبری ارکستر در فرانسه و برنده مدال نقره برای ایران در مسابقات جهانی رهبری ارکستر در سوییس بوده است.
او رهبر دائم و مدیر هنری ارکسترهای سمفونیک در شهرهای بروکسل، پراگ، زاگرب، مالاگا و تهران بوده است. همچنین دارای بیش از ۲۵۰ آلبوم در بازار جهانی که قسمتی از آن از شش آهنگساز ایرانی، است.
در همین راستا خبرنگار موسیقی ایسنا با او تماس میگیرد تا صحبتی درباره حضورش در چین و همچنین وضعیت حال حاضر موسیقی و اجراهای کنسرت در کشورمان داشته باشد.
رهبری در ابتدا درباره پروسه دعوت از رهبرهای ارکستر ایرانی برای شرکت در کنسرتهای خارجی توضیح میدهد: من تقریبا به تمام کشورهای بزرگ دنیا برای رهبری ارکستر دعوت شدهام و به نظرم نحوه کاری تمام آنها به یک صورت است. رهبری ارکستر هیچ وقت برای مسوولان فرهنگی ایرانی شناخته نشده است؛ درواقع آنها واقعا متوجه اهمیت استعداد یا تجربه رهبر ارکستر و تأثیر آن روی ارکستر نیستند. در ۸۰ سال اخیر در ایران از کسی برای رهبری ارکستر استفاده شده که تقریبا با این کار آشنا بوده است. در همین راستا نوازندگان ارکستر را در اختیار رهبر قرار داده و او نیز تا آنجا که میتوانسته خودش را با اوضاع یا افراد مرتبط وقف میداده و تا زمانی که ممکن بوده است به عنوان رهبر ارکستر باقی میمانده و سطح ارکستر را با سطح خودش نگه میداشته است.
او ادامه میدهد: به عقیده من اشتباه بزرگ مسوولان موسیقی در ایران تک رهبر بودن ارکستر بوده است و در این سالها متوجه نشدهاند که چگونه میتوان سطح یک ارکستر را بالا برد.
این رهبر ارکستر در راستای این توضیحات ارکسترهای ایران را با چین مقایسه میکند و میگوید: چینیها با فاصله زمانی بیشتری نسبت به ما با ارکستر سمفونیک آشنا شده و ارکستر تشکیل دادند. بعضی از ارکسترهای چینی که اکنون در سطح جهانی فعالیت میکنند، شاید تنها سابقهای ۱۵ یا ۲۰ ساله داشته دارند. اگرچه که ارکستر سمفونیک ما قریب به ۱۰۰ سال قدمت دارد. ولی آنها دهها ارکستر و ما تنها یک ارکستر نیمهوقت داریم. آگاه نیستیم که داشتن ارکستر سمفونیکهای خوب تا چه حد اهمیت دارد ولی چینیها خیلی زود متوجه شدند که اگر بخواهند چهره خوب بینالمللی داشته باشند باید همانقدر که به تیم فوتبالشان اهمیت میدهند به ارکستر سمفونیک خود نیز اهمیت دهند. کشورهای پیشرفتهای مانند ایتالیا، سوئیس، آلمان و ... که فوتبالشان قوی است، معمولا یک ارکستر سمفونیک خوب هم دارند؛ البته حتی ترکیه هم ۲۲ ارکستر سمفونیک دارد.
او اضافه میکند: فرق آنها با ما این است که بهترین رهبرهای ارکستر دنیا را شناسایی کردهاند. درست است که هزینه رهبر ارکستر نسبتا بالاست ولی در این مورد صرفهجویی نکردند و از رهبرهای خوب در ارکسترهایشان استفاده کردند. آنها حدود ۵۰ سال پیش رهبرهای جوان خود را به کشورهایی که از این نظر در سطح بالایی قرار داشتند، برای آموزش در کنار بزرگترین رهبرهای دنیا فرستادهاند تا سطح ارکستر خود را بالا ببرند. در نتیجه امروز سطح ارکستر و اپراهای شانگهای یا پکن همتزار با سطح بالای جهانی است.
دستاوردی که به علت لجبازی به جایی نرسید!
این موسیقیدان در پاسخ به اینکه چه شد که از او برای رهبری ارکستر فیلارمونیک چین دعوت شد؟ چنین اظهار میکند: زمانی که در سال ۱۳۹۴ به ایران برای رهبری ارکستر سمفونیک آمدم، یکی از مدیرهای قدرتمند موسیقی دنیا به نام آقای «لانگ وو» که رییس ارکستر فیلارمونیک پکن و اصالتا چینی است، یک ماه پس از حضورم در ایران به سرعت با وزارت ارشاد تماس گرفت و گفت که از حضور من در ایران آگاه شده و قصد دارد به ایران بیاید تا صحبتی داشته باشد. زمانی که به ایران آمد، جلسهای با مسوولان بنیاد رودکی داشتیم. او به من گفت که اگر برای رهبری ارکستر فیلارمونیک چین بروم، میتواند ترتیبی دهد تا ارکستر ایران نیز به چین برود و در نهایت یک برنامهریزی برای همکاری داشته باشیم.
او ادامه میدهد: در آن زمان مسوول بنیاد رودکی از این مدیر چینی سوال کرد که مرا از کجا میشناسد؟ او نیز پاسخ داد که سالها است مرا در اروپا میشناسد و زمانی هم که در برلین بوده است، میدانسته با ارکستر فیلارمونیک برلین کار میکنم. خلاصه اینکه به پکن رفتم و ارکستر فیلارمونیک چین را که در حقیقت بهترین ارکستر آنها است، رهبری کردم. پس از آن ارکستر آنها را به تهران آوردم و در کنارش ارکستر تهران را آماده کردم و هر دو ارکستر را در یک شب رهبری کردم. این امر برای ایران یک موفقیت خیلی بزرگ بود و پس از آن درهای زیادی به روی ایران باز شد؛ به گونهای که بلافاصله دعوتنامه برای حضور ارکسترمان در اروپا و چین آمد.
رهبری بیان میکند که «با وجود دستاوردهای خوب بینالمللی این اجرا، متأسفانه توجه مسوولان نسبت به سطحی که رسیده بودیم و اهمیت آن دعوتنامهها، خیلی کم بود؛ چراکه آنقدر آشنایی کمی با این امر داشتند که متوجه نبودند باید خیلی خوب به ارکستر سمفونیکمان رسیدگی شود تا بتوانیم از چنین موقعیتهایی استفاده و در جهان حضور پیدا کنیم.»
او ادامه میدهد: آنها در جایی اسم یا تعریف کار یک رهبری را شنیده و یا از نزدیک دیدهاند و از او دعوت به همکاری میکنند. زمانی که از من دعوت به همکاری شد، مجبور شدم که از ایران استعفا بدهم. زمانی که ارکستر تهران به چین دعوت شد، از روی لجبازی آن را به همراه دو رهبر دیگر که کارشان رهبری حرفهای ارکستر نبود به چین فرستادند و این باعث شد که ایران دیگر به چین دعوت نشود. ولی از همان زمان نام من را در یک آژانس بزرگ موسیقی در پکن به عنوان یکی از رهبران بزرگ و مشهوری قرار دادهاند که میخواهند در آینده از او دعوت کنند. دعوت کنونی من به این صورت شکل گرفته است.
این رهبر ارکستر در توضیحات بیشتر درباره شرایط دعوت از او به چین میگوید: در کار ما شرایط به این گونه است که ابتدا شرایط مالی خود را با ما در میان میگذارند و اگر بپذیریم، برنامهریزیهای دیگر را انجام میدهند. تقریبا پنج یا شش ماه پیش که شرایط را برای من شرح دادند، قبول کردم و بلافاصله برایم دعوتنامه آمد که چند کنسرت برای سه سال آینده برنامه ریزی شده است. ماه مارس پیشرو کنسرتی در شانگهای و اطراف آن و سپس اپرای چین از آنجایی که من سالها در حوزه چین فعالیت داشتهام، علاقهمند به همکاری هستند. البته آنها علاقهمند هستند که قبل و بعد از این محدوده زمانی نیز برنامههایی را برای همکاری در نظر بگیرند.
او درباره همکاریاش با ارکستر کشورهای دیگر بیان میکند: من سالهاست که مرتب به ترکیه میروم؛ چراکه هم به ایران نزدیک است و هم آنها را دوست دارم؛ البته چند هفته دیگر کنسرت بزرگی در ترکیه دارم و تنها این گونه نیست که بگوییم چون بودجه چین چندین برابر ترکیه است، میروم. نه من هر دو آنها را دوست دارم. همچنین رهبری ارکستر اسلواکی را که امسال سیونهمین سالی بود که رهبری کردم نیز دوست دارم.
از رهبرهای حرفهای استفاده نمیکنیم
از رهبری سوال میکنیم که چرا وضعیت ارکسترها و رهبری ارکسترهایمان آنطور که باید و شاید بهبود پیدا نمیکند که پاسخ میدهد: خیلی ساده است؛ چون در ایران هیچگاه به معنای واقعی رهبر حرفهای نداشتهایم. همیشه افرادی با رزومههای اغراقی و جعلی به ایران آمدهاند. ما در ایران نوازندگان و موسیقیدانهای خیلی خوبی را داریم که به هر جا بروند کار خواهند داشت. اصولا افرادی که از خارج به ایران آمدهاند، کسانی بودهاند که جایی کاری نداشتهاند و نمیتوانستهاند تجربه خاصی به دست بیاوردند. باید از رهبر درجه یک استفاده کرد و کار رهبری را رده بالا در نظر گرفت. وضع ایران نیز درست خواهد شد.
او ادامه میدهد: ترکیه ۲۲ ارکستر دارد و مدام به دنبال دعوت از رهبرهای خوب جهانی است و در این بین رهبرهای خود را نیز تربیت میکند. ایران تنها یک ارکستر دارد، از رهبرهای خوب دعوت به کار نمیکند و جلوی رهبرهای خوب ایرانی که در خارج هستند را میگیرد که به ایران نیایند. زمانی که من در ارکستر برلین رهبر بودم، یا مدیر ارکستر بروکسل یا پراگ بودم، در ایران اصلا اسمی از من نمیبردند. در کشور آنقدر که حواسشان به فوتبال هست، به هنر نیست؛ گرچه که ارزش ارکستر اگر از فوتبال بیشتر نباشد، کمتر نیست.
موسیقی نباید تعطیل شود
در پایان گذری به وضعیت فضای هنری کشور در مدت اخیر میزنیم؛ برخی از هنرمندان اجراها و حضور خود را در جشنوارههای فجر را لغو کردند و در مقابل طیفی دیگر با لغو فعالیت هنری مخالفند.
علی رهبری میگوید: من کاملا با آقای کلهر هم عقیده هستم و به نظرم این برخورد ۱۰۰ درصد اشتباه است و ضرر آن فقط به موسیقیدانان بازمیگردد. من جشنواره فجر را از نظر محتوا دوست ندارم و با وجود اینکه چند بار دعوت شدم، تنها یک بار شرکت کردم؛ چراکه به عقیده من اصلا جشنواره نیست، معنایی ندارد و تنها اسم قشنگی دارد. ولی افرادی که دوست دارند حضور داشته باشند، شرکت کنند. این جشنواره برای مردم است. امیدوارم اصل آن یک روزی به گونهای باشد که واقعا بتوان نام آن را فستیوال گذاشت. نه اینکه تمام چیزهایی را که مردم طی سال دیدهاند یا چیزهای دست و پا شکسته خارج را سر هم کنند و در یک مدت کوتاه در قالب یک جشنواره برگزار کنند. به عقیده من موسیقی هیچ گاه و به هیچ شکلی نباید تعطیل شود.
نظر شما