همشهریآنلاین- علی درویش: بازیهای سنتی و محلی استانها و روستاهای مختلف کشور به نوعی نشاندهنده آیین و فرهنگ آنهاست و گیلان نیز از این قاعده مستثنی نیست.
کشتی گیلهمردی به شماره ثبت ۴۱۴ در دی ۱۳۹۰، لافندبازی به شماره ثبت ۵۵۴ در شهریور ۱۳۹۱، مرغانهجنگ به شماره ثبت ۱۹۳۷در تیر ۱۳۹۸ و الکاوه بازی به شماره ثبت ۱۹۳۸ در تیر ۱۳۹۸ به ثبتملی رسیدهاند.
برخی دیگر از بازیهای سنتی و محلی استان گیلان عبارتند از: لپهبازی، پیتگلهبازی، غشبازی، گلمشته، عروسبازی، بیجبیج، آهوچره، برمومبازی، گلپا گلپا، بیزه، سوکسوک، آویزان، لبگود، خورشبازی، گدگد، جفتتاک، اشکل، ورفبازی، آپاربازی، دوبنا، تاببندی، حساببله، کلاهپران، شیریندودو، عروسگولی، آبخوربازی، آتیمار، آسبازی، آغوزبازی، آکلهِ ماربازی، آنیمانی، آونخوتی، اُتوماتو، اَردهبشو - رشتهبیه - اسیربازی(قلعهبازی)، افلاطونی، القرهقوش، انزلیدی، انگوری، ایعنبر دو عنبر، بازآمدی، بایمبایم، برو بیا، بزن و بگیر، بهچنچن، بیستویک، بیلیبیلی مرغونهبکن، پاچوبازی، پلنگبازی، پنبهریسه، پوبوکبازی، پوچمغز، پیتچوماقبازی، پیچاسبازی، تابکش، تختهبره، تعقیب، توپتوپ، توپچی، توپگیر، تهرونیبازی، تیر و آغوز هر دو.
جوجویکمنه، جوخوسبازی، چالهدرگنئی، چرخوفلک، چَلکَ چلچلهباز، چلینگآغاج، چهرنگ چهرنگ، خاشبازی، خاکبازی، خربیس، خرپستهواز، خرسبانی، خرگوشبازی، خریز، خیمهبازی، دستی، دُمکشی، دودو، دوزبازی، دوکانبازی، رابچری(درراه چراکننده)، رمهرمه، زاتیژولا، سبیلپلنگ، سپپه، ستارهشناس، سردار، سرسره، سلامسلام، سنگبازی، سرپیبهایپی، سیسنگه، شکارتوپ، شنبه یکشنبه، شیرتوت، صندلیبازی، عرادهبازی، عمهیعمهی، فینگلی، قایمموشک با چوب، قیشقیشبازی، کلاچپر، کلاهبردن، کلنگبازی، کورکوریبازی، کولکول، گرگمبههوا، گرنگره، گل بزن گل بگیر، گلندبازی، گیشهبازی، لالبازی، لگدلگد، ماچهلوس، مولاحراج، مَ یاد دره - تَ فراموش، میاندوزه، نزادپائین، نیزاتپایون، وَروَریبازی، وسطی، هپولکا، هچینکشتی(کشتی قلابی)، هرکه خوچاله بگیره، هشتک، هفتسنگ، هکشهکشی، هوکایهوکای، ههتوسکونه، یالممد و یکشی به پنشی از دیگر بازیهای سنتی این خطه هستند.
در ادامه با نحوه انجام برخی از این بازیها آشنا میشویم:
مرغانهجنگ
یکی از تفریحات و سرگرمیهای عید نوروز در مازندران مرغانه جنگ یا تخممرغ جنگی است که کودکان، نوجوانان و حتی بعضی از سالمندان خوش ذوق را به خود مشغول میکند.
بازی به این ترتیب است که یک نفر تخممرغ پخته و رنگ شده را طوری در مشت خود میگیرد که فقط سر آن مشخص باشد. سپس نفر دوم با سر تخممرغ خود ضربهای محکم به آن میزند. تخممرغ هر فردی که شکست، بازنده محسوب میشود و باید تخممرغ خود را به برنده بدهد. برخی در این کار بسیار ماهرند و با یک سبد پر از تخممرغ رنگشده به خانه خود میروند.
بیجبیج
این بازی با تخممرغ است و در عید نوروز بین پسران ۷ تا ۱۲ ساله رایج است. در این بازی هر فرد یک یا چند تخممرغ را همراه خود به محل بازی- نقطهای از روستا که محل تجمع افراد است- میبرد و با قرار دادن روی شست خود از دیگران میخواهد که با تخممرغ خود به آن ضربه بزنند. در اینجا هرکس تخممرغش شکسته شد، یک عدد تخممرغ سالم به فرد مقابل میدهد. هدف از اجرای این برنامه علاوه بر سرگرمی و تنوع، گردآوری تخممرغهای دیگران است و افراد چابکتر و با تجربهتر تخممرغ بیشتری با خود به خانه میبرند.
کشتی گیلهمردی
کشتی گیلهمردی یا کشتی گیلانی نوعی مراسم محبوب و دارای آداب خاص است که روح پهلوانی بر آن حکمفرماست. کشتی گیلهمردی تنها رشته ورزشی مرسوم در محدودهای به وسعت غرب مازندران و گیلان به شمار میرود. بزرگان و ریشسفیدان این دیار، قلعه گردن و شاقوزکوتی تنکابن، قاسمآباد سفلی و علیا و سرو لات در شهرستان چابکسر، رحیمآباد و بیبالان در شهرستان رودسر و بالکو سرا در شهرستان لنگرود را مهد پهلوانان نامدار کشتی گیلهمردی میدانند. به گفته آنها حضور در میدانهای کشتی محلی یا بهاصطلاح محلی کشتی سراها، از تفریحات و سرگرمیهای بیشتر مردم این مناطق در شبهای بلند تابستان به حساب میآمد. این کشتی بهطور سنتی، آخر تابستان وقتی کار کشاورزی پایان مییابد، یا حین بازدید مسئولان یا در پایان مراسم مذهبی، برگزار میشود.
مراسم کشتی با رژهٔ سنتی کشتیگیران که به تماشاگران و رقبایشان سلام میکنند آغاز میشود. کشتی گیران یک پای خود را جلو میگذارند و دست شان به ترتیب با زانو، دهان و پیشانیشان در تماس قرار میگیرد.
هدف بازی این است که با استفاده از دست، مشت و پا (لگد زدن ممنوع است)، حریف را مجبور به لمس زمین کنند. به این منظور، شخص نیازمند هم قدرت و هم استراتژی است. وقتی بازی تمام میشود، برنده بازنده را در آغوش میگیرد و به مرکز زمین میپرد و شاخهای مزین به پارچه و پول اهدا شده از سوی تماشاگران را دریافت میکند. در مسابقات بزرگ، بزرگان روستا ممکن است به قهرمانی که همهٔ رقبایش را حذف کرده، یک گاو، اسب یا شال ابریشمی گلدار هدیه بدهند.
لافندبازی
لافندبازی یکی از بازیهای بومی محلی و بخشی از فرهنگ مردم گیلان است. این بازی در میان مردم محلی محبوبیت ویژهای دارد و پیشینهٔ تاریخی آن به سالیان دور برمیگردد. لافندبازی با نامهای طناب بازی، ریسمانبازی، رسنبازی، و غیره نیز شناخته میشود.
این مراسم را معمولا خانوادگی اجرا میکنند و اجراکنندگان مرد و زن در آن دیده میشود. گروه لافندبازی از پهلوان لافندباز، یالانچی (شیطانک)، سرناچی و نقرهچی (نقاره زن) تشکیل میشود.
لافندباز که به پهلوان نیز شناخته میشود با نام خداوند و ذکر مناقب مولای متقیان بالای ریسمان یا دار میرود. او با چوبی که برای حفظ تعادل خویش در دست میگیرد بر روی طناب راه میرود. پهلوان با اجرای حرکات مختلف نمایشی مردم و تماشاگران را سرگرم میکند. حرکات آکروباتیکی مانند دوچرخهسواری بر روی طناب نیز در این بازی دیده میشود.
در مرحله بعد فردی با نام شیطانک با حرکات خنده آور خود مردم را سرگرم میکند. شیطانک بر سر راه لافندباز قرار گرفته و سعی در انداختن او از روی طناب دارد. در میان این اجرا، نوازندگان سرنا و نقاره به نواختن موسیقی شاد محلی میپردازند. لافندبازی نیز مانند بسیاری از مراسم آیینی با هیجان برگزار و دستمزد آن از سوی تماشاچیان و داوطلبانه پرداخت میشود.
این مراسم اوایل تیر تا اواخر مرداد و همچنین در ماه مهر و آبان و همینطور در ایام نوروز و سیزده بدر برگزار میشود. در مراسم و جشنهای مختلف مانند جشن عروسی نیز لافندبازی دیده شده است.
الکاوه بازی
یک بازی با سه نوع متفاوت و سراسر تحرک، نرمش، کمین کردن و دقت عمل است. جوانان با انجام این بازی، بدنی پرانرژی و چالاک پیدا میکنند و دقتشان افزایش مییابد. این بازی بهویژه برای افرادی که در مناطق کوهستانی زندگی میکنند، مفید است.
برای انجام این بازی، عدهای جوان در محوطهای وسیع و باز قرار میگیرند. وسایل بازی شامل یک چوبدستی صاف و محکم به طول یکمتر به نام «چوبروزنبو»، یک قطعه دیگر چوب صاف و محکم به طول ۳۰ سانتیمتر به نام «الکاو» و دو عدد سنگ متوسط به اندازه یک هندوانه است که به فاصله ۳۰ سانتیمتر (طول الکاو) از همدیگر روی زمین قرار میگیرند. با عمل شیر یا خط گروه اول مشخص میشود. هریک از اعضای گروهی که دوم شده یک چوبدستی برمیدارند و در فواصل ۲۰ یا ۳۰ متری روبروی گروه اول به طور نامنظم پخش میشوند و آماده میمانند. نفرات گروه اول به ترتیب سن یا قدرت بازی را نفر به نفر آغاز میکنند: نفر ضعیفتر الکاو را روی دو سنگ میگذارد و با گفتن کلمه «حاضر» که همان سوت آغاز مسابقه است با چوبدستی خود الکاو را از روی دو سنگ به حدود یک متری بالا میپراند و در هوا میزند وبه شدت به سوی گروه مقابل میپراند. در این مرحله اگر چوبدستی به الکاو اصابت نکرد، فوراً میگوید «پیت» که یک نوع فرصتخواهی است. این عمل پیت اگر سه بار متوالی تکرار شود بازیکن میسوزد و حذف میشود. اگر کمتر از سه بار بود وقتی الکاو به زمین مقابل فرود آمد، گروه مقابل به تعداد دفعات پیت با طول الکاو از فاصله کم میکند و به جلو میآید.
در نهایت مجموع فاصلههای بدست آمده هر گروه بیشتر بود او پیروز بازی است. تکتک نفرات گروه بازنده باید یک فاصله مثلاً ۲۰ متری را به نفرات گروه پیروز سواری بدهند.
پیتگلهبازی
این بازی را مردان در فصل بهار انجام میدهند. شرکتکنندگان ابتدا به دو گروه مساوی تقسیم میشوند، سپس در محلی که به عنوان مبدا یا مقصد اول است، چال و گودال کوچکی حفر میکنند. دو قطعه چوب یکی به طول ۲۰ سانتیمتر و قطر ۵ سانتیمتر و دیگری به طول یک متر و قطر ۵ سانتیمتر آماده میکنند. برای شروع بازی یک سنگ کوچک و صاف، تر یا خشک میاندازند و هر تیمی که نوبت قرعه به وی رسید، روی چال میماند و گروه دیگر به فاصله ۲۰ تا ۳۰ متری قرار میگیرد.
تیم آغازگر با قرار دادن یک قطعه چوب کوچک که در اصطلاح محلی به آن گله(gale) میگویند، به صورت افقی بر روی چال به وسیله چوب دستی که به آن پیت(pit) میگویند بازی را آغاز میکند. زمانی که چوب کوچک به طرف افراد تیم مقابل میرود آنان سعی میکنند که قبل از فرود آمدن به زمین آن را یا با دست بگیرند یا این که با چوب دستیهای خود آن را بزنند. چنانچه موفق به این کار شوند، آن فرد بازنده ونوبت نفر بعدی است، اما اگر موفق به این کار نشدند با چوب دستی سعی میکنند آن را دورتر کنند. در همین لحظه فردی که بازی را آغاز کرده از محل شروع تا نقطهای که چوب کوچک یا گله به زمین افتاده باید با صدای بلند بدون نفس کشیدن بگوید: یا علی یا علی. اگر قبل از افتادن چوب صدایش قطع شود بازنده میشود، وگرنه برنده میشود و دوباره خودش بازی میکند.
این کار ادامه دارد تا اینکه افراد یک تیم از نظر تعداد بازندهها بیشتر شوند. در پایان تیمی که بازنده شد باید از قسمت آغاز تا جایی که حریف تعیین میکند به آنها سواری بدهد.
عروسبازی
عروسبازی از بازیهای مشترک دختران و پسران ۷ تا ۱۰ ساله است. در این بازی که بیشتر دو سه نفری برگزار میشود سعی میکنند با قرار دادن پنج قلوهسنگ گرد (به اندازه یک حبه قند) در کف دست و پرتاب به بالا با پشت دست، تعداد بیشتری از سنگها را بگیرند. هر کس که تعداد بیشتری از سنگها را بگیرد آغازگر بازی است و نفرات بعد به تعداد سنگهایی که گرفتهاند در ردههای بعدی قرار میگیرند. فرد شروعکننده بازی ابتدا یکی از سنگها را با دست میگیرد و با پرتاب کردن به بالا سعی میکند یکی یکی سنگها را بردارد و در مرحله بعد سنگها را دوبه دو و در مرحله سوم سه به سه میاندازد. در مرحله چهارم هم هر چهار سنگ را با هم برمیدارد. این بازی مراحل دیگری هم دارد از جمله نوک زدن به زمین، به تعداد ده بار برداشتن یکی و قراردادن دیگری بر روی زمین.
آهوچره
این بازی تا حدود ۲۰ سال پیش در منطقه شرق گیلان از جمله بازیها و نمایشهای مقدمه نوروز بود. گروه آهوچره سه نفر بودند؛ بازیگر «آهو»، «شعرخوان» و «توبره کش». محور بازی، آهو بود. با وسایل مختلف چیزی شبیه کلّۀ آهو یا بز درست میکردند، برایش شاخ میگذاشتند، گل و سبزه به شاخش میزدند، با مهره شیشهای برایش چشم میگذاشتند، زنگوله به آن میآویختند و بر سر چوبی قرار میدادند.
بازیگر آهو، گونی یا کیسهای پارچهای روی سر خود میکشید، به طوری که تمام بدنش را میپوشاند و از داخل آن چوبی را که کله آهو بر سر آن قرار داشت به دست میگرفت. نفر دوم گروه شعرهایی میخواند و هنگام خواندن شعر، با چوبی که در دست داشت نمایش را هدایت میکرد. نفر سوم «توبره کش» بود. هر سه با هم کوچه به کوچه به خانههای ده میرفتند و بازی آهوچره را اجرا میکردند، شعر میخواندند و از هر خانه چیزی میگرفتند.
«آهو چره، آهو چره(آهو میچرد، آهو میچرد)، ببین چقد خوب میچره. آهو از باغ آمده، چریده و چاق آمده، آهو مرغانه خوره، صد تا به کمتر نخوره(آهوی من تخم مرغ میخورد، از صد تا کمتر نمیخورد)». به اینجا که میرسید، آهو غش میکرد و تا تخم مرغ یا چیز دیگری از صاحبخانه نمیگرفت، حالش به جا نمیآمد. بعد از خواندن هر بند، قسمت اول (آهو چره، آهو چره، ببین چقدر خوب میچره) به صورت واگرد (ترجیع بند) تکرار میشد و سپس خواننده بند دیگری را شروع میکرد.
به این ترتیب به همۀ خانههای ده میرفتند و از هر خانه چیزهایی مانند برنج، تخممرغ و شیرینی میگرفتند. گروه «آهوچره» کارشان را از غروب آغاز میکردند و چند روستا و آبادی نزدیک را میگشتند. آهوچره به دو گونه نمایشی «عروس گوله» و «تکم» شباهت دارد. این بازی از شرقیترین نقاط گیلان تا تنکابن و روستاهای اطراف آن متداول است.
غشبازی
این بازی از جمله بازیهای مردانه است که در فصل بهار بین افراد ۱۲ تا ۳۵ ساله برگزار میشود. برای اجرای بازی افراد به دو گروه مساوی ۴ تا ۷ نفری تقسیم میشوند، سپس بسته به تعداد افراد شرکتکننده در هر تیم، دایرهای به قطر ۲ تا ۴ متر روی زمین ترسیم میکنند. سپس برحسب تر و خشک یا خیسه خشکه، یک تیم بازی را از داخل دایره و تیم دیگر در بیرون آغاز میکند.
زمانی که وضعیت تیمها از لحاظ موقعیت قرارگیری مشخص شد، هریک از افراد تیم داخل دایره یک کمربند که به اصطلاح محلی به آن غش میگویند همراه خود داخل دایره میبرد و یک سر آن را به وسط دایره و سر دیگر را روی لب دایره قرار میدهد. افراد تیم مقابل سعی میکنند ضمن دفاع از خود به شیوههای مختلف یک یا چند کمربند داخل دایره را بربایند. اگر موفق به این کار شوند با استفاده از کمربندهای ربوده شده افراد داخل را میزنند و سعی میکنند بقیه کمربندها را از آنان بگیرند.
غیشبازی
در این بازی دو تیم معمولا ۵ یا ۶ نفری در مقابل هم به رقابت میپردازند. یکی از تیمها در زمینی که به صورت مدور خط کشی شده در مقابل تیمی که بیرون زمین است به رقابت میپردازد. در کنار پای هر یک از افراد تیم داخل زمین کمربندهایی به طرف مرکز زمین پهن میشود وافراد تیم داخل زمین مامور محافظت از آنها هستند. این افراد اجازه ندارند پای خود را روی کمربندها بگذازند و افراد تیم مقابل نیز به دنبال شکار کمربندها هستند.
اگر هر یک از افراد تیم داخل زمین با یکی از پاهایش -در صورتی که پای دیگرش داخل زمین باشد- بتواند به پای هر یک از اعضای تیم مقابل بزند تیم مقابل میبازد و باید جایش را با رقیب خود عوض کند و به داخل زمین بیاید. چنانچه تیم خارج از زمین بتواند هر یک از افراد تیم رقیب را بصورتی که شکار افراد رقیب نشود به بیرون از زمین بکشد آن فرد از دور مسابقه حذف میشود. در عوض در صورتی که افراد تیم خارج از زمین بهصورتی که شکار افراد تیم رقیب نشوند یک کمربند یا همه کمربندها را بردارند، میتوانند افراد تیم رقیب را با این کمربندها بزنند. آنها فقط مجاز به زدن افراد از ران به پایین هستند و تا زمانیکه تیم مقابل نتواند پای فردی از تیم خارج از زمین را بزند به زدن افراد رقیب ادامه میدهد.
عروسگولی
نقشهای بازی شامل عروس، پیر بابو، غول، دماره زن (دایره زنگی نواز)، کولبارچی (کسی که کیسهای به دوش دارد و هدایای مردم را جمع میکند) و تکل به عنوان همراه است. ابزار بازی هم عبارت است از لباس عروس (تنبان گرد، پیراهن چینچین، جلیقه)، پول کلاه (کلاهی به شکل عرقچین که دور آن سکههای نقره دوختهاند)، دستند مرجان (باله گل)، دستمالی برای دست، آینه، لباس پیر بابو (یک دست لباس پاره، کلاه قیفی و منگولهدار) و لباس غول.
نقش عروس را معمولاً مردی جوان بازی میکند. او صورت خود را میآراید و در یک دست خود دستمالی میگیرد و در دست دیگر آینه و در جمع حاضران عشوهگری میکند.
پیر بابو و غول هر دو چوبی در دست دارند که میرقصند و با آهنگ ترانهای که میخوانند چوبهای خود را بر هم میزنند. همراه این دسته، نوازنده دایره نیز حرکت میکند و میخواند: «عروس گلی بیاردیم (عروس گل آوردیم)، جون و دیلی بیاردیم (جان و دل آوردیم). » حاضران میپرسند که عروس مال کیست؟ و پاسخ میشنوند که عروس متعلق به پیربابو است. در اینجا پیر بابو و غول که هر دو عروس را میخواهند، بر سر او با هم میجنگند. غول میخواهد عروس را بگیرد اما پیر بابو راه او را میبندد. در جنگ و گریز این دو حرکات خندهداری صورت میگیرد که موجب شادی تماشاگران میشود. این گروه نمایشی خانه بهخانه میروند و هرکس در پایان اجرای نمایش آنها چیزی به کولبارچی میدهد.
لپهبازی
لپهبازی از جمله بازیهای پسران ۴ تا ۱۲ ساله است که در فصل بهار برگزار میشود. اجرای بازی به این صورت است که افراد به دو گروه مساوی چهار تا هشت نفره تقسیم میشوند. برای انجام بازی یک قطعه چوب یک متری با قطر پنج سانتیمتر به نام لیس (lis) و توپ کوچکی به نام لپه که از پشم گوسفند درست شده لازم است. سپس برحسب نوعی قرعه که به خیسه خشک معروف است، یک تیم بازی را در نقطهای معین آغاز میکند.
یکی از افراد توپ را به هوا پرتاب میکند و شخص دیگری با چوب دستی به آن ضربه میزند. افراد تیم مقابل در فاصله ۲۰ تا ۳۰ متری گروه آغازگر قرار میگیرند و سعی میکنند که در ابتدا توپ را بگیرند. اگر موفق شوند آن را قبل از فرود آمدن به زمین بگیرند، آغازگر بازنده میشود؛ ولی اگر توپ به زمین بیفتد سعی میکنند آن را بردارند و به طرف فردی که توپ را فرستاده و حالا در حال فرار کردن به سوی مقصد دومی است پرتاب میکنند. چنانچه در فاصله بین دو مقصد که فرد (آغازگر) در حال دویدن است او را بزنند بازنده و نوبت بقیه افراد تیم است. اما اگر او توانست خود را از توپ رد کند و سالم به جایگاه برسد، دوباره خودش بازی را شروع میکند تا اینکه با توپ زده شود.
بازی به همین صورت ادامه مییابد تا این که افراد یک تیم بازی را شروع کنند و سپس بازنده شوند و نوبت به افراد تیم حریف برسد. در پایان هر تیم که تعداد افرادش دیرتر بازنده شوند یا افراد بازنده کمتری داشته باشد از مقصد اول تا مقصد دوم، دو بار بر پشت افراد تیم بازنده، سوار میشوند. هدف از اجرای این بازی علاوه بر سرگرمی، نشان دادن قدرت بدنی به خصوص قدرت بازو و مهارت افراد در چابکی و چالاکی است.
گلمشته
گلمشته یا گل پوچ نوعی بازی است که شبهای زمستان در گیلان رایج است. این بازی از جمله بازیهای مشترک بین زنان و مردان است و شرکتکنندگان آن را افراد ۷ تا ۴۰ ساله تشکیل میدهند. برای شروع بازی افراد به دو گروه مساوی تقسیم میشوند. هر گروه یک سرپرست دارد که وظیفهاش هماهنگی افراد و نیز تقسیم و مخفی کردن گل بین افراد است. بعد از این که مشخص شد که گل پیش چه گروهی میماند سرپرست آن گروه با شیوههای خاصی برای گمراه کردن افراد تیم مقابل، گل را در دست یکی از آنان مخفی میکند. سپس از تیم مقابل میخواهد که آن را پیدا کنند. تیم مقابل با استفاده از شیوههای مختلف سعی میکنند گل را پیدا کنند. بالاخره با چند بار خالی و پر کردن دست افراد عدهای را پوچ کرده و عدهای را در جای خود ثابت نگه میدارند. اگر به کسی گفتند هر دو دستت پوچ ولی گل پیش او بود یک امتیاز از دست میدهد. اگر گل را از دستی خواست که در آن گل بود یک امتیاز به امتیازات تیم وی اضافه میشود. هر تیمی که امتیازش زودتر به ۲۱ رسید برنده میشود.
برمومبازی
دو بازیکن کمی برموم (نوعی موم) را روی ناخن شست خود میچسبانند. سپس یکی از آن دو باید لایه نازک برموم ناخن شست خود را روی لایه نازک برموم ناخن حریف گذاشته و آرامآرام، برموم حریف را جدا کند. در صورت انجام این کار، برنده است و در غیر اینصورت بازنده بازی خواهد بود.
آغوزبازی
این بازی که به گردوبازی هم معروف است، بیشتر در تابستان در کوچه، میدان و خیابان انجام میشود و تعداد نفرات آن نامحدود است. برای پیدا کردن حریف بچهها در کوچه فریاد میزنند: البازی. بازیکنان جمع میشوند و برای شروع شیر یا خط میاندازند، سپس نقطه معینی را مشخص میکنند و بازیکنان گردوی خود را به آن نقطه میاندازند. گردوی هرکسی به هدف نزدیکتر باشد درجات زیر را میگیرد: پیشم: استاد، نیشم: اول، دوم نیشم: دومم، سوم نیشم: سومم.
انواع گردو بازی:
-یه پا: بازیکنان هریک چند گردو را به ترتیب در یک صف میکارند و در فاصله معین میایستند و با تیره یا تیله به سوی گردو نشانه میروند. باید تیره آن چنان بر سره گردوها بخورد که یکی از گردوها حداقل به اندازه یک پا (از پنجه تا پاشنه) از صف گردوها دور شود.
-تیره و گردو: گردو را در یک خط ممتد با فاصله میکارند و آن را با دو انگشت میزنند(شبیه بازی تیله انگشتی تهران).
دیوارزنی: بازیکنان در فاصله معین میایستند و هر یک گردوی خود را به دیوار میکوبند. اگر فاصله گردوی دومی با اولی به اندازه یک وجب باشد دومی برنده است. یا گردو میگیرد یا کولی میخورد.
جوجو یکمنه
بازیکنان به دو گروه مساوی تقسیم میشوند و با "تر یا خشک" یا "شیر یا خط" گروه کولیدهنده و کولیخورنده را معلوم میکنند. آنگاه روی زمین دایرهای میکشند و کولیخورندگان سوار بر کولیدهندگان میشوند. سپس استاد گروه سواره (پیله شریک یا سرشریک) به یکی از افراد خود دستور میدهد که پیاده شود. این فرد پس از پیاده شدن باید دور دایره دویده و یک نفس بگوید: "جوجو یکمنه..." و دوباره سوار بر همان بازیکن شود. اگر نفس وی بند آمد که جای دو گروه عوض میشود و در غیر اینصورت یکیک افراد سواره همینکار را تکرار میکنند تا نفس یکی بند بیاید و جای آنها عوض شود. اگر در طی چندین بار دویدن، نفس هیچکدام نبرید، آنگاه محیط دایره را بزرگتر میکنند و بازی را ادامه میدهند تا یک نفس تکرار کردن مشکلتر و سوختن سوارهها امکانپذیرتر شود. این بازی بیشتر در لاهیجان رایج است.
گلپاگلپا
این بازی بین ۲ گروه انجام میشود و تعداد نفرات گروه هم مهم نیست. در این بازی یک گروه به تعداد نفرات سنگهایی را انتخاب میکند و ایستاده در یک ردیف به فاصله یکمتری میگذارد. گروه مخالف در فاصله حدود ۱۵ متری همین کار را انجام میدهد. در این بازی گروهها باید سعی کنند سنگهای ایستاده (گلپا) طرف مقابل را با پرتاب سنگهای کوچکتر بیندازند. با شروع این بازی هر شخص میتواند فقط یک سنگ پرتاب کند و با انداختن سنگهای ایستاده یک جایزه پرتاب به دست میآورد. با اتمام پرتاب سنگ یک گروه، گروه بعدی شروع به پرتاب سنگ به طرف سنگهای ایستاده میکند. این بازی ادامه پیدا میکند و هر گروهی که بتواند آخرین سنگ ایستاده از دو گروه را بیندازد برنده است. گروه بازنده باید دو بار فاصله بین دو گروه را به گروه برنده سواری بدهد.
آونخوتی
بازیکنان دایرهوار ایستاده و پشک (قرعه) میاندازند و بدینترتیب فردی که باید چشم بگذارد را تعیین میکنند. این فرد باید با چشمان بسته، بازیکنان را دنبال کند و یکی از آنها را بگیرد. در نتیجه چشم فرد گرفته شده بسته میشود و بازی بههمین طریق ادامه مییابد. این بازی نیز بیشتر در لاهیجان رایج است.
خرسبانی
یک خرسبان، خرس رام و اهلی را به کوچه، بازار و خانهها آورده و با او کارهای نمایشی انجام میدهد. به این ترتیب که او را وادار به بالا رفتن از درخت میکند یا عصائی به دست وی میدهد تا با دو پا راه برود. پس از برنامه نمایش، مردم غذای نیمخورده خرس را به بچههای لاغر خود میدهند و معتقد هستند که غذای دهانزده خرس، کودکان لاغر را چاق میکند.
دُمکشی
هریک از بازیکنان، پارچه باریکی به شکل نوار را در پشت و زیر کمربند خود میبندد. پس از آن همگی در محوطه بازی پراکنده میشوند. بازیکنان سعی میکنند دم یکدیگر را بکشند. بازیکنانی که دم آنها کشیده میشود، از بازی اخراج میشوند. آخرین فردی که باقی میماند، برنده بازی است. هیچیک از بازیکنان نباید، پارچه را به کمر خود گره بزند، بهتر است پارچه آنقدر دراز باشد که مقداری از آن روی زمین قرار بگیرد، تا با گذاشتن پا روی آن کشیده شود. این بازی در رودسر رایجتر است.
ستارهشناس
یکی از بازیکنان داخل تشت و کنار پنجره مینشیند. سپس آستین خود را بهطرف پنجره نگاه میدارد و از داخل آن ستارههای آسمان را میشمارد. در همین زمان یکی دیگر از بازیکنان، یک ظرف آب آورده و آن را داخل تشت میریزد و لباس فردی را که در حال شمارش ستارههاست، خیس میکند. این بازی در رامسر مرسوم است.
هَکِشهَکشی
بازیکنان به دو گروه مساوی تقسیم میشوند و هر دو گروه در دو صف کنار یکدیگر میایستند تا روی دو گروه بهطرف هم باشد. یاران هر گروه دستهای یکدیگر را میگیرند و دو نفر اول هر دو صف، پنجه در پنجه هم میکنند و هرگروه سعی میکند گروه دیگر را به سمت خود بکشد. صف از هر کجا که جدا شود، تعدادی از یاران یک گروه را بهسوی گروه دیگر میبرد. این افراد توسط گروهی که آنها را کشیدهاند، زده میشوند و باید سعی کنند هرچه زودتر از چنگ آنها گریخته و بهسوی گروه خود بازگردند.
نظر شما