او در طول چند سال فیلمسازی گونههای مختلفی را کار کرده است، برای مثال میتوان از «خوابگاه دختران» در گونه سینمای وحشت،« روز سوم» در گونه سینمای دفاع مقدس , «صاحبدلان» در گونه سینمای دینی و« دختر ایرونی» و « وفا» در گونه ملودرام نام برد.
اما ای کاش این کار آخر او ، یعنی توفیق اجباری خاطره فیلم های لطیفی را در ذهنم تیره نمیکرد. به نظرم لطیفی با این کار آخرش درخشش روز سوم و صاحبدلان را تیره کرد.
عکس از پایگاه اینترنتی سینمای ما
توفیق اجباری نقدی آگاهانه است بر زندگی و جامعه بازیگران و آدمهای اطراف آنها که هدفی جز کسب گیشه ندارد، اما اگر قرار بر نقد زندگی ستارههای سینما بود، چه بهتر که مستند کار میشد.
توفیق اجباری روایت زندگی بازیگر سینما، محمدرضا گلزار است که به دلیل بازیگر بودن مدام دچار دردسرهای بزرگ میشود. هر چند در این اثر لطیفی نسبتاً از عهده کارگردانی و هدایت بازیگران برآمده، اما انتخاب این فیلم نامه با این همه ضعف ریز و درشت از او بعید است.
البته توفیق اجباری فیلمی شاد و مفرح است؛ شاید این فیلم بهطور کمدی ساخته نمی شد درک مشکلات بازیگران در آن راحتتر بود. نمونهای که در فیلم «هنرپیشه» محسن مخملباف خیلی زیباتر دیده شده است.
مشکل بزرگ این فیلمنامه استفاده از الگوهای تکراری و کلیشهای برای خنداندن تماشاگر است ؛ فرق این فیلم با فیلمهای کمدی دیگر در این است که در این فیلم همه این الگوها کنار هم جمع شده اند...!