لحظهی خروجم از هواپیما فهمیدم از آبوهوای مدیترانهای بارسلون پا گذاشتهام به آبوهوای نسبتاً سرد اروپایی. من که تا چندساعت پیش لذت آفتاب ساحل را میچشیدم، مجبور به پوشیدن کاپشن شدم. مسئول اطلاعات فرودگاه با حوصله مرا راهنمایی کرد که چگونه با قطار به هتلم برسم. هتل در نزدیکی برج ایفل بود. بعد از انجام کارهای معمول پذیرش، از هتل زدم بیرون. مدت اقامتم در پاریس کوتاه بود و باید از زمان، حداکثر استفاده را میکردم.
از خیابانی عبور کردم که پر بود از کافه و مردمی که دور میزهایی در پیادهرو نشسته بودند و گفتوگو میکردند. گویش فرانسوی از نظر من یعنی هنر؛ انگار در فضاهای کند فیلمهای فرانسوی قدم گذاشتهام و کارگردانان مشهوری چون «فرانسوآ تروفو»، «رومَن پولانسکی» و «ژانلوک گُدار»، هرلحظه را ثبت میکنند.
وقتی مطابق نقشه داخل خیابانی قدم گذاشتم، ناگهان چشمم برای اولینبار به برج ایفل افتاد. مبهوت عظمت یکی از بزرگترین سازههای فلزی جهان شدم و برای لحظاتی متوقف ماندم.
ساخت بنای این برج که در کنار رود «سِن» واقع شده در سال ۱۸۸۷ میلادی آغاز شد و دوسال طول کشید. سازندهی آن «گوستاو ایفل» بود و ۸۵۰ نفر در ساخت این برجِ ۱۰هزار تنی مشارکت داشتهاند.
فرصت بسیار مناسبی بود تا پیرامون آن قدم بزنم و کمی عکاسی کنم. با عبور از پلی که بر روی رودخانه سن واقع است به ساختمان منحنی شکل و آبنمایی میرسیم که از آنجا دید بسیار خوبی به برج ایفل خواهیم داشت. پس از بازدید از برج ایفل، راهی خیابان «شانزلیزه» شدم. در انتهای غربی خیابان، یعنی همانجایی که میدان شارل دوگل واقع شده، یکی از معروفترین بناهای یادبود دنیا را خواهیم دید؛ طاق پیروزی. این بنا به افتخار سربازانی ساخته شده که در طول تاریخ و بهویژه در دوران حکومت ناپلئون، جان خود را در راه فرانسه فدا کردهاند. در زیر این بنا نیز، مقبرهی یکی از سربازان گمنام جنگجهانی اول قرار دارد.
سپس وارد خیابان شانزلیزه شدم که یکی از معابر اصلی شهر پاریس است. بهراستی صنعت مد در دنیا را باید مدیون فرانسویها بود. معروفترین تولیدکنندگان و طراحان لباس، عطر و کفش در خیابانی گرد هم آمدهاند که قدمزدن در آن و گاهی خریدکردن (البته اگر پول زیادی همراه داشته باشید!) خالی از لطف نیست.
این خیابان پر است از کافهتراسهای معروف با قدمتی چنددهساله، فروشگاهها و سالنهای تئاتر. کاخ الیزه نیز در این خیابان قرار دارد که مقر رسمی ریاست جمهوری، محل اقامت رئیسجمهور و محل تشکیل جلسات هیئتوزیران کشور فرانسه است. الیزه در اساطیر یونان، به معنی بهشت است.
در مسیر بازگشتم به هتل از ساختمان مقبرهی ناپلئون بناپارت نیز دیدن کردم. ناپلئون در سال ۱۷۶۹ میلادی بهدنیا آمد. در جوانی بهعنوان افسر توپخانه تعلیم دید. در وقایع بعد از انقلاب فرانسه بهتدریج رشد کرد و در جنگهای مختلف فرماندهی نیروهای فرانسوی را برعهده داشت. در سال ۱۸۰۴ میلادی به امپراطوری فرانسه رسید و در سال ۱۸۲۱ میلادی در تبعید درگذشت. بقایای جسد او در سال ۱۸۴۰ میلادی به پاریس بازگردانده شد و در ساختمان «لِزَنوَلید» قرار داده شد که موزه و آرامگاهی است در پاریس. این بنا در دورهی لوییچهاردهم ساخته شد و شهرت خاص آن بهسبب گنبد بسیار زیبا و باشکوهش است که نمادی از معماری سبک باروک بهشمار میرود.
در مسیر بازگشتم به هتل از روی پل عشاق هم عبور کردم. نردهی پل پر بود از قفلهایی که در طی سالیان توسط زوجها زده شده بود که نماد پیوند است.
در مسیر بازگشتم به هتل از روی پل عشاق هم عبور کردم. نردهی پل پر بود از قفلهایی که در طی سالیان توسط زوجها زده شده بود که نماد پیوند است.
در شمارههای آیندهی هفتهنامهی دوچرخه، بخش بعدی این گزارش را خواهم نوشت...
نظر شما