همشهری آنلاین - سمیرا باباجانپور: وقتی حرف از زنان فاضله و بزرگ آبادیهای نه چندان دور غرب تهران به میان می آید خواه نا خواه نام و یادشان با قرآن و دین و مذهب گره می خورد. چه بسا که بسیاری از این زنان از طریق همین آموزش قرآن و احکام اسلامی پای مدرسه و کتاب و درس را به خانهها باز کردند و فرصت تحصیل را به زنان دادند. زنانی که از غذای چاشت خود به شاگردانشان میدادند و برایشان زیر درختان تنومند فرش پهن میکردند تا مبادا بچه ها شوق و شور درس خواندن را از دست بدهند.
- همسران خان فرمانفرما
محله پونه دیروز و پونک امروز بخش مهمی از املاک خان فرمانفرما بود. علاقه خان به همسرانش باعث شده بود تا آنها نقش مهمی در مدیریت این املاک داشته باشند. احترام فدایی بانوی فرهیخته و با کمالاتی است که حرفهای شنیدنی از روزگار قدیم دارد. او میگوید:« آن روزها خان پونک و فرحزاد فرمانفرما ۲ همسر داشت. یکی بتول و دیگری معصومه. بتول زنی به قول معروف شهری بود و معصومه که بزرگتر بود بانویی محجبه و با سواد قرانی بود. خان پونک نیمی از پونک را به بتول داده بود و نیمه دیگرش را به معصومه. جالب است که بدانید نگاه و منش این ۲ زن در پونک نقش مهمی داشته. بتول که بیشتر به فکر مهمانی های بزرگ و اشرافی ، لباس و تجملات بود قبل از هر چیزی زمین بزرگی را به پدرم به عنوان کدخدا داد تا پارک برای محله درست کند. بوستان پونک در حاشیه بزرگراه شهید اشرفی اصفهانی بخشی از همان زمین است. اما معصومه خانم که زنی مذهبی با دیدگاه دینی بود خدمات بیشتری به پونک کرد. اول از همه زمینی برای ساخت حمام پونک زمینی هدیه داد. بعد برای ساخت مدرسه پونک کمک کرد و زمین بزرگی را هم برای ساخت بیمارستان در نظر گرفت. البته بیمارستان ساخته نشد ولی حسینیه بزرگ پونک و مسجد محل ازهمان زمین های اهدایی معصومه خانم ساخته شد. مادرم تعریف میکند که معصومه خانم همیشه برای خواندن نمازهای یومیه به مسجد میآمد و درکنار دیگر زنان روستا نماز میخواند. اهل قران بود و اگر کمکی از او طلب میکردیم دریغ نمیکرد. »
- مادربزرگ با کمالات پونکی
بتول باجی که مادر بزرگ دختران کدخدای پونک بود در بسیاری از کارهای محله با کدخدا همراهی می کرد. احترام فدایی میگوید:« مادر بزرگم بتول نام داشت. در خانه مینشست و به مادر و خالههایم قرآن درس میداد. البته به دختران همسایه ها هم اگر می آمدند درس می داد. آن روزها زنها خیلی در کار بیرون مردها دخالت نمیکردند ولی مادربزرگم همیشه پیگیر کارهای روستا بود. خوب می دانست که بچه های خان فرمانفرما به شهر می روند ودرس می خوانند و جایی به نام مدرسه وجود دارد. برای همین گفت هر طور که هست دخترهای من هم باید درس بخوانند. ولی دوست نداشت آنها به شهر بروند. از طرفی می گفت همه باید درس بخوانند. با پدرم کدخدای پونک پیگیر زمین مدرسه شدند و خلاصه توانستند اولین دبستان را در روستا دایر کنند. این مدرسه مختص به دخترها نبود بلکه باعث شد تا پسرها هم راهی مدرسه شوند. دبستان فرمانفرما یک ساختمان کوچک بود که معصومه خانم زن خان زمینش را داد. مادر بزرگ از شهر معلم آورد و خلاصه ما آنجا درس و مدرسه را شروع کردیم.»
نخستین دبستان روستای پونک که به همت بتول خانم ساخته شد نه تنها دختران پونک را سواد دار کرد بلکه باعث شد دختران و پسران روستای باغ فیض هم به این مدرسه بیایند.
نظر شما